حمله اعراب
شایعهای منتشر شده که امام حسین (ع) فرمودند ایرانیان دشمنان ما هستند و باید زنانشان را در بازار فروخت و مردانشان را به غلامی گرفت! این شایعه به قدری مُضحِک است که به راستی باید در عقل و شرف سازندگان آن شک کرد. اما به جهت اتمام حجت، پاسخهای منطقی ارائه خواهد شد.
دکتر عبدالحسین زرینکوب: اکثریت اهل ایران از همان آغاز فتوح، دیانت اسلامی را به خاطر ارزش توحیدی و برتری اخلاقی آن با خرسندی و بی اکراه پذیرفتند.
موبدان زرتشتی و اشراف ساسانی، از ابتدا نسبت به مسلمانان کینه به دل داشتند و میگفتند که مسلمانان، متجاوز هستند و رفتارشان با «ما» درست نیست. اما به قول استاد زرینکوب، موبدان و اشراف ساسانی، وقتی قدرت دست خودشان بود همین بلاها را بر سر دیگران میآوردند. به تعبیری دیگر، مسلمانان چوب خدا را در دست داشتند. البته برخلاف ضرب المثل معروف که «چوب خدا صدا ندارد» آن چوب خیلی هم صدا داشت!
پیروزشاه بلسارا از اندیشمندان زرتشتی ساکن هندوستان: ایرانیان در راه پذیرش اسلام، مشکلی نداشتند. بلکه از سر اختیار و از روی منطق مسلمان شدند. روابط پیامبر و خاندان ایشان با ایرانیان نیز رابطهای خوب و از روی علاقه و دوستی بود.
فتوحات مسلمین، برخی با شمشیر و برخی با صلح بوده، اما سِیر مسلمانیِ ایرانیانِ و تحول آنان از زرتشتیگری به اسلام، غالباً به زور شمشیر نبود. مسلمین به هر سرزمینی که میرسیدند، سه گزینه پیشنهاد میکردند. یا اسلام بیاورید (تا برادران و خواهران ما باشید)، یا جزیه بدهید (یعنی مالیات بدهید و بر دین سابق خود باقی بمانید). در غیر این صورت، آماده جنگ باشید تا خدا بین ما و شما قضاوت کند. بسیاری از ایرانیان نیز در آغاز، گزینه «دوم» را انتخاب کردند.
حکومت ساسانی، در مردابی از ستمگری که خود ایجاد کرده بود، فرو رفت. پس از ورود مسلمین به ایران، یزدگرد سوم (آخرین شاه ساسانی) از شهری به شهر دیگر عقبنشینی میکرد و هرگاه از مردم کمک میخواست، غالباً با پاسخ منفی مواجه میشد. اطرافیان از گرد او پراکنده شدند. پس در تنهایی و بیکسی به دست ایرانیان کشته شد.
جمشید گرشاسب چوکسی (استاد دانشگاه ایندیانای ایالات متحده امریکا و سرپرست برنامههای مطالعاتی خاورمیانه در این دانشگاه) به روشنی میگویند که گرویدن مردم آذربایجان به اسلام، از روی اختیار و اغلب عاری از تحمیل بود و نشر اسلام در آذربایجان در اثر نهضت فرهنگی تبلیغی برخی مبلغین اسلام صورت گرفت.
وجود مناظره ها و مباحثات میان مسلمانان و زرتشتیان و بخصوص موبدان آنها پس از ورود اعراب به ایران، دلالت بر آزادی بیان زرتشتیان دارد. مسلمانانی که با موبدان زرتشتی مناظره می کردند زرتشتیان قبل بوده اند که دین خود را تغییر داده بودند. آزادی زرتشتیان در حکومت اسلامی به گونه ای بود که بعضی از مناظرات در پیش حاکم مسلمان صورت می گرفت.
عجیب است که امریکا، مالیاتی که از شهروندان خود به کف میآورد را در اختیار برخی از عناصر اپوزوسیون قرار میدهد تا به اسلام و قرآن فحاشی کنند. عجیبتر اینکه تریبون مذکور در اختیار اشخاصی دائم الخمر، روانپریش و معتاد است. یکی از این افراد در جدیدترین اظهار لحیه، مدعی شد که ادبیاتِ اسلام بسی خطرناکتر از بمب اتمی است! سخنی که هر عاقلی را به خنده وامیدارد.
افرادی که در ایران و برخی دیگر از کشورهای اسلامی، به «سید» مشهورند، از نسل حضرت علی (علیه السلام) و حضرت فاطمه (سلام الله علیها) هستند. بیشتر آنان در قرن 3 هجری وارد ایران شدند و برخی نیز پیش از آن. اما اینکه چرا آنان را «سید» نامیدند به علت حدیث نبوی است که پیامبر فرمودند: «حسن و حسین، دو سید (سرور) جوانان اهل بهشتند». از همین روی، فرزندان آنان به دلیل انتساب به ایشان، و نیز به جهت احترام و ارادت، «سید» نامیده شدند.
خسرو پرویز حق نداشت نامه را پاره کند، چون اولاً او از حقانیت رسالت محمد (ص) آگاه بود. ثانیاً پیامبر محترمانه با او سخن گفت ولی خسروپرویز وقیحانه و متکبرانه پاسخ داد. ثالثاً هنگامی که نوبت به حق رسید، همان حقّی که خسرو پرویز خود به آن آگاه بود، دیگر جایی برای باطل نمیماند. وقتی حق آمد، باطل باید برود.
اگر در تاریخ خوب بنگریم، در خواهیم یافت که اعراب نه تنها در پی نابودی نامِ کورش نبودند، بلکه با زور و زَر و تَزویر، در پی ترویج نام کورش بودند! اما ایرانیان حاضر به پذیرش چنین هویتی برای خود نبودند. برای نمونه میتوان به روایتی جعلی اشاره کرد که برخی از عربها به حذیفة (صحابی پیامبر) نسبت دادند که از پیامبر شنید که کورش انسان بزرگی بود و...! و البته ما هم از جهت سند و هم از جهت دلالت (محتوای حدیث) نشان دادیم که این روایت کاملاً جعلی است!
باستانگرایان میگویند: «در روزهای پایانی تابستان یک تازی شهوتران اجبارا در هر خانه ایرانی گماشته و از صبح تا غروب چشم شهوت از زن و دختر ایرانی برنمیداشت»! میگوییم پس میلیونها جوان غیور ایرانی کجا بودند؟! میگوید: اکثرا میل حمله حیوانی و تجاوز بر این تازیان حجازی غلبه کرده و به زور به ناموس ایرانیان حمله ور میشدند. سگها در مقابل حمله تازیان به زنان ایرانی، از برِ دفاع برمیآمدند و به تازیان حمله میکردند! میگوییم یعنی سگها از جوانان و مردان ایرانی غیورتر بودند؟!
در متن آمده است كه عُمَر به مردم گفت: «شما احتياج به زراعت و صنعت و كار كردن نداريد، شما فقط طبق آيين پيغمبر عمل كنيد... شغل اصلی شما و آنچه بايد به فرزندان عرب بياموزيد، شمشير زدن است»! واقعاً دروغگويی و بیانصافی تا كجا ؟ يك جانور چقدر میتواند بیوجدان و درنده و كذاب باشد ؟ آيا اين باستانگرايان، حقيقتاً نمیدانند كه نبیّ اعظم، محمد مصطفی (صلی الله عليه و آله) در جوانی چوپان بود؟