تاریخ
از علمای اهل سنت انتظار نمیرود که ماجرای هجوم به خانه حضرت زهرا(س) را شبیه شیعیان نقل کنند یا بپذیرند، اما برای اثبات این واقعه از کتب اهلسنت، میتوان ابتدا گزارشاتی که تصمیم به هتک حرمت و قسم به آن را تصریح کردهاند، بیان کرد؛ سپس با بیان پشیمانی ابوبکر و اعتراف به این قضیه، اثبات آن را تقویت کرد. البته برخی از علمای اهلسنت، وقوع این حادثه را پذیرفتهاند.
وهابیان مدتی است که اصطلاح وهابیت را برای خود نمیپسندند و کتابهای زیادی نوشتهاند که عقیده خود را عقیده سلف معرفی کنند و با این استدلال، خود را سلفیه مینامند؛ اطلاق سلفیه بر آنان اشتباه است و به آنان ارزش و اعتبار میبخشد و آنان را در جرگه مذاهب اسلامی متقدم وارد میکند؛ باید با اطلاق وهابیت بر آنان، جدایی آنان را از مذاهب متقدم اهلسنت بر همه مسلمانان آشکار کرد.
علمای فریقین، نام وهابیت را برای یک گروه ایجاد شده در قرن دوازدهم به کار بردهاند؛ این نام با استفاده از اسم بنیانگذار وهابیت، «محمد بن عبدالوهاب» درست شده است. عالمان آشنا به این تفکر جدید، این نام را به آنان نسبت دادهاند و بزرگان وهابی نیز خود با اشاره به این نام، وهابیت را برای خود پذیرفتهاند.
علمای فریقین، نام وهابیت را برای یک گروه ایجاد شده در قرن دوازدهم به کار بردند و پس از مدتی، آنان این نام را کنار گذاشته و به سلفیه تغییر دادند. علمای مذاهب اسلامی فهمیدند که وهابیان قصد دارند اثر منفی نام وهابیت را با پوشش نام سلفی از بین ببرند؛ از اینرو نامی را انتخاب کردند که یک حرکت اصلاحی و روشنفکرانه در مصر ایجاد کرده بود و در بین مسلمانان آبرو داشت.
علمای فریقین، نام وهابیت را برای یک گروه ایجاد شده در قرن دوازدهم به کار بردهاند. بعد یک و نیم قرن از ابتدای شکلگیری تفکر تکفیری وهابیت، عبدالعزیز آلسعود، در سال 1929 میلادی، استفاده از این نام را رسماً ممنوع کرد و دستور داد از اصطلاح سلفیگری استفاده کنند؛ پس از آن، تمام تلاش مفتیان معاصر وهابیت این شد که نامی از وهابیت برده نشود و به آنان سلفیه و سلفی گفته شود.
علمای فریقین، نام وهابیت را برای یک گروه ایجاد شده در قرن دوازدهم به کار بردهاند؛ پس از گذشت یک و نیم قرن از زمان پیدایش وهابیت، تمام تلاش مفتیان وهابی این شد که نامی از وهابیت برده نشود و به آنان سلفیه و سلفی گفته شود. محققین و علمای مذاهب اسلامی فهمیدند که وهابیان با استفاده از عنوان سلفیه، قصد دارند خود را بین مذاهب اسلامی و گروه عظیم سلفیان اهلسنت قرار دهند تا هیچ مقاومتی در برابر تبلیغ تفکر تکفیری آنان صورت نپذیرد.
وهابیون ادعا میکنند هیچ یک از سلف به پیامبر صلیاللهعلیهوآله توسل نکردهاند و این امر بدعت و حرام است؛ در پاسخ گفته میشود: در گزارش مشهوری که بزرگان اهلسنت آن را صحیح دانستهاند، توسل به پیامبر صلیاللهعلیهوآله توسط مالک بن انس، به منصور دوانیقی خلیفه عباسی سفارش شده است و او حضرت را وسیله منصور به درگاه خدا دانسته است و مشکلی در این توسل، در زمان وفات حضرت و نیز قبل از خلقت نمیبیند.
