بررسی زندگی محمدرضا همدانی( کوثرعلیشاه)
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از راههای تشخیص حقانیت یا بطلان هر جریانی این است که زندگی نامه و اصول اساسی بزرگان آن جریان را مورد تحقیق قرار داد تا در خلال این تحقیق، وضعیت فرقه نیز روشن شود. یکی از این جریانها فرقه صوفیه نعمت اللهی است که با شناخت صحیح اقطاب و بزرگان آن تا حدودی میتوان در مورد حق یا باطل بودن این فرقه صوفیانه که دارای انشعابهای متعددی میباشد، اظهار نظر کرد.
بسیار مهم است که شناخت دقیق و صحیحی از افکار و عقاید اقطاب شاخص فرقه صوفیه نعمت اللهی ارائه شود، زیرا برخی از کتابها و سایتها با نشان دادن چهرهای مثبت و عدم ذکر افکار و عقاید انحرافی آنها باعث گرایش طالبان عرفان حقیقی به جریان فرقه صوفیه نعمت اللهی میشوند.
محمدرضا همدانی یکی از این افرادی است که بعضی سایتها از او چهره مثبت نشان داده و نام عارف بر او گذاردهاند، اما با اندک تأمل در زندگی او این امر روشن میگردد که دارای گرایش صوفیانه بوده و یکی از اقطاب انشعاب کوثرعلیشاهی می باشد. محمدرضا همدانی، فرزند محمدامین همدانی و از نسل شیخ شهابالدین سهروردی (معروف به شیخ اشراق) بود. او همدرس مجذوب و با یکدیگر به سفر مکه رفتند.
دوران جذب به تصوف
محمدرضا همدانی و مجذوب با یکدیگر نزد حسین علیشاه مشرف به فقر شدند و بعد از سالها خدمت به اقطاب، نورعلیشاه اول در دوازدهم محرم 1207ق فرمانی برای مجذوب و کوثر نوشت و در این فرمان كه نورعلیشاه براى مجذوبعلیشاه نوشته، محمدرضا همدانى( كوثر علیشاه) را كمک و پیردلیل او قرار داد.
دوران تمرد از قطب
مجذوب علیشاه، كوثر را هنگام تعیین جانشینی، نادیده گرفته و حاج زین العابدین شیروانى مستعلیشاه را جانشین خود قرار داد و كوثر رنجیده از این اقدام، ناراحت شده و از مجذوب جدا گشت و خود بالاستقلال داعیه ارشاد پهن كرد و سلسله كوثریه را بنا نهاد. این عمل کوثر، نشان دهنده این است که در وجود او منیت وجود دارد و این عمل نشان دهنده این است که امثال او سالها در عالم صوفیگری بودهاند ولی حب جاه و مقام هنوز در وجود آنها موج میزند.
نورالدین چهاردهی در کتاب سلسلههای صوفیه ایران، ماجرای اغتشاش محمدرضا همدانی(کوثرعلیشاه) را این گونه نقل میکند که: «محمد رضا بن محمد امین همدانی کوثر علیشاه هم درس مجذوب بود، به اتفاق هم به سفر مکه رفتند و نزد حسین علیشاه مشرف شدند. نور علیشاه اول در دوازدهم محرم ۱۲۰۷ ه.ق فرمانی برای مجذوب و کوثر نوشته که: «مراتب نبوت و ولایت در یکدیگر مضمر و مدغم و بحسب دو مظهر را از هم ممتاز و در معنی ایشان را بعز وحدانیت سرفراز دارد، از یکی آثار رسالت و از دیگری انوار ولایت جلوهگر باشد. در ارشاد او دلیل راه ظاهراً و باطناً ارشاد اصحاب راه و اجرای احکام الله با او متفق و همراه نمایم. این فرمان در کربلا نوشته شده است ...مجذوب یار غار خود کوثر را که در مراتب علم و دانش و وعظ و خطابه و نویسندگی برتر از وی بود نادیده گرفت و حاج زین العابدین شیروانی مستعلیشاه را جانشین خود.»[1]
به این خاطر بود که کوثر بعد از مجذوب علیشاه، انشعابی جدید را در فرقه صوفیه نعمت اللهی بوجود آورد و با مست علیشاه مخالفت شدیدی میکرد، همانگونه که کیوان قزوینی در کتاب بهین سخن، جریان درگیری بین مست علیشاه و کوثر را بیان کرده و مینویسد: «مست علیشاه با کوثر مناقضه(مخالفت کردن) سخت نموده یکدیگر را کافر نامیدند.» [2]
طبق این گزارش کیوان قزوینی این حقیقت روشن میشود که افرادی که سالها در مسیر تصوف بودهاند از منیت خویش دور نشده و بر سر جایگاه دنیایی با هم به مجادله پرداخته و یکدیگر را کافر خطاب میکنند، پس این افراد چگونه میخواهند دیگران را به سمت توحید، ارشاد نمایند و این قدرت طلبی حال و روز بسیاری از اقطاب صوفیه میباشد.
سرانجام کوثرعلیشاه
در ماه جمادی الاول سال 1247 ه.ق فوت کرد و در مزار مشتاق مدفون شد و بیگم خانم معروف به خانباجی دخترفتح علیشاه که از مریدان کوثر بود، برایش مقبرهای ساخت. پس از فوت کوثر، فرزندش میرزاعلی نقی(جنت علیشاه) به جای پدر قطب انشعاب کوثرعلیشاهی گردید.
پی نوشت:
[1]. چهاردهی، نورالدین،سلسلههای صوفیه ایران، انتشارات علمی و فرهنگی، دوم، 1382،سارنگ، تهران، ص 190 و 191.
[2].کیوان قزوینی، عباسعلی، بهین سخن، نشر راه نیکان، چاپ اول، 1387، ص 74.
افزودن نظر جدید