تناقضات وهابیت / شرک دانستن ندا
وهابیان در بسیاری از مسائل، با مسلمانان مخالفت کردهاند، آنان عقاید متناقض دارند؛ ازجمله آن عقاید، ندا کردن و خواندن غیر خدا است. آنان کسانی که اولیاء الهی را بخوانند، مشرک میپندارند، ولی خود در زمان رویارویی با دشمن، از کافران و غیرمسلمانان طلب یاری کرده و عملاً آنان را میخوانند.
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ گروه ارتجاعی و تکفیری وهابیت، در قرن دوازدهم، در منطقه نجد عربستان شکل گرفت. آنان با ادعای پیروی از مکتب احمد بن حنبل، میکوشند خود را از اهلسنت نشان دهند. آنان در بسیاری از مسائل، نه تنها با همه مسلمانان، بلکه با رهبران اصلی خود نیز مخالفت کردهاند و دیدگاهی کاملاً ابداعی برگزیدهاند.
یکی از عقاید متناقض وهابیت، بحث ندا کردن و خواندن غیر خدا است. آنان افرادی که اولیاء خدا را میخوانند، به علت توسل و مراجعه به غیر خدا مشرک میدانند. وهابیون مدعی هستند که تنها خود، توحید در عبادت دارند و به طرق مختلف اثبات میکنند که فرقههای اسلامی، هر کدام به دلیلی، عبادت غیر خدا انجام میدهند و مشرک هستند.
آنان میگویند خوف عبادت است، چون عبادت تنها برای خداست، پس باید تنها از خدا ترسید. «بن باز» در شرحی که بر کتاب «محمد بن عبدالوهاب» نوشته است، خوف را به سه قسم تقسیم میکند. خوف سرّ، خوف حسی و خوف طبیعی. سپس میگوید: «خوف سِر، مخصوص خداوند است، به دلیل آیه 175 سوره آلعمران؛[1] کسانی که قبرها را میپرستند، به خاطر همین خوف است. آنان برای صاحبان قبر، قدرت در تصرف در کائنات قائل هستند که شرک اکبر است».[2]
پس از آن میگوید، خوف از دشمن، خوف حسی است و خداوند در آیه مذکور میفرماید، مؤمنان با توکل به من از دشمن نمیترسند. وی میگوید این خوف اگر منجر به آماده شدن و تهیه اسلحه برای مقابله با دشمن گردد، مشکلی ندارد؛ ولی نباید خوف از دشمن به ترک جهاد بیانجامد.[3]
نظر وهابیون این است که کسی که به غیر خدا متوسل میشود و او را ندا میدهد (یا علی مدد و ... میگوید)، مشرک شده است؛ اما عربستان در سال 1369 شمسی، به آمریکا متوسل شد. صدام پس از جنگ با ایران به کویت حمله کرد و بعد آن یکی از شهرهای عربستان به نام «الخفجی» را تصرف کرد؛ عربستان در عمل، از آمریکا مدد گرفت و از آنان برای جنگ با صدام دعوت کرد!
طبق آیه مورد استناد «بن باز» خداوند تصریح میفرماید، اگر ایمان دارید، از غیر خدا نترسید؛ مفتی وهابی با این استدلال، ندای اولیاء را شرک میخواند و آن را خوفی که مخصوص خداست به حساب آورده، در حالی که ندا کنندگان اولیاء، از خدا میترسند و صاحبان قبر را نمیپرستند و از آنان نمیترسند، ولی سران عربستان از صدام ترسیدند که طبق آیه، این ترس از طرف شیطان خوانده شده و سفارش شده فقط از خدا بترسند؛ اما آنان در عمل به آمریکا ندای مددطلبی سر دادند. آیا آنان که از مشرکین طلب یاری کردند و از غیر خدا ترسیدند، طبق نظر وهابیون مشرکاند و مورد نکوهش قرار میگیرند یا کارشان توجیه میشود؟
آلسعود در این جنگ ادعا کردند که صدام قصد حمله به «بیت الله» را داشت؛ اگر آنان خادم حرمین شریفین بودند و اگر فرزند مکه و منا بودند، سزاوار بود که کار جد پیامبر صلیاللهعلیهوآله را که در برابر تهدید «ابرهه» فرمود: «انا رب الابل و للبیت رب» را تکرار میکردند و با توکل بر خدا، از نصرت او یاری میگرفتند، نه اینکه از ترس، به قدرتهای بیگانه و غیرمسلمان توکل کرده و عملاً آنان را به مدد بطلبند.
قطعاً مددخواهی از اولیاء خدا، آن هم با اعتقاد به اینکه تمام قدرت از آن خداست و تمام خوف این افراد که اولیاء خدا را ندا میدهند، از خدا است، مطابق سفارش خداوند بوده و این کار از شرک دور است؛ در حالی که مددخواهی از اشرار عالم، با اعتقاد به اینکه آنان قدرت دارند، مصداق شرک شده و در این اعتقاد آنها، تناقض و انحراف وجود دارد؛ زیرا از یک طرف ندا کردن را -حتی اگر از فرد مقرب درگاه الهی باشد- شرک میدانند، ولی ندای یاری طلبی از اشرار عالم و دشمنان خدا را، شرک به حساب نمیآورند.
پینوشت:
[1]. «إِنَّمَا ذَٰلِكُمُ الشَّيْطَانُ يُخَوِّفُ أَوْلِيَاءَهُ فَلَا تَخَافُوهُمْ وَخَافُونِ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ»؛ سوره آلعمران، آیه 175 «این فقط شیطان است که پیروان خود را (با سخنان و شایعات بیاساس) میترساند. از آنها نترسید! و تنها از من بترسید، اگر ایمان دارید!»
[2]. شرح ثلاثة الأصول، ابن باز، ص51.
[3]. همان، ص53.
افزودن نظر جدید