توسل به پیامبر (ص) توسط سلف (قسمت سوم)
وهابیون ادعا میکنند هیچ یک از سلف به پیامبر صلیاللهعلیهوآله توسل نکردهاند و این امر بدعت و حرام است؛ در پاسخ گفته میشود: در روایت صحیحی، نقل شده که پس از رحلت پیامبر صلیاللهعلیهوآله در مدینه، قحطی و خشکسالی پدید آمد؛ به عایشه، شکایت بردند. وی به آنان گفت، کنار قبر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله بروید و حائل میان آسمان و قبر حضرت را بردارید». چنان بارانی بارید که گیاهان روییده، دامها چاق شده و دنبه گوسفندان از کثرت چربی، شکاف برداشت.
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از صدر اسلام تا قرن هفتم، هیچ یک از علمای اسلامی، بر حرمت یا شرک بودن توسل به پیامبر صلیاللهعلیهوآله پس از رحلت حضرت فتوا ندادهاند؛ بلکه همواره به ایشان توسل میکردند؛ اما وهابیون معتقدند توسل به پیامبر صلیاللهعلیهوآله پس از وفات حضرت، حرام و بدعت است. آنها میگویند هیچ یک از سلف،[1] پس از رحلت پیامبر صلیاللهعلیهوآله، به حضرت متوسل نشدهاند. آنها که خود را تابع سلف معرفی میکنند، میگویند عمل نکردن سلف به این نوع از توسل، دلیل بر عدم جواز و بدعت بودن آن است.
باید به وهابیون پاسخ داد که ادعای آنان در عمل نکردن سلف به این گونه از توسل، باطل است. برای اثبات توسل به پیامبر صلیاللهعلیهوآله توسط سلف، گزارشاتی که در تاریخ نقل شده کفایت میکند.
دارمی، یکی از صاحبان کتب سته اهلسنت، گزارشی از دوران پس از رحلت پیامبر صلیاللهعلیهوآله نقل میکند و میگوید: «زمانی که مردم مدینه به قحطی و خشکسالی شدیدی مبتلا شدند؛ به عایشه، همسر پیامبر صلیاللهعلیهوآله، شکایت بردند. عایشه به آنان گفت، کنار قبر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله بروید و حائل میان آسمان و قبر پیامبر صلیاللهعلیهوآله را بردارید». راوی میگوید: وقتی مردم این کار را کردند بارانی برای ما بارید، به طوری که گیاهان روییدند؛ دامها چاق شدند؛ دنبه گوسفندان از کثرت چربی، سرباز کرده و شکاف برداشت و به اصطلاح فتق ایجاد شد و آن سال، سال فتق (سال تَرَک) نامیده شد.[2]
حسين سليم اسد دارانی، محقق سنن دارمی، درباره این روایت مینویسد: «همه راویان این حدیث، ثقه هستند و روایت نیز به عایشه منتهی میگردد».[3] این روایت، 4 راوی دارد؛ راوی اول و آخر آن، «ابوجوزاء» و «ابونعمان»، از راویان صحیح بخاری هستند و دو راوی دیگر آن، «عمرو بن مالك نكری» و «سعيد بن زيد» نیز به گفته ابنحجر عسقلانی، راستگو هستند.[4]
دارمی از محدثین قرن سوم بوده و در سال 255 قمری درگذشته است و از سلف به شمار میرود که فهم او از این روایت، قابل احتجاج برای سلفیه و وهابیت است. این گزارش، نشان از مشروعیت شفاعت، ساخت گنبد بر قبور و توسل به پیامبر صلیاللهعلیهوآله پس از وفات حضرت و درخواست حاجت، به علت عمل سلف دارد.
دارمی با بیان این روایت و دو روایت دیگر، ذیل عنوان «باب ما اکرم الله تعالی نبیه بعد موته»، این طور میفهماند که قبر پیامبر صلیاللهعلیهوآله به خاطر انتساب به حضرت، دارای آثار و برکات است و این از عنایات خداوند به پیامبر صلیاللهعلیهوآله پس از وفات ایشان است. در این روایت، سیراب شدن مردم مدینه با توسل به قبر حضرت و آمدن باران فراوان، اثر توسل به قبر مطهر ایشان بوده و در روایت بعد آمده، در زمان واقعه حره (سال 62 قمری) به مدت سه روز در اثنای هجوم سپاه یزید به مدینه، کسی در مسجد پیامبر صلیاللهعلیهوآله اذان نگفت و وقت نماز با صدای همهمه خاصی که از قبر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله به گوش میرسید، معلوم میگردید.[5]
عایشه همسر پیامبر صلیاللهعلیهوآله نیز برای رهایی از خشکسالی و بیآبی، فقط یک راه تعیین کرده و از بیان راههای دیگر خودداری کرده است. او با استفاده از عبارت «قبر النبی»، توصیه به توجه به قبر پیامبر صلیاللهعلیهوآله کرده، به این معنا که قبر حضرت، به دلیل انتساب به ایشان، دارای آثار و برکاتی است که مسلمین برای رسیدن به حاجات خود، میتوانند کنار قبر پیامبر صلیاللهعلیهوآله بروند و آن را وسیله خود قرار داده و به آن توسل کنند.
نکته دیگری که میتوان از سفارش عایشه برداشت کرد این است که در برخی توسلات، ذکر خاصی برای واسطه قرار دادن توسل شونده (پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله) آموزش داده میشود،[6] ولی در این توصیه، ذکر خاصی بیان نشده و دعایی نیامده است؛ بلکه تنها برداشتن حائل میان قبر و آسمان، با نیت حاجت طلبیدن از پیامبر صلیاللهعلیهوآله برای بارش باران، کافی دانسته شده است.
پینوشت:
[1]. وهابیون با استناد به روایتی موسوم به «خیر القرون» گفتهاند سلف از حیث دوره زمانی بر مسلمین سه قرنِ نخست صدر اسلام اطلاق میشود.
[2]. سنن الدارمی، دارمی، دارالمغنی، ج1، ص227.
[3]. همان.
[4]. تقريب التهذیب، ابنحجر عسقلانی، دارالرشید، ص236 و 426.
[5]. سنن الدارمی، دارمی، ج1، ص227و228.
[6]. ر.ک: توسل به پیامبر (ص) توسط سلف (قسمت اول).
افزودن نظر جدید