در شبکه ماهواره ای وهابیت، شبهه کردند که امامت در شیعه الهی نیست و امامان از قبل مشخص نبودند؛ برای اثبات این ادعا، روایتی را تحریف کردند که زراره پس از امام صادق (ع) فرزند خود را به مدینه فرستاد تا از امام جدید آگاهی بیابد؛ در حالیکه زراره امام هفتم را میشناخت و میخواست کسب تکلیف کند که میتوان امامت امام کاظم (ع) را اظهار کرد یا باید تقیه کرد.
یکی از روایات اصول کافی که درباره مصحف فاطمه توضیح داده، مستمسکی برای مخالفین شده که شهادت حضرت زهرا(س) را نفی کنند. با بررسی کل روایت، متوجه میشویم که روایت درصدد بیان وقایع پس از رحلت پیامبر(ص) نبوده و یکی از اتفاقات پس از نبی اکرم(ص)، نزول جبرئیل و املای مصحف بوده که به علت اندوه شدید حضرت، صورت گرفته است.
مخالفین شیعه به جهت اثبات افسانه بودن شهادت حضرت زهرا (س) که از اعتقادات شیعیان است، دلیل میآورند که چرا پس از شهادت حضرت زهرا (س) هیچ کدام از بنیهاشم قیام نکردند؛ پاسخ این است که توسط حضرت زهرا و امیرالمؤمنین (ع) و برخی مسلمانان اعتراضاتی صورت گرفت؛ اما شرایط قیام مهیا نبود و بعد از مدتی، غاصبان در دنیا نبودند که قیامی علیه آنان صورت پذیرد.
برخی گفتهاند چون امیرالمؤمنین (ع) زمانی که قدرت داشت، علیه قاتلان دختر پیامبر (ص) قیام نکرد، پس ماجرای هجوم به خانه حضرت زهرا (س) دروغ بوده و قتلی صورت نگرفته است؛ در حالی که امیرالمؤمنین (ع) در دوران 25 سال خانهنشینی خود، یار و یاوری نداشتند و باید به حکومت غاصب مراجعه میکردند؛ این قصاص، در دوران حکومت امیرالمؤمنین (ع) نیز به علت زنده نبودن عاملین امکان نداشت.
مخالفین، قضیه هجوم به خانه حضرت زهرا(س) را به گونهای بیان کردهاند که به صورت منطقی از حضرت علی(ع) عکسالعمل خاصی مورد انتظار است و گفتهاند پذیرش شهادت حضرت، نسبت بیغیرتی به امیرالمومنین(ع) است؛ در حالی که چند هجوم به خانه بوده و موارد نقل شده، هر قطعهای از یک هجوم اخذ شده و در کنار هم این استبعاد را به وجود آورده است.
ابنتیمیه بدون در نظر گرفتن اهداف مبارزات حضرت زهرا(س) علیه غاصبان خلافت، وصیت حضرت به دفن شبانه را منکر میشود؛ وی با کلامی به ظاهر منطقی، اتفاقات قطعی تاریخی را نفی میکند و میگوید حضرت به دفن شبانه وصیت نکرده، اگر هم وصیت میکرد، نباید به آن عمل میشد.
پس از غصب خلافت، حضرت زهرا(س) برای دفاع از حق امیرالمؤمنین(ع) مبارزه خود علیه حکومت را آغاز کرد؛ حضرت در یک مرحله به خانه انصار رفته و از آنان طلب یاری کرد. در مرحله بعد با استفاده از حدیث رضایت، نارضایتی خود را در مسئله فدک ابراز کرد و با وصیت به دفن شبانه و مخفی ماندن محل دفن، این نارضایتی را جهت رسوا کردن غاصبان، به یادگار گذاشت.