چگونه پیامبر پیش از به دنیا آمدن حضرت محسن با خبر گردید؟
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از جمله شبکههای ماهوارهای وهّابی که مرکز پخش آن در شهر لندن و به ادّعای خودشان از پر بینندهترین شبکههای جهانی میباشد، شبکه ماهوارهای «المستقلة» میباشد که در سالهای اخیر تبلیغ گستردهای علیه شیعیان داشته است.
این شبکه پیش از فرارسیدن ایّام فاطمیه سال 1386 شمسی با تبلیغ گسترده در قالب زیرنویس شبانهروزی در تمام برنامههای خود این موضوع را برای بینندگان خود به شدّت مورد توجه قرار داد که قصد داریم امسال با دعوت از گروهی از کارشناسان دینی برای یکبار و آخرینبار ادّعای شیعیان در مورد به شهادت رسیدن فاطمه، دختر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را طرح نموده و این ادّعا را رد نموده و ثابت نماییم که شیعیان برای اثبات ادّعای خود حتی یک روایت صحیح از کتابهای خود ندارند و به این شکل پرونده عزاداریهای هر ساله شیعیان در ایام فاطمیه را ببندیم. این شبکه چند روز پیش از آغاز برنامههای خود ادّعا نمود، حاضریم تا اگر از سوی شیعیان کسی به نمایندگی از آنان توان دفاع از ادّعای شیعیان در به شهادت رسیدن فاطمه (علیها السّلام) را دارد از او دعوت نماییم تا در این برنامهها شرکت نموده و در مناظرهای رو در رو دلایل خود را مطرح سازند.
بزرگان شیعه که از سوء سابقه این شبکه در تحریک عواطف مذهبی شیعه و سنی و ایجاد اختلاف میان جامعه اسلام با خبر بودند، ابتدا بدون توجه به تبلیغات مسموم این شبکه از کنار آن گذشتند؛ اما از آنجا که این شبکه با دعوت از چهرهای عالمنما و به ظاهر شیعه، زشتترین و دروغترین نسبتها را به شیعیان داد، گروهی از مراجع و بزرگان حوزه علمیه قم از جمله حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی تصمیم گرفتند تا با معرفی آیت الله دکتر حسینی قزوینی به نمایندگی خود، این شبکه و بینندگان آن را از عقاید واقعی شیعیان آگاه ساخته و با شرکت در این مناظره توطئه جدید وهابیت در ایجاد اختلاف میان شیعه و سنی را خنثی نموده و روایات موجود در اثبات شهادت حضرت صدیقه طاهره (علیها السّلام) را در آن برنامه در معرض دید تمام مسلمانان جهان قرار دهند.
از جمله شبهاتی که در آن برنامه با کمال وقاحت و جسارت در موضوع شهادت حضرت زهرا (علیها السّلام) مطرح گردید و در حقیقت شبهه نبود که نوعی جسارت و اهانت به ساحت مقدس پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بود سخن گزافی بود که از سوی یکی از شرکت کنندگان وهّابی در این مناظره به نام «ابو شوارب» از کشور مصر طرح گردید: «این محسنی که شیعیان میگویند رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) او را محسن نامیده و در موضوع هجوم به خانه فاطمه به شهادت رسیده چگونه پیامبر از سالها پیش از به دنیا آمدن چنین فرزندی با خبر گردید و او را محسن نامید، آیا کسی به او چنین خبری داده بود یا این که پیامبر دستگاه سونوگرافی داشته که با آن، جنین را در شکم مادرش دیده و نام او را نیز محسن گذارده است»؟
در حقیقت ابوشوارب وهّابی خواسته با سخنان خود و انکار وجود فرزندی از حضرت زهرا (علیها السّلام) اصل واقعه هجوم را انکار نماید، امّا غافل از آن که این سخنان در حقیقت، زیر سؤال بردن و توهین به مقام و منزلت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میباشد. در پاسخ به اینگونه سخنان توهینآمیز وهّابیت که منکر وجود حضرت محسن (علیه السّلام) و شهادت او میگردند ارائه برخی از اسناد و مدارک موجود در کتابهای مورد قبول وهّابیت کفایت میکند که از جمله آنها علمای زیر هستند:
این قتیبه دینوری به داشتن فرزندی به نام محسن (علیه السّلام) برای حضرت زهرا (علیها السّلام) و سقط گردیدن آن تصریح نموده، ولی دستهای خیانتکار تاریخ آن را در سالهای اخیر حذف نمودهاند. به این کلام ابن قتیبه که در کتابهای شیعه و سنی آمده توجه کنید: «فاطمه (علیها السّلام) پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرزند پسری را سقط نموده که آن حضرت او را محسن نامیده بود».[1] این موضوع را ابن شهر آشوب متوفای 588 هجری در کتاب «المناقب» خود ذکر نموده و گفته: «از فرزندان فاطمه (علیها السّلام) حسن، حسین و محسن است که سقط گردید و در کتاب معارف القتیبی آمده که محسن به واسطه جراحتی که توسط قنفذ عدوی بر او وارد شد سقوط گردید».[2] امّا اکنون میبینیم که کتاب ابنقتیبه را تحریف نموده و به جای آن عبارت زیر را آوردهاند که با وجود تحریف خائنان، تاریخ ما را به مراد خود میرساند: «و اما محسن بن علی (علیه السّلام) در زمانی که کودک خردسال بود از بین رفت».
