شخصيت حضرت عبدالعظيم حسنی و نظر دانشمندان شيعه درباره او
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ عبدالعظيم بن عبداللّه بن على بن حسن بن زيد بن حسن بن على بن ابىطالب (عليهمالسلام)، صاحب كتاب «خطب اميرالمؤمنين» و «اليوم والليلة»، مشهور به حضرت عبدالعظيم و شاه عبدالعظيم، از سادات و بزرگان حسنى و مورد احترام امامان عصر خود، امام جواد، امام هادى و امام حسن عسكرى (عليهمالسلام) و عالمان انساب بوده و شرح حال نويسان در طول زمان، ایشان را به جلالت ستودهاند و روايتهایی از ایشان در كتابهاى علماى شيعه آمده است؛ رحلت حضرت عبدالعظيم را پس از گذراندن دورهای بیماری، در نیمه شوال سال 252 قمری ذکر کردهاند که دو سال قبل از شهادت امام هادی (علیهالسلام) و در خلافت معتز عباسی است.[1]
شیخ صدوق در كتاب «اخبار عبدالعظيم» خبرهاى روايت شده از ایشان را آورده است.[2] صاحب بن عبّاد، وزير مؤيدالدوله و فخرالدوله ديلمى، رسالهاى در نسب اين بزرگوار نوشته و در ضمن آن چنين آورده است: «پارسا و ديندار و عابد و شناخته به امانت و صدق لهجه بود و عالم به امور دين و قائل به توحيد و عدل بود و روايت بسيار از او نقل است. از ابوجعفر محمد بن على بن موسى (عليهالسلام) و پدرش ابوالحسن صاحب عسکر (عليهالسلام) روايت كند و آن دو امام را براى او، نامهها است.»[3]
سيد مرتضى، او را با صفتهاى «سيد پارسا، عالم، زاهد، بلند مرتبه، بزرگ منزلت» ستوده و مینويسد: «از امامان، امام جواد، امام هادى و امام عسكرى (عليهمالسلام) را درك كرد و شيعه از حديثها و روايتهاى او تاكنون بهره برده است.»[4] نجاشى در كتاب رجال خود، داستان آمدن اين سيد بزرگوار را به رى و مخفى زيستن و به عبادت پرداختن او را آورده، سپس سلسله روايت خود را از وى از طريق احمد بن على تا به ابوتراب رويانى مىآورد و مىنويسد: «عبدالعظيم بن عبداللّه، همه روايتهاى خود را براى ما حديث كرد.»[5]
شيخ طوسى درباره او مینويسد: «عابد، پارسا و پسنديده بود.»[6]
ابن داود حلّى درباره او مینويسد: «ابوالقاسم عبدالعظيم بن عبداللّه بن على بن حسن بن زيد بن حسن بن على بن ابى طالب، عابدى پارسا و پسنديده بود.»[7] علامه حلى در كتاب «خلاصه» درباره او میگويد: «عالم، عابد و پارسا بود و او را حكايتى است كه دلالت بر حسن حال او كند و ما آن حكايت را در كتاب كبير آوردهايم.»[8] ميرداماد در «الرواشح السماوية» گفته است: «از سخنان شايع و منتشر شده اين است كه طريق روايت از جهت ابوالقاسم عبدالعظيم بن عبداللّه حسنى، مدفون به مشهد شجره رى، حسن است؛ ... اگر درباره او جز حديث عرض دين و حقيقت معرفت او و فرموده امام هادى (عليهالسلام) كه «تو به حق دوست مايى» و نسب شريف وى كه از سلاله نبوت است نبود، او را كفايت مىكرد.»[9]
محدث نورى مینويسد: «محقق داماد در «رواشح» در شرح حال و در فضل زيارت او، روايتهاى متضافره آورده؛ از جمله اينكه كسىكه او را زيارت كند، بهشت براى او واجب است.»[10] شيخ حر عاملى مینويسد: «ابوالقاسم عبدالعظيم بن عبداللّه بن على بن حسن بن زيد بن حسن بن على بن ابى طالب (عليهالسلام)، عابد و پارسا بود و او را حكايتى است كه دلالت بر حسن حال او میكند. ابن بابويه گفته است او پسنديده بود. علامه و نجاشى نيز چنان گفتهاند. شیخ صدوق در «ثواب الاعمال» آورده است كه زيارت او چون زيارت حسين (عليهالسلام) است.»[11]
علامه مجلسى ذيل عنوان «فضل زيارت عبدالعظيم» روايت منقول از امام هادى (عليهالسلام) را كه زيارت عبدالعظيم برابر زيارت حسين (عليهالسلام) است از «ثواب الاعمال» شیخ صدوق و «كامل الزيارات» و نيز داستان درآمدن او را به رى تا به خاك سپرده شدنش در باغ عبدالجبار، نقل كرده است.»[12] محمد بن على اردبيلى در کتاب «جامع الرواة» درباره عبدالعظيم مینويسد: «عبدالعظيم بن عبداللّه حسن علوى ... عابد و پارسا بود و او را حكايتى است كه بر نيكويى او دلالت میكند (سپس همان روايتى را كه مردى از اهل رى نقل میكند، آورده است).»[13] از کلام بزرگان شیعه مشخص میگردد که آنان به اتفاق، شخصیت حضرت عبدالعظيم حسنی را ستوده و از اهل بیت (عليهمالسلام) در مورد او به نیکویی یاد کردهاند.
پینوشت:
[1]. الذّريعة إلى تصانيف الشّيعة، آقا بزرگ طهرانی، ج۷، ص۱۶۹و۱۹۰.
[2]. ريحانة الادب، محمدعلى مدرّس تبريزى.
[3]. روضات الجنّات، محمدباقر خوانسارى، ج۴، ص۲۰۸
[4]. جنة النعيم والعيش السليم، مولى باقر بن اسماعيل مازندرانى، ص۴۷۹.
[5]. رجال نجاشى، چاپ سنگى، تهران ۱۳۱۷ ه .ق.
[6]. جنة النعيم والعيش السليم، مولى باقر بن اسماعيل مازندرانى، ص۴۷۱
[7]. كتاب الرجال، ابن داود حلی، ص۱۲۰.
[8]. خلاصة الاقوال، علامه حلی، ص۲۲۶.
[9]. روضات الجنّات، محمدباقر خوانسارى، ج۴، ص۲۰۹.
[10]. مستدرك الوسائل، محدث نوری، ج۱۰، ص۳۶۷.
[11]. وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، چاپ دار احياءالتراث، ج۲۰، ص۲۲۸ـ۲۲۹.
[12]. بحار الانوار، علامه مجلسی، ج۱۰۲، ص۲۶۸ و ۲۶۹.
[13]. جامع الرواة، اردبيلى، ص۴۶۰.
افزودن نظر جدید