تشکیلات صوفیه
«محمدعلی حکیم»، صوفی ذهبی، قطب سلسله سلطانعلیشاهی را واصل به طور چهارم قلب دانسته؛ درحالی که «کیوان قزوینی» که سالها مرید «ملاسلطان» بوده، سخن از تهیدستی «ملاسلطان» در امور معنوی کرده، به این خاطر، دیدگاه «محمدعلی حکیم» را چگونه باید پذیرفت؟
محمدعلی حکیم، گرایش صوفیانه داشته و از ابتدای دوران نوجوانی، جذب وحیدالاولیاء شده و این ارادت تا آخرین لحظات عمر ادامه داشته است. وی از این طریق، به سلسله ذهبیه که انحرافات اعتقادی متعددی دارند، گرایش داشته است.
فراماسونرها، با تلاشی پیگیر خواهان نفوذ در جوامع اسلامی بودند تا بتوانند اندیشههای خود را جایگزین آموزههای اسلامی قرار داده و راه را برای سلطه خویش باز کنند؛ مناسبتترین جریانها برای نفوذ آنها، سلسلههای صوفیه است.
وحیدالاولیاء (مدعی عرفان و سلوک الی الله)، حامی محمدرضا پهلوی بود و هنگامی که برای جان او احساس خطر کرد، به مریدانش دستورالعملی داد که برای سلامتی جان محمدرضا پهلوی دعا کنند؛ این درحالیست که حکومت پهلوی یکی از مصادیق جریان طاغوت است و همه مسلمانها باید در راستای عبودیت الهی، از طاغوت اجتناب کنند.
رضا تابنده فرزند علی تابنده یکی از اقطاب فرقه صوفیه سلطانعلیشاهی، در سایت خویش تصویری از دیدار اقطاب دو فرقه صوفیه را منتشر کرده است و این دیدار را دلیل برحق بودن تمام فرقههای صوفیه دانست! این درحالیست که طبق گزارش کیوان قزوینی، اعتقاد ملاسلطان گنابادی مؤسس انشعاب سلطانعلیشاهی بر این بوده که تنها اوست که حق است و دیگر اقطاب باید از او تبعیت کنند.
صلاحی، با استفاده از روایتی که مدعی است در منابع اهلسنت وجود دارد، امام حسین (ع) را فقط مَظهر اَتَمّ حسن و عشق الهی دانسته، در صورتی که این روایت در هیچ کتاب حدیثی از اهلسنت و شیعه موجود نبوده است و باید توجه کرد تمام اهلبیت (ع)، مَظهر حُسن الهی هستند.
صفیعلیشاه مؤسس فرقه نعمت اللهی «صفیعلیشاهی» که مدعی ارشاد مردم به سمت سلوک الهی بوده و خود را رهبر انبیاء و اولیای الهی و صراط مستقیم معرفی کرده است، دارای انحرافاتی همچون تکبر و خودبینی و پیونددهنده تصوف و جریان انحرافی فراماسونری بوده است.
اگر حضرت امام در مورد هیچ کدام از فرق درویشی اظهار نظری نداشته باشند، لااقل در مورد فرقه منحرف گنابادیه با نام بردن از اقطاب ایشان، ابراز انزجار فرموده است.
فراماسونری، انجمن سری است که با جذب نخبگان جوامع مختلف، تلاش برای اداره تمام جهان را در سر می پروراند. مسلک تصوف از زمان دوره قاجار با تشکیل انجمن اخوت با فراماسونری پیوند تشکیلاتی برقرار نمود و تا امروز رد و پای این ارتباط در زندگی بعضی از اقطاب صوفیه، قابل ردیابی میباشد.
بعضی از سایتها برای کوثرعلیشاه، عنوان عارف را بیان نمودهاند و از او چهره مثبتی ارائه دادهاند، درصورتی که مشاهده میشود که او از اقطاب صوفیه فرقهای بوده و در وجود او منیت موج می زند، زیرا زمانی که مجذوب علیشاه او را به عنوان جانشین خویش انتخاب ننمود، کوثر از او جدا گشته و انشعابی جدید در فرقه صوفیه نعمت اللهی ایجاد نمود که این امر نشان دهنده منیت اوست و حال و روز اقطاب صوفیه اینچنین است.
یکی از چالشهای فرقههای صوفیه، بعد از فوت قطب برای تصاحب جایگاه قطبیت شروع میشود. در سلسله سلطانعلیشاهی با مرگ نورعلی تابنده، برای تصاحب چایگاه قطبیت بین مهندس جذبی، محمد اسماعیل صلاح شروع شده است و هنوز این درگیری ادامه دارد.
ابدال یکی از مراتب اولیای صوفیه است که درمنابع حدیثی اهل سنت به آن بسیار پرداخته شده است و در این روایات، چهره مثبتی از آن ترسیم نموده اند تا مصادیقی که خود می دانند را در جامعه مطرح کنند.
برخی ادعا می کنند که سید محمد نوربخش هیچگاه ادعای مهدویت نداشته است و رساله الهدی که این ادعا را مطرح کرده است معتبر نیست، چراکه مورخین مشهور چنین ادعایی را تایید نکردند. این درحالی است مورخین دل داده به تصوف و حتی برخی از علما به ادعای مهدویت سید محمد نوربخش اذعان کرده اند.
بعد از نورعلی تابنده، فرقه صوفیه گنابادی دارای اختلاف و انشعاب شد که در عرصه سیاسی نیز با هم یک مسیر نبوده و به عنوان مثال خط مشی محمد اسماعیل صلاحی که به عنوان یکی از تندروترین جریانات دراویش گنابادی است با سید علیرضا جذبی که خط مشی عدم دخالت صریح در مباحث سیاسی را دنبال می کند، تنش های متعددی ایجاد شده است.