مسعودی شافعی در اثبات الوصیه میگوید: «سرور زنان جهان را به قدری میان درب خانه مورد فشار قرار دادند که محسنش سقط گردید».[3] همچنین امام الحرمین جوینی که اعتبار بسیار بالای وی نزد اهلسنت در بخش نخست کتاب مورد تاکید قرار گرفت روایت پیشگویی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را چنین آورده: «هرگاه فاطمه (علیها السّلام) را میبینم به یاد مصیبتهایی که پس از من برای او پیش میآید میافتم و گویی که من خود شاهد آن اتفاقات هستم و میبینم که ذلت به خانه او وارد شده و حرمتش را هتک نموده و حق او را غصب و ارث او را منع و پهلویش را شکسته و جنین او را سقط نمودهاند».[4]
شهرستانی به نقل از نظّام گوید: «عمر در روز بیعت به شکم فاطمه (علیها السّلام) ضربه وارد کرد تا این که محسن که در شکم او بود، سقط گردید».[5] ابن أبی الحدید در شرح نهج البلاغه میگوید: «پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در روز فتح مکه خون هبّار بن اسود را مباح کرد؛ من (ابن ابی الحدید) این خبر را برای استادم ابوجعفر نقیب خواندم؛ او گفت: هنگامی که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به خاطر سقط جنین دخترش زینب که به خاطر ترس از هبار بن اسود صورت گرفت، خون هبّار را مباح ساخت به خوبی روشن میگردد اگر او زنده میبود خون کسی را که دخترش زهرا (علیها السّلام) را ترساند و موجب سقط فرزندش محسن (علیه السّلام) گردید چه میبود».[6]
ذهبی در شرح حال ابن ابی دارم میگوید: «ابن ابی دارم شخصی بود که در طول عمر خود با رعایت اعتدال زندگی کرد، ولی در آخرین روزهای عمرش بیشترین چیزی که برای او خوانده میشد، روایات مثالب (عیوب) بود. او حضور داشت و برای او این روایات خوانده شد: «عمر به پهلوی فاطمه (علیها السّلام) لگد زد و محسنش را سقط نمود».[7] ابراهیم طرابلسی حنفی در کتاب «الشجرة» گفته: «محسن (علیه السّلام) فرزند فاطمه (علیها السّلام) سقط گردید و برخی گفتهاند: او در خردسالی از دنیا رفته است. اما صحیح آن است که فاطمه (علیها السّلام) او را سقط نموده است».[8] امام جمال الدین یوسف مقدسی گفته است: «درباره محسن (علیه السّلام) گفتهاند: سقط شده و قولی هم گفته: در خردسالی از دنیا رفته است، امّا قول صحیح آن است که او سِقط شده است».[9]
پینوشت:
[1]. کفایة الطالب، الکنجی الشافعی، دار الجیل، بیروت، ص 411، باب فی ذکر عدد أولاده (علیه السّلام).
[2]. مناقب آل أبی طالب، ابن شهر آشوب مازندرانی، نجف، ج 3، ص 358
[3]. اثبات الوصیة، مسعودی شافعی، بیروت، ص 143.
[4]. فرائد السمطین، جوینی، مؤسسه محمودی، بیروت، ج 2، ص 34 و 35.
[5]. الملل و النحل، شهرستانی، دار المعرفة بیروت، ج 1، ص 57.
[6]. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، دار الکتب العلمیة بیروت، ج 14، ص 115.
[7]. سیر أعلام النبلاء، ذهبی، مؤسسه الرسالة، بیروت، ج 15، ص 578.
[8]. مأساة الزهراء، ج 2، ص 131.
[9]. الشجرة النبویة فی نسب خیر البریة، جمال الدین یوسف مقدسی، چاپ دمشق، ص 60.
افزودن نظر جدید