اعتقادات
آنطوان بارا یکی از دهها نویسندهی مسیحی لبنانیست که دلباختهی اهل بیت عصمت و طهارت(ع) است. بارا کتابی در مورد امام حسین(ع) با عنوان "حسین در اندیشهی مسیحیت" به رشتهی تحریر در آورده. او معتقد است که شیعیان چنانکه باید قدر امام حسین(ع) را نمیدانند. بارا در این مصاحبه امام حسین(ع) را شخصیتی الهی و عظیم میداند و خود را بینیاز از شفاعت ایشان نمیبیند.
تثلیث یکی از مهمترین آموزههای مسیحیت امروزی است. این اعتقاد بر اثر نفوذ فرهنگهای بت پرستی وارد عقاید مسیحیت شده است. قرآن کریم نیز تقلید مسیحیان و یهودیان از بت پرستان را تایید و مذمت کرده است.
قرآن در مورد حضرت عیسی(ع) عباراتی را نقل می کند که در اناجیل کنونی یافت نمی شوند. این عبارات در اناجیل غیررسمی مانند انجیل یعقوف، توماس، عربی، انجیل مریم و ... که در صدر مسیحیت نوشته شده بودند و مسیحیان به دلایلی آنها را معتبر نمیدانستند، وجود دارند.
یکی از دلایلی که مسیحیان برای اثبات الوهیت مسیح می آورند، زنده کردن مردگان توسط ایشان است؛ چرا که در عهد قدیم زنده کردن مردگان، کار خدا دانسته شده است. این در حالی است که در کتاب مقدس انبیای دیگری هم این کار را کرده اند. کتاب مقدس مسیحیان خود شهادت می دهد که این معجزات به امر الهی است و افراد قدرتی جدای از قدرت الهی ندارند.
طبق اعتقاد مسیحیان، انجیل یوحنا توسط یوحنای حواری نوشته شده است. دلایلی که برای این ادعا مطرح میشود، یکی شهادت ایرنئوس از پلی کارپ است و دیگری ادعای خود انجیل یوحنا. نقادان معتقدند که ادعای ایرنئوس معتبر نیست؛ چون در نوشتههای پلی کارپ چنین چیزی وجود ندارد و قسمتی از یوحنا که مورد استناد مسیحیان است، بعداً به این کتاب اضافه شده.
مسیحیان تبشیری اشکالات مسلمانان به آموزه فدا را به این دلیل که شیعیان به شفاعت امام حسین(ع) معتقدند، وارد نمیدانند. این در حالی است که اعتقاد به شفاعت امام حسین(ع) با آموزه فدا تفاوتهای اساسی دارد. به عنوان مثال شفاعت مختص شخص خاصی نیست، اما فدا مختص مسیح است.
مسیحیان ادعا میکنند کسی که مسیحی میشود نجات او حتمی است؛ اما در اسلام مشخص نیست که شخص، نجات پیدا میکند یا خیر. پاسخ این است که آموزه اطمینان به نجات ابدی، انگیزه کار خوب را از بین می برد و کسی که در حالت خوف و رجا به سر میبرد، سعی بیشتری برای انجام کارهای نیک دارد.
یهودا اسخریوطی، یکی از حواریون است. او بود که مسیح را برای دستگیری، به سربازان رومی شناساند. در مورد عاقبت او در عهد جدید دو روایت مختلف وجود داد. یکی میگوید او پشیمان شده و خود را خفه کرد؛ اما دیگری میگوید با آن پول مزرعهای خرید و در آنجا مرد. سؤال اینجاست که بالاخره کدام ماجرا واقعی است؟
آگوستین قدیس، عمومیت و گسترش مسیحیت را دلیل بر حقانیت آن میداند. این استدلال، مغالطه توسل به اکثریت است. ضمن اینکه مسیحیان در امپراطوری روم در مقایسه با پیروان دیگر ادیان در کشورهایی نظیر چین و هند اکثریت جمعیت را دارا نبوده است. هم در قرآن و هم در کتاب قدس، اکثریت ملاک حقانیت نیستند.
مسیحیان تبشیری مدعیاند الهیات اسلامی معطوف به عمل انسان برای رسیدن به خداست، اما در مسیحیت این خداست که به سمت انسان آمده است. پاسخ این است که ادعای مسیحیان مقدمه اشتباهی دارد که عبارت است از مجازات فرد بیگناهی بهجای انسانها و پاسخ دیگر اینکه در اسلام هم خدا نزد انسان است و نیازی به باور به آموزه فدا و تجسد نیست.
آگوستین، یکی از بزرگترین الهیدانان مسیحی، گسترش مسیحیت و شمار بالای پیروان این را دلیل حقانیت مسیحیت میداند. این درحالی است که مسیحیت در امپراطوری روم و برخی مناطق دیگر مانند ارمنستان با زور گسترش یافته است. باید از آگوستین پرسید آیا گستردگی که با زور به ارمغان آمده، میتواند حقانیت آورد؟
برخلاف انچه امروز مسیحیان مدعی هستند تاریخ مسیحیت اثبات کرده که هیچ نطر مخالفی را تحمل نمیکند. دوران تفتیش عقاید نمونه بارز این مسئله است. توماس آکویناس نیز جرم بدعت گذاران را بیشتر از جاعلان پول دانسته و آنها را مستحق اعدام میداند.
مسیحیان ادعا میکنند از آنجا که نام حضرت عیسی(ع) بیشتر از نام حضرت محمد(ص) در قرآن ذکر شده، پس طبق قرآن، حضرت عیسی مقامش بالاتر است. این در حالی است که حضرت رسول (ع) گرچه نامشان زیاد تکرار نشده اما با القاب زیادی به ایشان اشاره شده است. ضمن اینکه ذکر نام، دلیل بر برتری نیست و نام حضرت موسی(ع) بیشتر از حضرت عیسی(ع) ذکر شده.
در کتاب اول پادشاهان که یکی از کتب مقدس مسیحیان است، شاهدیم که به کتابی استناد ارجاع داده شده که نه تنها وجود ندارد؛ بلکه جزو کتب مقدس هم نیست و انسان او را نوشته است. برخی اشکال میکنند که چگونه میشود کتابی که ادعای وحی دارد به کتابی که دست نوشته است ارجاع داده است؟ آیا اعتبار منابع بشری از منابع الهی بیشتر است؟