تصوف
صوفیان سنی مذهبی مثل مولوی، ابن عربی و جامی وقتی از تخریب شخصیت حضرت علی (علیهالسلام) به خاطر شأن و جایگاه آن حضرت، عاجز میشوند با حمله به پدر آن حضرت و کافر و مشرک خواندن حضرت ابوطالب به دنبال تخریب آن حضرت هستند. اما علامه امینی در کتاب خود روایاتی از ائمه اطهار (علیهمالسلام) در اثبات ایمان ابوطالب آورده است و مثل ائمه اطهار (علیهمالسلام) بهدنبال دفاع از ایمان پدر امام علی (علیهالسلام) است.
ابن عربی از سران صوفیه در کتب خود حضرت ابوطالب را کافر خوانده است. چنانچه ادعا میکند که در یک مکاشفه، رسول خدا (صلی الله علیه و اله) به او گفته است: «اگر برای همت، اثری بود کسی اکمل از رسولالله و اعلی و اقوی همتتر از او نبود و حال اینکه همت او در اسلام آوردن ابوطالب، عموی او اثر نکرد و او اسلام نیاورد».
دشمنان اهل بیت (ع) با مواجه شدن با جنبه علمی، معنوی و فضائل کثیر اهل بیت (ع) خصوصا حضرت علی (ع)، درصدد برآمدند تا با اتهام زنی به پدر آن حضرت و بیایمان خواندن ایشان، به تخریب چهره حضرت بپردازند. در این میان نیز صوفیانی که مدعی ارادت به حضرت هستند و سلسله خود را به حضرت علی (ع) میرسانند این اتهام را پذیرفته و قائل به کفر و بیایمان از دنیا رفتن حضرت ابوطالب هستند.
آقای وکیلی مدعی شده که می توان از کلام « أحلی من العسل» حضرت قاسم برداشت کرد که ایشان هنگام شهادت، دارای حالت وجد و سرور بوده، به این خاطر عارفانی همچون مولوی و .. که دعوت به سرور در روز عاشورا کردهاند، در اصل در این گفتار خود به حضرت قاسم اقتدا نمودهاند؛ این در حالی است که گزارشات تاریخی نشاندهنده حزن و اندوه حضرت قاسم و امام حسین علیهالسلام است.
جناب آقای محمد حسن وکیلی برای توجیه سرور و وجد افرادی همچون مولوی و... در روز عاشورا به حالت جناب حبیب بن مظاهر در شب عاشورا استناد کرده است و این درحالی است که چنین حالتی مورد اعتراض دیگر اصحاب واقع شده و این نشاندهنده این مسئله است که دیگر اصحاب چنین حالتی نداشتهاند.
مناقب العارفین یکی از معتبرترین منابع برای شناخت شخصیت جلالالدین محمد بلخی است که بعضی از افراد تلاش کردهاند این کتاب را از اعتبار ساقط کنند و این در حالی است که مولوی شناسان معاصر همچون عبدالحسین زرینکوب و بدیعالزمان فروزانفر و... این کتاب را معتبر دانسته و در تحقیقات خویش در مورد مولوی از این کتاب بهره بردهاند.
صوفیه به انگیزههای مختلف از جمله ترغیب مردم به آخرت، روایاتی جعل کردهاند، این درحالی است که رسول خدا صلیاللهعلیهوآله، همه جعلکنندگان حدیث را به جهنم وعده داده است.
ابن عربی، شیعیان امامیه را به خاطر اعتقاد داشتن به خلافت ظاهری اهلبیت علیهمالسلام، غالی دانسته، این در حالی است که حضرت زهرا سلاماللهعلیها این چنین اعتقادی در مورد اهلبیت علیهمالسلام داشته است. پس طبق دیدگاه ابن عربی، حضرت زهرا سلاماللهعلیها غالی بودهاند!!
مولوی در مثنوی گزارشی تاریخی نقل کرده که در هنگام مبارزه امام علی علیهالسلام و عمر بن عبدود، حوادثی همچون آب دهان انداختن عبدود بر صورت امیرالمؤمنین علیهالسلام و ... رخ داده، در صورتی که این گزارش او در منابع تاریخی مطرح نشده و فقط بعضی از کتابهای صوفیانه یا معاصر، آن گزارش را نقل کردهاند.
کلام«أَحْلَى مِنَ الْعَسَل» منسوب به حضرت قاسم علیهالسلام، اولین بار در کتاب «الهدایةالکبری» خصیبی نقل شده و تا چند قرن، این گزارش مورد توجه علماء حدیث و تاریخ قرار نگرفته است.
تفسیری که صوفیه از حادثه عاشورا بیان کردهاند، یکی از بهترین ابزارهایی است که حاکمان جور برای مشروعیتبخشی به خویش استفاده کردهاند.
طبق آموزه ابن عربی، عذاب بعد از مدتی برای اهل جهنم شیرین و گوارا میشود و در جهنم گیاهی به نام «جرجیر» روئیده میشود، در صورتی که اینگونه مطالب معارض با روایت صحیحالسند امام صادق علیهالسلام است.
نفوذ روایات جعلی در متون حدیثی ما عوامل مختلفی دارد، یکی از عوامل این مسئله جعل روایات توسط متصوفه برای اثبات اعتقادات خویش است، که با برررسی کتابهای این جریان انحرافی میتوان حجم عظیمی از روایات جعلی را در آن کتابها مشاهده کرد.
تأویلگرایی افراطی از جمله انحرافاتی است که متوجه جریان تصوف بوده و این شیوه تفسیری متصوفه باعث تحریف معنوی قرآن شده و باعث شده مفاهیم و پیام حقیقی آیات الهی برای مخاطبین آنها روشن نشود.