فدک مسئلهای سیاسی برای حفظ خلافت
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ فدك يكى از دهكدههاى آباد و حاصلخيز نزديك خيبر است و تا مدينه حدود 160 كيلومتر فاصله دارد. درسال هفتم هجری، قلعههاى خيبر يكى پس از ديگرى فتح شد و قدرت مركزى يهود درهم شكست. ساكنان فدك تسليم گرديدند و در برابر پيامبر (صلیاللهعلیهوآله) متعهد شدند، نيمى از زمينها و باغهاى خودرا به آن حضرت واگذار كنند و نيمى ديگر را براى خود نگهدارند.
افزون بر اين، آنها كشاورزى سهم پيامبر (صلیاللهعلیهوآله) را هم بهعهده گرفتند تا در برابرش مزدى دريافت كنند. سرزمينهايى كه بدون هجوم نظامى بهدست مسلمانان میافتد، به شخص رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) تعلق دارد و هر گونه بخواهد مىتواند عمل كند. وقتى آيه «وَ آتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ وَ الْمِسْكينَ وَ ابْنَ السَّبيلِ وَ لا تُبَذِّرْ تَبْذيراً.[اسراء/26] و حقّ خويشاوندان و حقّ تهیدست و از راه مانده را بپرداز، و هيچگونه اسراف و ولخرجى مكن» نازل شد، پيامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآله) فدك را به دخترش فاطمه (علیهاالسلام) داد.
حسکانی عالم شافعی مذهب در شواهد التنزیل[1] و سیوطی در تفسیر درالمنثور به چندین روایت استناد میجویند که هنگامیکه این آیه نازل شد پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) فدک را به فاطمه (علیهاالسلام) بخشید.[2] سرزمین فدک از سال 7 هجری تا سال 11هجری در اختیار حضرت فاطمه (علیهاالسلام) بود و از منافع آن استفاده میبرد، ولی بعد از رحلت پیامبر، خلفاء همانگونه که ولایت و حق علی (علیهالسلام) را غصب کردند، فدک و حق دختر پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) را نیز غصب کردند.
اکنون سوال این است که چرا و چگونه خلفاء به خود اجازه دادند تا حق فاطمه (علیهاالسلام) را غصب کنند درحالیکه میدانستند فاطمه (علیهاالسلام) از هرگونه پلیدی و رجس دور است و میدانستند که آیه «إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً.[احزاب/33] جز اين نيست كه همواره خدا مىخواهد هرگونه پليدى را از شما اهل بيت برطرف نمايد، و شما را چنان كه شايسته است پاك و پاكيزه گرداند»، در حق فاطمه و اولاد فاطمه (علیهاالسلام) نازل شده است. این سوالی است که ذهن ابن ابى الحديد معتزلی را نیز به خود مشغول کرده بود، از همین رو برای برطرف شدن شک و تردیدش این سوال را از محضر استادش علی بن فارقی پرسید.
متن پرسش و پاسخ ابن ابی الحدید و استادش به این شرح است:
ابن ابی الحدید: آيا زهرا (علیهاالسلام) در ادعاى خود (درباره بازپس گيرى فدك) راستگو بوده است؟
ابن فارقی: بلى.
ابن ابی الحدید: خليفه مىدانست كه او زنى راستگو است؟
ابن الفارقی: بلى.
ابن ابی الحدید: چرا خليفه حق مسلم او را در اختيارش نگذاشت؟
در اين موقع استاد لبخندى زد و با كمال وقار گفت: «اگر آن روز سخن او را مىپذيرفت، به اين جهت كه او زنى راستگوست و بدون درخواست شاهد، فدك را به وى باز مىگرداند، فردا او از اين موقعيت به سود شوهر خود على (علیهالسلام) استفاده کرده و مىگفت: كه خلافت متعلق به على (علیهالسلام) است، و در آن صورت، خليفه ناچار بود خلافت را به على (علیهالسلام) تفويض كند، چرا كه وى را (با اين اقدام خود) راستگو مىدانست؛ ولى براى اينكه باب تقاضا و مناظرات بسته شود او را از حق مسلم خود بازداشت.»[3]
پینوشت:
[1] . «وَ آتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ دَعَا النَّبِيُّ ص فَاطِمَةَ وَ أَعْطَاهَا فَدَكاً». حسکانی، شواهد التنزیل، سازمان چاپ وانتشارات وزارت ارشاد اسلامى، تهران،1411، ج1، ص438. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[2]. «و أخرج البزار و أبو يعلى و ابن أبى حاتم و ابن مردويه عن أبى سعيد الخدري رضى الله عنه قال لما نزلت هذه الآية وَ آتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ دعا رسول الله صلى الله عليه و سلم فاطمة فأعطاها فدك». «و أخرج ابن مردويه عن ابن عباس رضى الله عنهما قال لما نزلت وَ آتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ أقطع رسول الله صلى الله عليه و سلم فاطمة فدكا». سیوطی، الدر المنثور فى تفسير المأثور، کتابخانه آیت الله مرعشی، قم، 1404، ج4، ص177. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[3] . «و سألت علي بن الفارقي مدرس المدرسة الغربية ببغداد فقلت له أ كانت فاطمة صادقة قال نعم قلت فلم لم يدفع إليها أبو بكر فدك و هي عنده صادقة فتبسم ثم قال كلاما لطيفا مستحسنا مع ناموسه و حرمته و قلة دعابته قال لو أعطاها اليوم فدك بمجرد دعواها لجاءت إليه غدا و ادعت لزوجها الخلافة و زحزحته عن مقامه و لم يكن يمكنه الاعتذار و الموافقة بشيء لأنه يكون قد أسجل على نفسه أنها صادقة فيها تدعي كائنا ما كان من غير حاجة إلى بينة و لا شهود و هذا كلام صحيح». ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، مکتبه آیت الله مرعشی نجفی، قم:1404، ج16، ص284. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
افزودن نظر جدید