مخالفت متأخرین وهابیت با تلقین میت (قسمت دوم)
برخلاف نظر عموم مسلمانان که تلقین میت را مجاز و مفید برای مرده میدانند، بزرگان معاصر وهابی، این عمل را بدعت خوانده و حدیث نقل شده در این زمینه را جعلی میدانند. در پاسخ به اشکال آنان میتوان گفت که نمیتوان بدون دلیل، روایتی را ساختگی نامید. این حدیث طبق قاعدهای در علوم حدیث، صحیح و حتی متواتر دانسته میشود.
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از اعمالی که معمولاً مسلمانان پس از دفن مرده در قبر انجام میدهند، تلقین میت است. تلقین، اذکاری حاوی اعتقادات اسلامی است که با آدابی خاص، خطاب به میت خوانده میشود. البته تلقینِ اعتقادات، هنگام احتضار و قبل از مرگ نیز مستحب است. تلقین میت، هم قبل از پوشاندن قبر، با تکان دادن جسد، خطاب به او و هم بعد از پوشاندن قبر و هنگام برگشتن تشییعکنندگان برای میت خوانده میشود. تلقین میت مورد قبول همه مذاهب اسلامی است، اما وهابیان معاصر، فقط تلقین محتضر را قبول دارند و آنچه مورد قبول آنها نیست، تلقین میت در قبر و بعد از دفن است؛ برخی بزرگان وهابیت تلقین میت بعد از دفن را بدعت خوانده و ادعا میکنند صحابه آن را انجام ندادند و روایات این باب، ساختگی هستند.[1]
در پاسخ به این اشکال وهابیت، ابتدا باید گفت از قول برخی علمای اهلسنت نقل شده که روایت ابوامامه را حسن یا صالح میدانند.[2] در ادامه، نظر برخی دیگر از علمای اهلسنت ذکر میگردد که حدیث مذکور را ضعیف میشمارند، ولی آن را معتبر دانسته و به دلایل دیگر که به حدیث ضمیمه میشود، آن را قابل عمل میدانند؛ زیرا نمیتوان به هر حدیث ضعیفی، جعلی و ساختگی بودن را اطلاق کرد.
ابنصلاح مینویسد: «درباره تلقین میت، توسط ابوامامه روایت داریم. اسناد این روایت، استوار نیست؛ ولی به وسیله شواهد و عمل اهلشام در قدیم، جبران میشود».[3] نووی میگوید: «این روایت (ابوامامه) ضعیف است؛ ... ضعف این روایت با شواهدی مثل روایت «واسألوا له التثبیت» و وصيت عمروعاص جبران میشود و اهلشام از زمان کسانی که به آنها اقتدا میشد (یعنی از زمان صحابه تا امروز) به این روایت عمل میکنند و مردههای خود را تلقین میکنند».[4] ازهری مالکی از ابنطلاع نقل میکند: «تلقین میت را اختیار کردیم و به آن عمل میشود و به حدیثی روایت شدیم که قوی نیست؛ ولی با قواعد و عمل شام تقویت میشود».[5] پس این حدیث ولو اینکه ضعیف باشد، با توجه به اینکه دارای شواهدی بوده بنابراین به درجه حَسن میرسد و قابل عمل است.
