انشعابات صوفیه
فراماسونرها، با تلاشی پیگیر خواهان نفوذ در جوامع اسلامی بودند تا بتوانند اندیشههای خود را جایگزین آموزههای اسلامی قرار داده و راه را برای سلطه خویش باز کنند؛ مناسبتترین جریانها برای نفوذ آنها، سلسلههای صوفیه است.
رضا تابنده فرزند علی تابنده یکی از اقطاب فرقه صوفیه سلطانعلیشاهی، در سایت خویش تصویری از دیدار اقطاب دو فرقه صوفیه را منتشر کرده است و این دیدار را دلیل برحق بودن تمام فرقههای صوفیه دانست! این درحالیست که طبق گزارش کیوان قزوینی، اعتقاد ملاسلطان گنابادی مؤسس انشعاب سلطانعلیشاهی بر این بوده که تنها اوست که حق است و دیگر اقطاب باید از او تبعیت کنند.
صلاحی، با استفاده از روایتی که مدعی است در منابع اهلسنت وجود دارد، امام حسین (ع) را فقط مَظهر اَتَمّ حسن و عشق الهی دانسته، در صورتی که این روایت در هیچ کتاب حدیثی از اهلسنت و شیعه موجود نبوده است و باید توجه کرد تمام اهلبیت (ع)، مَظهر حُسن الهی هستند.
صفیعلیشاه مؤسس فرقه نعمت اللهی «صفیعلیشاهی» که مدعی ارشاد مردم به سمت سلوک الهی بوده و خود را رهبر انبیاء و اولیای الهی و صراط مستقیم معرفی کرده است، دارای انحرافاتی همچون تکبر و خودبینی و پیونددهنده تصوف و جریان انحرافی فراماسونری بوده است.
یکی از چالشهای فرقههای صوفیه، بعد از فوت قطب برای تصاحب جایگاه قطبیت شروع میشود. در سلسله سلطانعلیشاهی با مرگ نورعلی تابنده، برای تصاحب چایگاه قطبیت بین مهندس جذبی، محمد اسماعیل صلاح شروع شده است و هنوز این درگیری ادامه دارد.
برخی ادعا می کنند که سید محمد نوربخش هیچگاه ادعای مهدویت نداشته است و رساله الهدی که این ادعا را مطرح کرده است معتبر نیست، چراکه مورخین مشهور چنین ادعایی را تایید نکردند. این درحالی است مورخین دل داده به تصوف و حتی برخی از علما به ادعای مهدویت سید محمد نوربخش اذعان کرده اند.
بعد از نورعلی تابنده، فرقه صوفیه گنابادی دارای اختلاف و انشعاب شد که در عرصه سیاسی نیز با هم یک مسیر نبوده و به عنوان مثال خط مشی محمد اسماعیل صلاحی که به عنوان یکی از تندروترین جریانات دراویش گنابادی است با سید علیرضا جذبی که خط مشی عدم دخالت صریح در مباحث سیاسی را دنبال می کند، تنش های متعددی ایجاد شده است.
صلاحی مدعی قطبیت فرقه صوفیه گنابادی در حمایت از اغتشاش گران بیانیه ای صادر کرد که در آن آزادی را بر دین برتر می داند و اعتقاد دارد که نباید جلوی آزادی را گرفت و برای این ادعای خود دلایلی را ذکر کرده است که با دقت در مطالبش هر محققی، پی به عدم آشنایی او به متون دینی خواهد برد.
از نظربزرگان گنابادی، اتصال شجره اقطاب بسیار مهم است و انقطاع در این شجره باعث غیرقانونی و غیر شرعی شدن آن سلسله خواهد شد. در فرقه صوفیه گنابادی از زمان معصوم علیشاه تا حال حاضر که فرقه گنابادی به سه دسته تقسیم شده اند انقطاع های متعددی صورت گرفته است که این مسئله طبق مبانی خود این فرقه باعث غیرشرعی و غیرقانونی شدن این فرقه خواهد شد.
محمد اسماعیل صلاحی در اظهار نظری بیان کرده است که خواسته جمعی ملت خواسته خداوند است، در صورتی که در آیات و روایات معصومین(ع) این چنین تلازمی دیده نمی شود و سیر تاریخی گواه بر این است که تعداد یاوران جریان حق، اکثریت نبوده اند. پس کلام صلاحی، خارج از چارچوب متون دینی است.
یکی از توصیه های نورعلی تابنده به مریدان خویش، رعایت قوانین جامعه است اما در سیره عملی نورعلی تابنده آن که دیده نمی شود رعایت قوانین جامعه است و درگیر کردن مریدان خویش با نیروهای امنیتی کشور بود. چنانچه در حادثه خیابان پاسداران تهران که منجر به شهادت 3 نفر از نیروهای انتظامی و یک نفر بسیجی دلاور گردید.
با ادعای قطبیت محمد اسماعیل صلاحی گویا سلسله نعمت اللهی دوباره شاهد انقطاع و انشعابی جدید در خود خواهد بود و ما در یکزمان، شاهد دو مدعی قطبیت در این سلسله خواهیم بود. قطبیتی که بی شباهت به ادعای قطبیت صفی علیشاه نیست و هر دو بعد از پذیرش قطبیت رقیبان با چرخش از مواضع خود ادعای قطبیت کردند.
دلیل واقفیان در تصاحب اموال، میتواند در مورد سایر مذاهب، فرقهها و نحلهها جاری و ساری باشد. پس از مرگ نورعلی تابنده عدهای از مشایخ و دراویش فرقهی گنابادیه با جانشین او بیعت نکرده و از این مهم سر باز زدهاند. چه بُعدی دارد که اموال زیاد و اختیارات وسیعی که تابنده به برخی مشایخ مانند مصطفی آزمایش داده، سبب این تمرد شده باشد؟
فرقهی ذهبیه از فرقههای زاییده شده صوفیه است که علاوه بر ادعای شیعهگری، خرقه و اتصال سلسله خود را به امام رضا (ع) نسبت میدهند که از بدعتها و ساختههای این فرقه بوده و بهدلیل حدیث سلسلةالذهب حضرت، خود را نیز ذهبیه نامیدند.