پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بعد از فوت نورعلی تابنده، فرقه صوفیه سلطان علیشاهی دچار اختلاف های سه گانه مهندس سید علی رضا جذبی، محمد اسماعیل صلاحی و مصطفی آزمایش گردید که دو طیف آخر با قطبیت جذبی مخالفت دارند؛ لذا این فرقه دچار انشعاب جدیدی در خود شد.

مصطفی آزمایش و همسرش شرمان بهشتی، سال‌هاست که کینه نظام و انقلاب اسلامی را به دل داشته و تا توانسته‌اند در راه دشمنی و ضربه زدن به انقلاب اسلامی تلاش کرده و همواره در سخن و عمل، این را ثابت کرده‌اند. چنانچه بارها به همراه بهائیان در کنفرانس‌های خارجی علیه ایران شرکت کرده و خواهان شدیدترین تحریم‌ها علیه مردم و دولت ایران شده‌اند.

محمد اسماعیل صلاحی با گرایش سیاسی تند اصلاح طلبی در عرصه های مختلف از جمله در انتخابات ریاست جمهوری 1400درحالی‌ که حتی سران فتنه از جمله مهدی کروبی و سید محمد خاتمی نیز مردم را برای شرکت در انتخابات دعوت کردند ولی محمد اسماعیل صلاحی در این ایام برخلاف جریان انقلاب، هم‌ صدا با دشمنان ایران مشغول تخریب و غیرمشروع خواندن نظام و انتخابات بود.

محمد اسماعیل صلاحی بعد از مرگ نورعلی تابنده در ضمن تبریکی، رسماً به قطبیت رسیدن سید علیرضا جذبی را پذیرفت ولی بعد از گذشت چند روز، خود ادعای قطبیت کرد و سید علیرضا جذبی و اطرافیان او را دروغ‌گو خطاب کرد و همواره در سخنان خود، ایشان را با زشت‌ترین تعابیر خطاب قرار می‌دهد.

صلاحی به خاطر رقابتی که در قطبیت با سید علیرضا جذبی دارد از هر فرصتی استفاده می کند تا او را از میدان رقابت بیرون کرده تا اینکه قطبیت منحصر در او باشد. صلاحی، سید علرضا جذبی را شخصی مماشات کار در امور سیاسی می داند و بارها به این مسئله اشاره کرده است.

صلاحی خیلی خوب می‌داند که هم مسلکانش در این فرقه میانه خوبی با نظام جمهوری اسلامی ندارند، لذا از طرفی خود را مخالف نظام و حکومت معرفی می‌کند و بارها در سخنان خود به نظام و رهبری معظم انقلاب و دستگاه‌های امنیتی حمله کرده و از طرف دیگر با هوچی گری سعی دارد تا جذبی را عامل و نفوذی نظام، در فرقه معرفی کند تا شاید بتواند با توسل به این حربه، نظر مریدان این فرقه را جلب کند. ازاین‌رو صلاحی با نقد افکار و رفتار جذبی درصدد است تا افکار، عقاید و سخنان جذبی را خلاف افکار، عقاید و سخنان قطب قبلی این فرقه یعنی نورعلی تابنده نشان دهد تا شاید بتواند با ایجاد شک و ابهام در دل مریدان، بین ایشان و مریدانش شکاف و اختلاف ایجاد کرده و به مقصود خویش برسد.

 یکی از فرصت هایی که صلاحی برای حمله به سید علیرضا جذبی استفاده نمود، نا آرامی های اخیر در کشور بود. اما سیدعلیرضا جذبی به جز یک مورد که آن هم به صورت تلویحی تهدید به انتقام، به خاطر تخریب خانقاه بروجرد و قم کرد، ورود جدی به مسئله اغتشاشات نداشت و به صورت کلی، وی عملکرد تهاجمی نسبت به نظام نداشته و این نوع عملکرد یا به خاطر صفت ابن الوقتی صوفیانه است که فعلاً صلاح فرقه خود را در عدم ورود به جریانات سیاسی می داند و یا به خاطر عدم توانایی در مسائل سیاسی می باشد.

در نتیجه باید گفت که هر چه قدر محمد اسماعیل صلاحی و مصطفی آزمایش بی باکانه در مسائل سیاسی ایران اسلامی دخالت نموده و به ستیز برخاسته اند، سید علیرضا جذبی یا به خاطر سیاست صوفیانه خود یا ندانستن علم سیاست از دخالت در امور سیاسی اجتناب می کند و این امر، فرصت خوبی  برای شخص فرصت طلبی همچون صلاحی است تا به تخریب او بپردازد و وی را مهره حکومت معرفی کند!