ابنقیم نیز مینویسد: «از احمد بن حنبل درباره تلقین میت سؤال شد. او این عمل را نیکو شمرد و دلیل آن را عمل مسلمانان دانست. حدیث طبرانی درباره تلقین میت، ضعیف و ثابت نشده است؛ ولی چون مسلمانان در تمام شهرها و زمانها به تلقین میت عمل کردند و کسی منکر آن نشده، عمل به اين حديث كافی است».[6]
سخن نقل شده از این عالمان در معتبر شدن این حدیث، قاعدهای از علم درایه، نزد علمای اهلسنت است و غالباً بزرگان معاصر وهابیت که این حدیث را جعلی میدانند، تخصصی در علوم حدیث ندارند؛ طبق قاعدهای که در مصطلح الحدیث اهلسنت است، خبر ضعیفی که امت به آن عمل کرده و تلقی به قبول کنند، به مرحله حَسن یا صحیح و بلکه مشهور و متواتر میرسد؛ سخاوی از علمای اهلسنت مینویسد: «خبر ضعيفی كه تلقی به قبول شود و به آن عمل شود، صحیح و حتی به منزله متواتر است».[7] حتی ابنعثیمین وهابی که حدیث صحیحی در اینباره نمیپذیرد و تلقین میت را بدعت میشمارد، در علم درایه مینویسد: «حدیث مرسل از اقسام ضعیف است، چون واسطه بین پیامبر صلیاللهعلیهوآله و بین راوی نقل کننده، مجهول است، مگر در مواردی که ذکر میگردد؛ ... چهارم: اگر امت این حدیث را تلقی به قبول کنند».[8] یعنی ابنعثیمین میگوید یک حدیث ضعیف (مانند حدیث مرسل)، اگر مورد پذیرش امت اسلامی قرار گیرد، معتبر شمرده شده و دیگر جزء احادیث ضعیف به شمار نمیرود.
پینوشت:
[1]. «مخالفت متأخرین وهابیت با تلقین میت (قسمت اول)»
[2]. همان.
[3]. فتاوى ابن الصلاح، ابنصلاح، ج1، ص261. «وَقد روينَا حَدِيثا من حَدِيث أبي أُمَامَة لَيْسَ بالقائم إِسْنَاده وَلَكِن اعتضد بشواهد وبعمل أهل الشَّام بِهِ قَدِيما».
[4]. المجموع شرح المهذّب، نووی، ج5، ص304. «قُلْتُ: فَهَذَا الْحَدِيثُ وَإِنْ كَانَ ضَعِيفًا فَيُسْتَأْنَسُ بِهِ ... وَقَدْ اُعْتُضِدَ بِشَوَاهِدَ مِنْ الْأَحَادِيثِ كَحَدِيثِ "وَاسْأَلُوا لَهُ الثبيت" وَوَصِيَّةِ عَمْرِو بْنِ الْعَاصِ وَهُمَا صَحِيحَانِ سَبَقَ بَيَانُهُمَا قَرِيبًا وَلَمْ يَزَلْ أَهْلُ الشَّامِ عَلَى الْعَمَلِ بِهَذَا فِي زَمَنِ مَنْ يُقْتَدَى بِهِ ...».
[5]. الفواكه الدوانی، ازهری، ج1، ص284. «هُوَ الَّذِي نَخْتَارُهُ وَنَعْمَلُ بِهِ، وَقَدْ رَوَيْنَا فِيهِ حَدِيثًا لَيْسَ بِالْقَوِيِّ لَكِنْ اُعْتُضِدَ بِالْقَوَاعِدِ وَبِعَمَلِ أَهْلِ الشَّامِ، ...».
[6]. الروح، ابنقيم، ص13. «وَقد سُئِلَ عَنهُ الإِمَام أَحْمد ره فَاسْتَحْسَنَهُ وَاحْتج عَلَيْهِ بِالْعَمَلِ ويروى فِيهِ حَدِيث ضَعِيف ... فَهَذَا الحَدِيث وَإِن لم يثبت فإتصال الْعَمَل بِهِ فِي سَائِر الْأَمْصَار والأعصار من غير انكار كَاف فِي الْعَمَل بِهِ ...».
[7]. فتح المغيث، سخاوی، ج1، ص350. «وكذا إذا تلقت الأمة الضعيف بالقبول يعمل به على الصحيح، حتى إنه ينزل منزلة المتواتر...».
[8]. شرح المنظومة البيقونية فی مصطلح الحديث، بنعثیمین، ص79. «والمرسل من أقسام الضعيف؛ لأن الواسطة بين النبی ص وبين من رفعه مجهول إلا فی المواضع التالية: ... الرابع: إذا تلقته الأمة بالقبول».
افزودن نظر جدید