نقد سخنان صلاحی در مورد امام حسین(ع)

  • 1402/05/21 - 10:46
صلاحی، با استفاده از روایتی که مدعی است در منابع اهل‌سنت وجود دارد، امام حسین (ع) را فقط مَظهر اَتَمّ حسن و عشق الهی دانسته، در صورتی که این روایت در هیچ کتاب حدیثی از اهل‌سنت و شیعه موجود نبوده است و باید توجه کرد تمام اهل‌بیت (ع)، مَظهر حُسن الهی هستند.
صلاحی

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ جریان‌های انحرافی، همیشه در جامعه شیعی تلاش کرده‌اند که از روایات اهل‌بیت علیهم‌السلام استفاده کرده وتفسیری بر اساس اندیشه خویش، از روایات ارائه بدهند. محمد اسماعیل صلاحی مدعی قطبیت دراویش گنابادی، در مورد منبع حدیث «إِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَيْنِ حَرَارَةً فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لَا تَبْرُدُ أَبَدا»؛[1] «برای شهادت حسین علیه‌السلام داغی در قلب‌های مؤمنان است که هرگز سرد نخواهد ‌شد» می‌گوید: «البته این روایت ...فقط در کتاب مستدرک آمده از جامع شهید، ولی جامع شهید چون دسترس نیست، نمی‌شود عنوان اینکه این روایت در آنجا آمده یا نه توجه کرد و تنها سندی آن را نقل می‌کند، کتاب مستدرک است».[2]

محمد اسماعیل صلاحی مدعی قطبیت دراویش گنابادی، با بیان مباحث حدیثی، گویی در تلاش بوده که خویش را عالم به این علم نشان بدهد، در صورتی که ایشان بین سند و منبع خلط نموده است و باید بداند که بین سند روایت با منبع روایت تفاوت زیادی وجود دارد. اولین منبعی که این روایت را نقل کرده، کتاب مستدرک‌الوسائل بوده و از حیث سند، این روایت مُرسَل است.

آیت‌الله سبحانی حفظه‌الله در تعریف سند روایت می‌نویسد: «سند، همان طریق متن است و مقصود از آن در اینجا، مجموعه راویان است که هریک از دیگری نقل می‌کند تا به صاحب روایت برسد».[3]

در تعریف منبع در علم حدیث بیان شده است که منابع حدیثی، نخستین مکتوبات حدیثی هستند؛ یعنی، احادیثی که برای نخستین بار نوشته شده‌اند که شامل مکتوبات خود ائمّه علیهم‌السّلام مکتوبات شاگردان و مخاطبان آنها که آن را بی‌واسطه از معصوم شنیده‌اند و نیز مکتوباتی است که با واسطه‌ی شنیداری از حضرات معصومین علیهم‌السلام تهیه شده است.

صلاحی در ادامه سخن خویش به توضیح  روایت «اِنّ لِلحُسیَن مَحَبَةً مَکنُونَة فِی قُلَوبِ المُؤمِنِینِ»؛ «در کانون دلهای مؤمنین، محبتی نهفته و ویژه نسبت به حسین وجود دارد» پرداخته و مدعی است که این روایت در منابع حدیثی اهل‌سنت نقل شده و بیان داشته است: «چرا خداوند محبت مکنونه‌ای را در دلهای مؤمنین قرار داده نسبت به حسین؟ برای اینکه حسین، مَظهر حُسن الهی است و موجب ظهور عشق...همه ائمه و تمام اولیاء مظهر عشق الهی هستند و مَظهر اَتَمِّ حسن الهی حسین علیه‌السلام است»

باید توجه داشت که این چنین روایتی در منابع روایات شیعه و اهل سنت یافت نشده و او به دروغ این روایت را به منابع اهل‌سنت نسبت داده است، ولی در کتاب الجرائح  روایتی با تعبیر معرفة مکتومة نقل شده است. «إِنَّ لِلْحُسَيْنِ فِي بَوَاطِنِ‏ الْمُؤْمِنِينَ مَعْرِفَةٌ مَكْتُومَةٌ»؛[4] «برای حسین در باطن مومنین معرفتی پنهان است» البته باید توجه داشت که معرفة مکتومة با محبة مکتومة تفاوت معنایی دارد و هیچ ارتباطی به مظهریت برای حسن الهی ندارد.

 بر فرض پذیرش روایت باید توجه کرد که همه اهل بیت علیهم‌السلام مَظهر اَتَمِّ حسن الهی هستند؛ زیرا از حیث باطنی همه آنها نور واحد هستند؛ همان‌گونه که استاد مطهری درباره این مسئله می‌نویسد: «ولی بیش‌ از اینها لازم است که علائم و آثار و نشانه‌های این شادمانی در چهره همه ما پیدا باشد و در زندگی ما این علائم و نشانه‌ها ظاهر و بارز باشد. در آن حدیث فرمود: «ان للحسین محبه مکنونه فی قلوب المؤمنین»...، در آن ضمیر ناآشکار هر مومنی محبت حسین بن علی علیه‌السلام هست. البته در ضمیر ناآشکار و آشکار هر مومنی محبت پیغمبر خدا هم هست و باید باشد، همین‌طور محبت امیرالمومنین، حضرت زهرا و سایر ائمه هدی، ولی‌ قضیه این است که برای بعضی از ائمه جریان‌هایی پیش آمده است که آن‌ جریان‌ها توانسته لااقل قسمتی از واقعیت آنها را نشان دهد و بارز و ظاهر کند. و الا فرق نمی‌کند، همه آنها نور واحد هستند. امام حسین علیه‌السلام در قضایا و مسائل عاشورا از وجود مقدسش آنقدر فضائل ظهور و بروز کرد که‌ امکان ندارد کسی واقعا مؤمن باشد و در عمق دل و روحش امام حسین علیه‌ السلام را دوست نداشته باشد».[5]

در نتیجه باید توجه کرد که صلاحی هیچ‌گونه آشنایی علمی با مباحث حدیثی نداشته و قدرت تشخیص روایات صحیح و غیر صحیح را ندارد؛ پس نمی‌توان فقط امام حسین علیه‌السلام را مظهر اَتَمِّ حُسن الهی دانست، بلکه تمام اهل‌بیت علیهم‌السلام مظهر اَتَمِّ حُسن الهی هستند.

پی‌نوشت:
[1]. نورى، حسين بن محمد تقى، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، مؤسسة آل البيت عليهم السلام، قم، اول، 1408ق، ج‏10 ، ص318.
[2]. کانال تلگرامی رسمی محمداسماعیل صلاحی.
[3]. السّبحانی،  جعفر، أُصول الحديث وأحكامه في علم الدّراية، دار إحياء التراث العربی، ص 18.
[4]. قطب الدين راوندى، سعيد بن هبة الله، الخرائج و الجرائح، مؤسسه امام مهدى عجل الله تعالى، قم، اول، 1409 ق، ج‏2، ص842.
[5]. مطهری، مرتضی ، آشنایی با قرآن 8، ص 314.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.