دیدگاه صلاحی در مورد کوثرعلیشاه!
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ طبق یک اصل مهم در تصوف، اقطاب صوفیه باید برای اثبات قطبیت خویش از قطب قبل اجازه جانشینی داشته باشد. چنانچه نورعلی تابنده درمقالهای مینویسد: «اگر کسی اجازه اش یداً به ید به امام برسد، رهبری و ارشاد او شرعی و قانونی است و الّا رشته اش قطع شده است.»[1] این قطع شدن رشته اتصال را در تصوف، انقطاع شجره نامه قطبیت و سلسله گویند.
انشعاب و انقطاع، یکی از مشکلاتی است که اکثر سلاسل صوفیه مبتلا به چنین اشکال اساسی هستند، بخصوص در فرقه صوفیه گنابادی که در زمانهای متعددی این انشعاب ایجاد شده است و آخرین مورد این انشعابها بعد از مرگ نورعلی تابنده است که سلسله سلطان علیشاهی به چند دسته تقسیم شده است، عده ای طرفداران مهندس جذبی و عده بسیار کمی نیز طرفداران محمد اسماعیل صلاحی و عده دیگر متوقفین در امر قطبیت جذبی همچون مصطفی آزمایش میباشند.
در این میان محمد اسماعیل صلاحی بارها برای به چالش کشاندن جانیشینی مهندس جذبی مسائل مختلفی را مطرح نموده است؛ تازهترین اشکال صلاحی به جذبی اشکالی بسیار دقیق است که البته سلسله نعمت اللهی گنابادی را زیر سوال میبرد. جناب قلندری نژاد که از جانب مهندس جذبی به عنوان شیخ تعیین شده است، به زیارت قبر ملا محمدرضا همدانی(کوثرعلیشاه) رفته است. صلاحی نیز در این باره واکنش نشان داده و مینویسد: «اشخاصی که بعنوان شیخ از طرف آقای جذبی مانند آقای قلندری نژاد تعیین شده اند، آنقدر اطلاع علمی و آگاهی از مسلک طریقتی مورد ادعای خود ندارند که بر مزار ملا محمدرضا همدانی مشهور به کوثر علیشاه که در مقابل حضرت مستعلیشاه ادعا نمود و انشعاب کوثریه را بنیان نهاد، عرض نیازمندی میکنند و اصلاً متوجه اشتباه خود نیستند.»[2]
در واقع این اعتراض صلاحی بر جذبی نقصی بر تمام فرقه صوفیه گنابادی خواهد بود، زیرا اشاره به انشعابی نموده است که سلسله اتصال این فرقه را از بین خواهد برد. نورالدین چهاردهی در کتاب سلسلههای صوفیه ایران، ماجرای اغتشاش محمدرضا همدانی(کوثرعلیشاه) را این گونه نقل میکند که: « محمد رضا بن محمد امین همدانی کوثر علیشاه هم درس مجذوب بود، به اتفاق هم به سفر مکه رفتند و نزد حسین علیشاه مشرف شدند. نور علیشاه اول در دوازدهم محرم ۱۲۰۷ ه.ق فرمانی برای مجذوب و کوثر نوشته که: «مراتب نبوت و ولایت در یکدیگر مضمر و مدغم و بحسب دو مظهر را از هم ممتاز و در معنی ایشان را بعز وحدانیت سرفراز دارد، از یکی آثار رسالت و از دیگری انوار ولایت جلوهگر باشد. در ارشاد او دلیل راه ظاهراً و باطناً ارشاد اصحاب راه و اجرای احکام الله با او متفق و همراه نمایم. این فرمان در کربلا نوشته شده است ...مجذوب یار غار خود کوثر را که در مراتب علم و دانش و وعظ و خطابه و نویسندگی برتر از وی بود نادیده گرفت و حاج زین العابدین شیروانی مستعلیشاه را جانشین خود قرارداد و بعضی را عقیده بر آنست که مجذوب کسی را بجای خود تعیین ننمود و مستعلیشاه خود معترف گردیده که مدتها از کوثر استفاده نموده است.»[3]
مدرسی چهاردهی در باب جانشینی نورعلیشاه اول دو قول نقل نموده است؛ طبق قول اول، نورعلیشاه اول فرمانی صادر کرده که برای مجذوبعلیشاه، آثار رسالت و برای کوثر علیشاه انوار ولایت را قائل است، پس مشخص میشود نورعلیشاه، کوثرعلیشاه را برای جایگاه ولایت شایسته میداند و لازمه این مسئله این است که او صلاحیت قطبیت بعد از مجذوبعلیشاه را داراست و پس باید بعد از مجذوبعلیشاه، قطب باشد و طبق گزارش دیگری که چهاردهی نقل نمود است، مجذوبعلیشاه هیچ کسی را به عنوان جانشینی خویش مشخص ننموده است و مستعلیشاه بعد از او تا مدتها از کوثرعلیشاه استفاده کرده است، اگر این گزارش درست باشد، سلسلههای که بعد از مجذوبعلیشاه، مستعلیشاه را قطب میدانند دچار چالش شدیدی خواهند شد، به این دلیل که مستعلیشاه قطب خویش را کوثر میداند و مستعلیشاه نمیتواند قطب بعد از مجذوبعلیشاه باشد، البته باید خاطر نشان کرد طبق این گزارش، قطبیت کوثر علیشاه نیز بیاعتبار است، زیرا مجذوبعلیشاه، جانشینی تعیین ننموده است و سلسله دچار انقطاع گشته است.
پی نوشت:
[1]. فصلنامه عرفان ایران7،ص 18،مقاله نور علی تابنده.
[2].صفحه شخصی محمد اسماعیل صلاحی، 19 بهمن 1401(8فوریه).
چهاردهی، نورالدین،سلسلههای صوفیه ایران، انتشارات علمی و فرهنگی، دوم، 1382،سارنگ، تهران، ص 190 و 191.
افزودن نظر جدید