نژاد آریایی
«دهانه غلامان»، یک شهر باستانی بوده است. در سالهای اخیر، برخی این منطقه باستانی را نمادی از شکوه و عظمت معماری هخامنشی خواندهاند. اما واقعیت آن است که نمیتوان ادعا کرد این شهر به دست هخامنشیان ساخته شده باشد، بلکه این شهر در اشغال هخامنشیان بوده است.
خشایارشا پادشاه هخامنشی بر سرزمین پهناوری حکومت میکرد که بخشی گسترده از جهان آن روز را در بر میگرفت و شامل یکصد و بیست و هفت استان بود. او در سال سوم سلطنت خود در کاخ سلطنتی شوش جشن بزرگی برپا نمود و تمام بزرگان و مقامات را دعوت کرد. فرماندهان لشکر پارس و ماد همراه با امیران و...
تولید علم نیز در دانشگاههای ما ضعیف است و به ویژه در عرصه تاریخ ایران باستان، قریب به فاجعه است. اکثر قریب به اتفاق کتب درسی و پژوهشی، ترجمهی واو به واو نوشتههای غربیهاست. اغلب بدون تحلیل و بدون انتقاد. این علاوه بر سستی و ضعف اغلب اساتید، شاید نشانگر خودباختگی آنان نیز باشد که به خود جرئت انتقاد از پژوهشهای غربی را نمیدهند.
رستم لباس تورانی به تن کرد و نیمه شب به اردوگاه تورانیان رفت تا از احوال آنان آگاه شود. در آن زمان، ژنده رزم، رستم را دید. ژنده رزم که بود؟ او برادر تهمینه (همسر رستم) و دایی سهراب بود. تهمینه، او را به همراه سهراب به سوی مرز ایران روانه کرد تا اگر رستم و سهراب یکدیگر را دیدند، آنان را به هم بشناساند تا مبادا آن دو با هم بجنگند. به هر روی، ژنده رزم در آن تاریکی از رستم پرسید: که هستی؟ رستم در پاسخ، مُشتی بر گردن او زد و ژندهرزم را کُشت!
شاه سمنگان به رستم محبت میکند، به او خوشامد میگوید. اما رستم، به خاطر گم شدن اسبش، شاه و مردم سمنگان را تهدید میکند که اگر اسبم پیدا نشود، شما را سر میبرم! نکته دیگر، مسئولیتگریزیِ رستم است. قهرمان شاهنامه، یک شب را در کنار تهمینهی تازه عروس میماند. بعد هم او را رها میکند و به دنبال عیاشی و زندگی عادی خودش میرود...
در فرهنگ هخامنشی، قربانی کردن حیوانات، نه تنها برای خوردن گوشت، بلکه برای کارهای دیگر هم مرسوم بود، مثلاً اگر یک نفر میخواست قَسَم بخورد، ابتدا گاو یا گرازی را سر میبرید، سپس شمشیر یا نیزهی خود را درون خون حیوان میزد و این گونه قسم میخورد.
اساساً اگر هیچ دلیل عقلانی و تاریخی برای انتقاد از ساسانیان نداشته باشیم، همین حمایت فخرآور از ساسانیان خود نشاندهنده خیلی چیزها خواهد بود. ساسانیان چه بودند که موجود رذل و شومی چون فخرآور باید از آنان حمایت کند؟ لیکن مسئله آنجاست که ما دلایلی بسیار داریم که نشان میدهد شاهان ساسانی، مانند شاهان روم شرقی، واقعاً فاسد، زورگو و سرکش بودند.
حکیم ابوالقاسم فردوسی در شاهنامه میگوید: طهمورَث پادشاه ایران، یاری وفادار به نام شَهرَسپ داشت که هر روز را روزه و هر شب را به نماز میایستاد. فردوسی در ادامه میگوید: نماز شب و روزه، آیین مردان خداست.
کوروش هخامنشی، بت مردوک را پرستش میکرد. اما خشایارشا (نوهی دختریِ کوروش) هنگامی که به حکومت رسید، بیانیهای صادر کرد و مردوک را به بادِ فحش (سِزا) کشیده؛ آن را "دیو" و مردوک پرستان را دیوپرست (شیطان پرست) نامید و دستور داد تا معبد مردوک را ویران و با خاک یکسان کنند.
تاریخ اقوام آریایی، پر از نقاط تاریک و روشن است. مثل همه اقوام. برای مثال، سکاها (Scythians) که یک قوم آریایی بودند، بسیار مردمانی بیرحم بودند. آنان، دشمنان خود را سر میبریدند و از جمجمهی آنان، کاسه و از پوست بدن آنها برای خود لباس میدوختند.
کوروش به سارد (Sardes) حمله کرد. در آنجا، پسر پادشاه سارد را گروگان گرفت. سپس به خاطر گناهِ پدر (؟!)، پسر را جلوی چشم پدر و مادرش اعدام کرد. مادرِ آن پسر (همسر پادشاه سارد) که این صحنه را دید، دست به خودکشی زد و خود را از بالای دیوار به پایین پرت کرد.
ابوعلی سینا، وی قبل از اینکه فیلسوف و طبیب بوده باشد، یک عالم دینی بود. او نزد اسماعیل زاهد درس فقه خوانده بود. آثار متعددی از او در باب الهیات و مسائل دینی و مذهبی وجود دارد.
شخصی به نام نَضر بن حارِث بن کَلده (شکنجه گر معروف) که در سفر به ایران، داستانهای رستم و سهراب را یاد گرفته بود، مردم را دور خود جمع میکرد و با اضافه کردن دروغهای عجیب و غریب به داستانهای باستانی ایرانی، حواس مردم را به خود جلب میکرد. لذا آیاتی از قرآن در اعتراض به رفتارهای زشت او نازل شد. نه در اعتراض به تاریخ ایران.
امام سجاد (علیه السلام): خداوند بهشت را براى کسى آفریده که اطاعتش کند و کار نیک انجام دهد، هر چند غلامى حبشى باشد و جهنم را براى کسى خلق کرده که او را نافرمانى کند، هر چند آقازادهاى عربی باشد...