منشأ نامگذاری وهابیت (قسمت سوم)

  • 1403/05/25 - 10:29

علمای فریقین، نام وهابیت را برای یک گروه ایجاد شده در قرن دوازدهم به کار برده‌اند؛ پس از گذشت یک و نیم قرن از زمان پیدایش وهابیت، تمام تلاش مفتیان وهابی این شد که نامی از وهابیت برده نشود و به آنان سلفیه و سلفی گفته شود. محققین و علمای مذاهب اسلامی فهمیدند که وهابیان با استفاده از عنوان سلفیه، قصد دارند خود را بین مذاهب اسلامی و گروه عظیم سلفیان اهل‌سنت قرار دهند تا هیچ مقاومتی در برابر تبلیغ تفکر تکفیری آنان صورت نپذیرد.

وهابیت

.

پایگاه جامع فرق، ادیان ومذاهب_ گروه ارتجاعی و تکفیری وهابیت در قرن دوازدهم، در منطقه نجد عربستان شکل گرفت. نام وهابیت از همان ابتدا از طرف دیگران بر روی این گروه گذاشته شد و بزرگان این گروه نیز، خود همین نام را برای خود پذیرفتند و آن را لقبی بزرگ و شریف معرفی کردند.[1] علمای نجد در کتاب خود، از مبلغان و بزرگان وهابیت نقل کرده‌اند که آنان واژه «وهابیت» را برای خودشان به کار برده‌اند و نام گروه خود را وهابی دانسته و تبلیغ تفکر خود را «دعوت وهابیت» نامیده‌اند؛ اما بعد از یک و نیم قرن از ابتدای شکل‌گیری تفکر تکفیری وهابیت، تصمیم به تغییر نام‌گذاری این گروه گرفته شد. عبدالعزیز آل‌سعود، پدر پادشاه فعلی عربستان، در سال 1929 میلادی، استفاده از آن را رسماً ممنوع کرد و دستور داد از اصطلاح سلفی‌گری استفاده کنند.[2]

محققین عرب زبان، علت استفاده وهابیون از نام سلفیه را فهمیده‌اند و می‌دانند که آنان از نام سلفی بهره می‌برند تا به این وسیله، پوششی برای عقاید خلاف اسلام خود درست کنند؛ لذا برای مقابله با این حربه، «علی عاید مقدادی الحاتمی أشعری» کتابی با عنوان «وهابیة لا سلفیة» نوشته و در آن نصوص فراوانی از وهابیت آورده است که آنان قبلاً به خود وهابی می‌گفتند و از آنجایی که این عنوان، حامل معنای تکفیر و جنایات بوده، خود را به نام سلفی معرفی کردند تا پوششی بر جنایات و قتل و غارت آنان باشد.

ولی «عبدالعزیز بن محمد بن ابراهیم آل شیخ»، از مفتیان اعظم عربستان کتابی با نام «سلفیة لا وهابیة» نگاشته و در آن تأکید دارد که حرکت محمد بن عبدالوهاب، حرکتی سلفی و بازگشت به سلف است و عنوان وهابیت را از آنان نفی می‌کند و اطلاق وهابی را به پیروان محمد بن عبدالوهاب نمی‌پذیرد.

قاسم‌اف یکی از نویسندگانی که درباره سلفیت کتابی نگاشته است، می‌نویسد: «وهابی‌هایی که در کشورهای مختلف به تبلیغ و ترویج عقاید باطلشان می‌پردازند، چون دیدند که مسلمین از اینکه آنها همه را تکفیر می‌کنند آگاه شده و بر آنها پشت می‌کنند، برای جلب مردم می‌گویند: «ما سنی هستیم نه وهابی. لقب وهابی را دشمنان ما به ما داده‌اند». آنها با چنین روشی می‌خواهند مردم را به خود جلب کنند. حسن سـقاف می‌گوید: «پیروان ابن عبدالوهاب در عربستان به «وهابی» معروفند، ولی در خارج از عربستان به عنوان «سلفی»، خود را مطرح و معرفی می‌کنند».[3]

عبداللطیف فوده نیز می‌نویسد: «گروهی به اسم وهابیت ظهور پیدا کردند، پس از مدتی نام خود را به سلفیه تغییر دادند؛ علت این کار، تنها تاکتیکی برای جذب عموم مردم به سمت خود بود؛ بالخصوص بعد از اینکه جنایات نابخشودنی تحت عنوان وهابیت در حق مسلمین انجام دادند. بنابراین، دریافتند که بهترین کار در این زمینه، تغییر نام از وهابیت به سلفیه است».[4]

از این نقل قول‌ها مشخص می‌شود که تاکتیک مفتیان وهابی جهت پوشش بر روی جنایاتشان برای عالمان مذاهب اسلامی مشخص شده و آنان می‌دانند که وهابیان با استفاده از عنوان سلفیه قصد دارند خود را بین مذاهب اسلامی و گروه عظیم سلفیان اهل‌سنت قرار دهند تا هیچ مقاومتی در برابر تبلیغ تفکر تکفیری آنان صورت نپذیرد.

پی‌نوشت:
[1]. «منشأ نامگذاری وهابیت (قسمت اول)»
[2]. علماء الإسلام تاریخ وبنیة المؤسسة الدینیة فی السعودیة بین القرنین الثامن عشر والحادی والعشرین، محمد نبیل مُلین، ص26. «وتبین هذه الامثلة أنّ مصطلح الوهابیة کان فی سبیله إلی أن یغدو سائع الاستخدام فی أوائل القرن العشرین إلا أنّ الملک عبدالعزیز (1902 – 1953م) قام لأسباب سیاسیة سنتناولها لاحقا بحضر استخدامه رسمیّا فی عام 1929م مفضلا استخدام مصطلح السلفیة الذی اکتسب دلالة إیجابیة فی أوساط المسلمین بفضل أعمال الإصلاحیین العرب المسلمین منذ أواخر القرن التاسع عشر».
[3]. ابن تیمیه امام سلفی‌ها، الیاس قاسم‌اف، پاورقی ص546.
[4]. بحوث فی علم الکلام، سعید فوده، ص59. «ظهروا تحت اسم الوهابیة، ثم بعد زمان غیروا اسمهم فی بعض البلاد إلى اسم السلفیة، وذلك لأسباب تكتیكیة لیتمكنوا من جذب عامة الناس إلیهم خاصة بعدما شاع عنهم كثیر من الفظائع التی افتعلوها فی المسلمین تحت شعار هذا المذهب، فوجدوا ان تغییر الاسم انسب للتقرب الی عامة الناس». 

برچسب‌ها: 
تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.