توسل به پیامبر (ص) توسط سلف (قسمت پنجم)

  • 1403/04/19 - 11:42

وهابیون ادعا می‌کنند هیچ یک از سلف به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله توسل نکرده‌اند و این امر بدعت و حرام است؛ در پاسخ گفته می‌شود: در گزارش مشهوری که بزرگان اهل‌سنت آن را صحیح دانسته‌اند، توسل به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله توسط مالک بن انس، به منصور دوانیقی خلیفه عباسی سفارش شده است و او حضرت را وسیله منصور به درگاه خدا دانسته است و مشکلی در این توسل، در زمان وفات حضرت و نیز قبل از خلقت نمی‌بیند.

توصیه مالک به منصور دوانیقی

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از صدر اسلام تا قرن هفتم، هیچ یک از علمای اسلامی بر حرمت یا شرک بودن توسل به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله پس از رحلت حضرت فتوا نداده‌اند؛ بلکه همواره به ایشان توسل می‌کردند؛ اما وهابیون معتقدند توسل به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله پس از وفات حضرت، حرام و بدعت است. آن‌ها می‌گویند هیچ یک از سلف، پس از رحلت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله، به حضرت متوسل نشده‌اند. آن‌ها که خود را تابع سلف معرفی می‌کنند، می‌گویند به دلیل عمل نکردن سلف، این نوع از توسل، بدعت بوده و دلیل بر عدم جواز آن است.

باید به وهابیون پاسخ داد که ادعای آنان در عمل نکردن سلف به این گونه از توسل باطل است. برای اثبات توسل به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله توسط سلف، گزارشاتی که در تاریخ نقل شده، کفایت می‌کند. یکی از این موارد، ماجرایی است که در دوران منصور دوانیقی، خلیفه عباسی بین او و مالک بن انس، امام مالکیان رخ داده است. «منصور در مسجدالنبی مشغول زیارت بود و سلام‌ها و دعاها را با صدای بلند می‌خواند؛ مالك به او گفت: صدای خود را در این مسجد بلند نکن؛ وی برای سخن خود به چند آیه استدلال کرده، از جمله می‌گوید خداوند فرمود: «ای کسانی که ایمان آورده‌اید! صدای خود را فراتر از صدای پیامبر نکنید؛ ...»[1] ... به درستی که احترام پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله پس از وفات مانند احترام حضرت در زمان حیات است. در ادامه منصور از مالك پرسید: آیا برای دعا کردن (پس از زیارت حضرت)، رو به قبله شده و خدا را بخوانم، یا به سوی حضرت ایستاده و دعا كنم؟ مالك گفت: چرا می‌خواهی صورتت را از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله برگردانی با اینكه آن حضرت، وسیله تو و پدرت حضرت آدم علیه‌السلام به سوی خدا است؟ بلكه رو به رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله بایست و از او طلب شفاعت كن كه خداوند شفاعت او را می‌پذیرد؛ زیرا خداوند در قرآن می‌فرماید: «واگر آنان وقتی به خود ستم كرده بودند، پیش تو می‌آمدند و از خدا آمرزش می‌خواستند و پیامبر هم برای آنها استغفار می‌کرد، خدا را توبه‌پذیر و مهربان می‌یافتند»[2] ...».[3]

به دلیل اینکه این داستان چند اعتقاد وهابیت را به یک‌باره باطل می‌کند، بزرگان وهابیت تلاش کرده‌اند در سند این روایت خدشه کرده، آن را بی‌اعتبار کنند؛ اما حصنی دمشقی درباره آن می‌نویسد: «قصه معروف و مشهوری است که بسیاری از متقدمین و متأخرین با سند‌های بسیار خوب نقل کرده‌اند که ازجمله آنان، قاضی عیاض است که در مشهورترین کتابش «الشفا» که در همه سرزمین‌های اسلامی مورد اطمینان و اتقان است، نقل کرده است».[4] قرافی هم گفته: «این روایت را علامه ابن‌حجر در «الجوهر المنظّم» با سند صحیح از امام مالک نقل کرده است؛ سند صحیحی که هیچ گونه طعن و خدشه‌ای در آن وارد نیست و علامه زرقانی ... گفته، آن را «ابن‌فهد» با سند بسیار خوب روایت کرده و قاضی عیاض ... با سند صحیح و با رجال موثق که در سند آنها هیچ وضّاع و کذّابی وجود ندارد و با سیره عملی و احادیث صحیح در جواز توسل، مورد تأیید قرار می‌گیرد؛ ...».[5]

در این ماجرا که سال‌ها پس از رحلت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله در مدینه اتفاق افتاده، از الفاظ و تعابیری که اشاره به قبر یا رحلت حضرت داشته باشد، استفاده نشده است؛ منصور از مالک می‌پرسد: آیا به سوی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله بایستم یا به سوی قبله و در سؤالش از واژه قبر استفاده نکرده؛ مالک نیز هنگام پاسخ، از  بکارگیری واژه قبر پرهیز کرده که نشان می‌دهد در ارتکاز ذهنی آنان، تفاوتی میان حیات و وفات حضرت وجود نداشت و مقام و جایگاه خاص حضرت نزد خداوند، موجب توسل جستن به ایشان در حال حیات و ممات می‌شود و رعایت احترام پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله را بر مسلمین لازم و واجب می‌سازد.

مطلب دیگر اینکه مالک در پاسخ به سؤال منصور، از آدم ابوالبشر که هزاران سال پیش از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله بوده و حضرت را وسیله قرب و توبه خود قرار داده، استدلال آورده که می‌تواند به معنی اعتقاد راسخ مالک در مسئله توسل به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله باشد؛ یعنی توسل به حضرت، قبل از خلقت و پس از وفات جایز بوده و از حضرت آدم که در میان اولین انسان‌ها، بالاترین رتبه را دارد تا منصور که فردی معمولی است، همه به توسل به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله نیاز دارند. مالک، توسل به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله پیش و پس از حیات را نیاز انسان‌ها دانسته و حضور و حیات حضرت را برای جواز توسل، لازم نمی‌داند.

پی‌نوشت:
[1]. سوره حجرات، آیه 2.
[2]. سوره نساء، آیه 64.
[3]. الشفا بتعريف حقوق المصطفى، قاضی عياض، ج2، ص41.
[4]. دفع شبه من شبّه و تمرّد، حصنی دمشقی، ص74.
[5]. أنوار البروق فی أنواء الفروق، قرافی، ج3، ص52.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.