جذبی
عدهای از دراویش نعمت اللهی گنابادی در حمایت از صلاحی نامهای به سید علیرضا جذبی نوشته و مدعیاند که الهام غیبی فقط برای صدور فرمان قطبیت صلاحی بوده است. درحالیکه از شواهد امر پیداست که فرمانهای صادر شده از طرف نورعلی تابنده چه برای قطبیت جذبی و چه برای قطبیت صلاحی، همگی مبتنی بر تصمیم شخصی بوده نه الهام غیبی.
مصطفی آزمایش شیخ مأذون فرقه صوفیه گنابادی اولین نفری بود که عَلَم مخالفت و عدم بیعت با سید علیرضا جذبی را بلند کرد. مصطفی آزمایشی که شیخی سیاست زده و سیاسیکار است و اقطابی سیاست زده همچون سلطان حسین تابنده و علی تابنده و همچنین قطبی فوقالعاده سیاسی همچون نورعلی تابنده داشته است، نمیتواند بپذیرد که مرید قطبی شود که در مسئله سیاست خنثی است و میلی به سیاست ندارد.
شرمان بهشتی علل مختلفی را برای عدم بیعت با سید علیرضا جذبی مطرح می کند ولی اولین علتی که شرمان بهشتی برای عدم بیعت با جذبی مطرح میکند این است که از جذبی اثر صحیحی را درک نکرده است. مسئله اینجاست که چطور ممکن است که عدهای از دراویش اثر صحیح را از جذبی دریافت کرده باشند ولی عدهای دیگر این اثر را دریافت نکرده باشند؟
بعد از به جانشینی رسیدن سیدعلیرضا جذبی بهعنوان قطب فرقه سلطان علیشاهی عدهای از دراویش این فرقه به بهانه مشکوک بودن نص صریح یا به بهانه ندیدن اثر صحیح از جناب جذبی از تجدید بیعت با ایشان امتناع کردند. اما با اینکه مشایخ این فرقه به همه مریدان خود دستور داده بودند که با جناب جذبی تجدید بیعت کنند ولی عده ای از آنها از اوامر مشایخ خود سر باز زدند و گویا اینکه فراموش کردن که تبعییت از مراد، جزئی لاینفک از اصول درویشی است.
شاید بتوان سیدعلیرضا جذبی، قطب فرقه سلطان علیشاهی و جانشین منتخب نورعلی تابنده را ضعیفترین قطب فرقه سلطان علیشاهی خواند. قطبی که بعد از به قطبیت رسیدن، حدود یک سال سکوت اختیار کرد و هیچ صحبتی نداشت و تمام مدیریت او در این مدت در دو، سه بیانیه خلاصه میشود. عدم پاسخ به تفرقه افکنیهای امثال مصطفی آزمایش و همسرش و همچنین بی تفاوتی به ادعای قطبیت صلاحی از جمله ضعفهای مدیریتی ایشان بهشمار میآید.
علیرضا جذبی که از نظر سنی دو سال از تابنده بزرگتر است و پا جا پای تابنده گذاشته وضع بدتری دارد؛ زیرا این قطب عالم امکان! که باید محاط به همه علوم هستی باشد، از صحیح خوانی چند بیت شعر فارسی هم عاجز است که مورد تمسخر هر بیننده و شنوندهای از جمله دراویش این فرقه قرار گرفته است.
نام اقطاب طریقت سلطان علیشاهی یا همان گنابادیه در کنار نام بزرگان صوفیه در سلسله صوفیان ذکر شده است. با مقایسه کوچکی بین این افراد و بزرگان سلفشان به فاصله زیاد بین ایشان از نظرعملی، شخصیتی و اعتباری پی می بریم. اما میتوان ادعا که این فاصله طبقاتی در همین سلسله کوچک گنابادی نیز وجود دارد و بهوضوح روشن است که اعتبار اقطاب این فرقه روز به روز رو به افول رفته است.
فرق منحرف صوفیه در زمان ما دچار رفتار ساختار شکنانهی عجیبی شدهاند، به گونهای که امروزه دراویش قید اعتقادی به مراد و قطب خود نداشته و به او اشکال وارد میکنند. این رفتار حتی در بین مشایخ باسابقه نیز به وفور دیده میشود که نمونهای از آن را میتوان در نامهی سرگشادهی مصطفی آزمایش، مأذون فرقهی گنابادیه به علیرضا جذبی قطب این فرقه دید.