تناقضات وهابیت / تفاوت بین شفیعان

  • 1402/09/29 - 11:04

وهابیان در بسیاری از مسائل، با مسلمانان مخالفت کرده‌اند، آنان خود نیز عقاید متناقض دارند؛ از جمله آن عقاید، بحث شفاعت است؛ آنان می‌گویند، كسی حق ندارد از پيامبر (ص) شفاعت بطلبد؛ زيرا خداوند فرموده: هيچ كس را با خدا نخوانيد؛ اما در کلام دیگری، درخواست از پیامبر (ص) را به زمان حیاتشان محدود می‌کنند.

شفاعت

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ گروه ارتجاعی و تکفیری وهابیت، در قرن دوازدهم، در منطقه نجد عربستان شکل گرفت. آنان با ادعای پیروی از مکتب احمد بن حنبل، می‌کوشند خود را از اهل‌سنت نشان دهند. آنان در بسیاری از مسائل، نه تنها با همه مسلمانان، بلکه با رهبران اصلی خود نیز مخالفت کرده‌اند و دیدگاهی کاملاً ابداعی برگزیده‌اند.

یکی از عقاید متناقض وهابیت، در بحث شفاعت است. آنان معتقدند هيچ كس حق ندارد از پيامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله شفاعت بطلبد؛ زيرا خداوند مى‌فرماید: «هيچ كس را با خدا نخوانيد».[1] «محمد بن عبدالوهاب» می‌نویسد: «اگر كسى بگويد ما مى‌دانيم خدا به پيامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله مقام شفاعت بخشيده و به اذن و فرمان او مى‌تواند شفاعت كند و چه مانعى دارد ما آنچه را كه خدا به او بخشيده، از او تقاضا كنيم؟ در پاسخ مى‌گوييم: درست است كه خدا به او مقام شفاعت داده، ولى با اين حال، نهى كرده است كه از او شفاعت بطلبيم. علاوه بر اين، مقام شفاعت، منحصر به پيامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله نيست، فرشتگان و دوستان خدا نيز اين مقام را دارند؛ آيا مى‌توانيم از آنها نيز درخواست شفاعت كنيم؟ اگر كسى چنين بگويد، پرستش و عبادت بندگان صالح خدا را كرده است».[2]

شيخ‌ «سليمان بن سحمان » نیز در كتاب‌ «الهدية السنية» چنين مى‌نويسد: «كتاب و سنّت گواهى مى‌دهند بر اينكه هر كس فرشتگان و انبيا يا ابن‌عباس و ابوطالب و امثال آنان را به خاطر اينكه مقرب درگاه الهى هستند، واسطه ميان خود و خدا قرار دهد تا در پيشگاه خدا براى او شفاعت كنند، همان طور كه نزد سلاطين شفاعت مى‌كنند، چنين كسانى كافر و مشرك‌اند و خون و مال آنها مباح است، اگر چه‌ شهادتین بگويند و اگر چه نماز بخوانند و روزه بگيرند!»[3].

بنابراین «محمد بن عبدالوهاب» و وهابیت، خواندن به عنوان شفیع شدن در محضر خداوند را با خواندن به معنی عبادت کردن خلط کرده‌اند و در استدلالشان آمده که اگر کسی را به عنوان شفیع بخوانیم و از کسی درخواست شفاعت كنيم، پرستش و عبادت او را انجام داده‌ایم! در حالی که کاملاً مشخص است، قصد کسی که شفاعت می‌طلبد، عبادت شفیع نیست.

تناقض در این اعتقاد وهابیت، وقتی مشخص می‌گردد که در مقابل نمونه‌هایی از شفاعت صحابه در صدر اسلام، یا سفارش خداوند به این امر در آیه 64 سوره نساء قرار می‌گیرند، می‌گویند، بر فرض اینکه ما بتوانیم پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله را مورد خطاب قرار دهیم، ولی این امر، مربوط به زمان حیات ایشان است، نه بعد از حیات. آیه 64 سوره نساء، بعد از حیات پیامبر را دلالت ندارد! بلکه پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله بعد از حیاتش، هیچ نفعی به دیگران نمی‌رساند.

به آنان باید گفت که اگر صدا زدن، خواندن و شفیع قرار دادن (واسطه قرار دادن) میان خود و خدا، شرک و حرام است، چه فرقی میان زنده بودن شفیع و مرگ او وجود دارد؟ در حالی که شما شفاعت خواستن از شفیع زنده را مجاز خوانده و از مرده شرک می‌دانید!

اتفاقاً در شفاعت خواستن در زمان حیات، شبهه شرک بیشتر است؛ زیرا او صاحب قدرت است و گمان می‌شود که خود او توان شفاعت کردن به صورت مستقل را دارد و ادله‌ای که وهابیت برای نفی شفاعت آورده‌اند، در این مورد نیز صدق می‌کند و شفاعت مختص خداوند است و به اذن او شفاعت باید صورت پذیرد؛ در نتیجه اعتقاد متناقض وهابیت در مورد شفاعت، خلاف آیات قرآن و سیره صحابه است که آنان مدعی تبعیت از این دو هستند.

پی‌نوشت:
[1]. سوره جن، آیه 18.
[2]. كشف الشبهات، محمد بن عبدالوهاب، ج1، ص25.
[3]. الهدية السنية، ص66، به نقل از البراهين الجلية، ص83.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.