گرایش برقعی به سمت وهابیت
«سید ابوالفضل برقعی» یکی از چهرههای شاخص جریان انحرافی قرآنیون است که با ارائه نظرهای شاذ خود، بسیاری از مبانی شیعه از جمله علم غیب را انکار و به وهابیت تمایل پیدا کرده است.
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از نشانههای دوری سید ابوالفضل برقعی از تشیع و نزدیکی او به اهلسنت و بهویژه وهابیت، دفاع از خلیفه اول و برتری دادن تلویحی او نسبت به حضرت علی علیهالسلام است. برقعی بعد از ذکر کردن آیه دهم سوره مبارکه حدید که میفرماید: «مقام کسانی که قبل از فتح مکه در راه خدا مال انفاق کردند یا جهاد نمودند نزد خدا برتر است»، یکی از مصادیق این آیه را خلیفه اول اهلسنت میداند که در حالت ضعف و پریشانی مسلمانان و تسلط مشرکان، از اسلام دفاع نمود و مال انفاق کرد. برقعی معتقد است که اگر چه اولین مسلمان حضرت علی علیهالسلام بود؛ اما او طفل بوده؛ ولی خلیفه اول مردی کهنسال بود و ایمان آوردن او برای مشرکان بسیار ضرر داشته است.[1]
برقعی در جای دیگری نزدیکی خودش را به اهلسنت و فاصلهاش را با تشیع به نمایش گذاشته است. او در فضیلت خلیفه اول و عدم فضیلت حضرت علی علیهالسلام در شب هجرت رسول خدا صلیاللهعلیهوآله که حضرت علی علیهالسلام جان خود را در معرض خطر برای حفظ جان حضرت رسول صلیاللهعلیهوآله نمود مینویسد: «بحثی نیست و این صحیح است که در شب هجرت، حضرت علی علیهالسلام در رختخواب حضرت رسول خوابید و جان خود را در معرض خطر قرار داد؛ اما مسئله این است که بنا بر آنچه شما (شیعیان) معتقدید و میگویید امام علم غیب نسبت به گذشته و آینده دارد؛ بنابراین امام علی علیهالسلام میدانست که از شمشیرهای مشرکان صدمهای به او نمیرسد و کسی که بداند ضرری به او نمیرسد و به کار خطرناکی اقدام کند، فخر و فضیلتی برای او نیست.»[2]
برقعی در ادامه، ابوبکر را در داستان هجرت بر امیرالمؤمنین علیهالسلام برتری میدهد و چنین استدلال میکند که در همان شب، رسول خدا صلیاللهعلیهوآله با همراهی خلیفه اول به غاز «ثور» رفت و مقدمات سفر آن حضرت را از طعام و غیر آن، خلیفه اول فراهم کرد. علاوه بر اینکه در غار، خطر مواجهه با مشرکان وجود داشت.
طرح این ادعا از جانب شخص برقعی بهخاطر فهم اشتباه پیرامون مسئله علم غیب امام است. امام در اطاعت فرمان خدا و فرمانبری از امر الهی به علم باطنی (علم امامت و علم غیب) خویش عمل نمیکند و همانند دیگر افراد عادی رفتار میکند و در تمام احکام شرع همسان با دیگر افراد عادی است؛ زیرا خداوند تمام دستورهای خود را از تمام بندگان یکسان خواسته و براین اساس، پیامبران و ائمه علیهمالسلام در حکم و قضاوت میان مردم به علم باطنی خود عمل نمیکردند و قضاوت خود را در میان مردم بر علم عادی قرار داده بودند.[3]
بنابراین اگر چه حضرت علی علیهالسلام علم غیب داشتند؛ اما در بسیاری از امور مأمور بهظاهر بودند و حق نداشتند به علم غیب خود عمل کنند؛ چرا که حضرت الگوی جامعه اسلامی بوده و باید از طرق و راههای عادی که در دسترس و در اختیار همگان است، به وظیفه خود عمل کند و شروط و ظروف متعارف را در نظر بگیرد و رفتار خود را بر آنها تطبیق کند و اگر امام بخواهد به علم غیب خود عمل کند، دیگر نمیتواند الگو و اسوه مردم باشد؛ زیرا مردم چنین علمی را در اختیار ندارند. از طرف دیگر عمل ائمه علیهمالسلام بر طبق علم غیب باعث به هم خوردن نظم اجتماعی میشود؛ بنابراین آنان معمولاً و در اکثر موارد برطبق علم عادی خود عمل کرده و جز در موارد بسیار استثنایی به علم غیب خود عمل نمیکردند.
پینوشت:
[1]. برقعی، سیدابوالفضل، تابشی از قرآن، ج2، ص688.
[2]. همان، تضاد مفاتیحالجنان ا قرآن، ص111.
[3]. کلینی، الکافی، ج7، ص414.« بابُ أَنَّ الْقَضَاءَ بِالْبَیِّنَاتِ وَ الْأَیْمَانِ»
افزودن نظر جدید