تصوف

طبق نظر صوفیه متولی شریعت، مجتهدان و عالمان دینی هستند و اقطاب صوفیه متولی طریقت می باشند. لذا اقطاب صوفیه نباید در امور فقهی اظهار نظر کنند چون در حیطه وظایف آنها نیست. نورعلی تابنده درباره استهلال ماه رمضان اظهار نظری داشته که ملاک در فهمیدن اولین روز ماه، رویت ماه نیست؛ در صورتی که روایات اهل بیت(ع) ملاک را رؤیت ماه می دانند.

در روزهای منتهی به ماه مبارک رمضان که گمانه زنیهای زیادی درباره روز عید فطر مطرح میشد، صلاحی قطب خود خوانده دراویش گنابادی در سخنانی نسنجیده اعلام کرد که رؤیت هلال، لازم نیست و با محاسبات نجومی روز عید فطر را مشخص کنید. درحالیکه مفسرین معتقدند که آیه یسئلونک عن الأهلّة حجیت و اعتبار و لزوم رویت هلال را میرساند.

محمد اسماعیل صلاحی که خود را قطب و مرشد دراویش گنابادی میداند، از همینرو در هر مسئلهای اظهارنظر میکند و بارها در سخنان خود تفسیر بهرأی داشته در جدیدترین سخنان خود به مسئله رؤیت هلال و عید فطر پرداخته و به آیه ای استناد کرده و از آن اینطور نتیجه میگیرد که محاسبات نجومی بر ما حجت هستند لذا ما نیازی به رؤیت هلال نداریم و باید محاسبات نجومی را ملاک قرار دهیم.

محمد اسماعیل صلاحی با دخالت در امر شریعت، قائل به این شده است که برای مشخص کردن روز عید فطر نیازی به رؤیت هلال ماه نیست و این کار باید توسط محاسبات نجومی انجام گیرد. نظری که مورد تأیید و عمل علمای وهابی در عربستان است دقیقاً خلاف نظر و دیدگاه ائمه اطهار (ع) است. چنانچه ائمه اطهار (ع) بر این مطلب تأکید کردند که عید فطر با رأی منجمان و گمان ثابت نمیشود، بلکه با رؤیت هلال، ثابت میشود.

مولوی در کتاب مثنوی معنوی به شهادت حضرت علی (ع) به دست ابن ملجم مرادی پرداخته است. مولوی در شعر خود میگوید آنگاه که ابن ملجم دانست قاتل حضرت علی (علیه السلام) خواهد شد از آن حضرت خواست که او را بکشد که حضرت در جواب فرمودند قضا و قدر الهی این است. به قطع آنچه مولوی با توجه به عقیده جبرگرایانه و جبراندیشانهای که در این اشعار میگوید با عقاید و مبانی مسلّم اسلام و شیعه در تضاد است.

مولوی به عنوان یکی از مشاهیر تاریخ تصوف در کتاب مثنوی خود به ماجرای شهادت حضرت علی (علیه السلام) به دست ابن ملجم پرداخته است. مولوی ابن ملجم را نهتنها از ملازمان و چاکران حضرت علی (علیه السلام) معرفی کرده بلکه ابن ملجم را آلت حق میداند و حتی ادعا میکند که حضرت به ابن ملجم گفته است که او را در آخرت، شفاعت نیز خواهد کرد!

نورعلی تابنده در ضمن یک سخنرانی، مطالبی نادرست در مورد جایگاه عایشه نزد رسول خدا (ص) و همچنین عکسالعمل او هنگام شنیدن خبر شهادت امیرالمؤمنین (ع) نقل نموده که با واقعیتهای تاریخی ناسازگار است. جای تعجب است، کسی که مدعی ارشاد انسانها در راههای ملکوت است چگونه به سادهترین مطالب تاریخی جهل دارد!

دراویش گنابادی معتقدند که خلافت امری انتخابی است و ائمه اطهار (ع) مطابق اراده مردم عمل میکردند. ایشان درباره علت صلح امام حسن (ع) معتقدند که حضرت، چون احساس کردند که برای پذیرش خلافت ایشان مردم دچار اختلاف هستند و بخشی از جامعه به هر دلیلی به امامت ایشان رضایت ندارند، لذا آن امام، طی اقدامی کاملاً دموکراتیک، جوان مردانه و آزادمنشانه، حکومت را طی شرایطی به آن بخش واگذار کردند.

صوفیان سنی مذهبی مثل مولوی، ابن عربی و جامی وقتی از تخریب شخصیت حضرت علی (علیهالسلام) به خاطر شأن و جایگاه آن حضرت، عاجز میشوند با حمله به پدر آن حضرت و کافر و مشرک خواندن حضرت ابوطالب به دنبال تخریب آن حضرت هستند. اما علامه امینی در کتاب خود روایاتی از ائمه اطهار (علیهمالسلام) در اثبات ایمان ابوطالب آورده است و مثل ائمه اطهار (علیهمالسلام) بهدنبال دفاع از ایمان پدر امام علی (علیهالسلام) است.

ابن عربی از سران صوفیه در کتب خود حضرت ابوطالب را کافر خوانده است. چنانچه ادعا میکند که در یک مکاشفه، رسول خدا (صلی الله علیه و اله) به او گفته است: «اگر برای همت، اثری بود کسی اکمل از رسولالله و اعلی و اقوی همتتر از او نبود و حال اینکه همت او در اسلام آوردن ابوطالب، عموی او اثر نکرد و او اسلام نیاورد».

دشمنان اهل بیت (ع) با مواجه شدن با جنبه علمی، معنوی و فضائل کثیر اهل بیت (ع) خصوصا حضرت علی (ع)، درصدد برآمدند تا با اتهام زنی به پدر آن حضرت و بیایمان خواندن ایشان، به تخریب چهره حضرت بپردازند. در این میان نیز صوفیانی که مدعی ارادت به حضرت هستند و سلسله خود را به حضرت علی (ع) میرسانند این اتهام را پذیرفته و قائل به کفر و بیایمان از دنیا رفتن حضرت ابوطالب هستند.

آقای وکیلی مدعی شده که می توان از کلام « أحلی من العسل» حضرت قاسم برداشت کرد که ایشان هنگام شهادت، دارای حالت وجد و سرور بوده، به این خاطر عارفانی همچون مولوی و .. که دعوت به سرور در روز عاشورا کردهاند، در اصل در این گفتار خود به حضرت قاسم اقتدا نمودهاند؛ این در حالی است که گزارشات تاریخی نشاندهنده حزن و اندوه حضرت قاسم و امام حسین علیهالسلام است.

جناب آقای محمد حسن وکیلی برای توجیه سرور و وجد افرادی همچون مولوی و... در روز عاشورا به حالت جناب حبیب بن مظاهر در شب عاشورا استناد کرده است و این درحالی است که چنین حالتی مورد اعتراض دیگر اصحاب واقع شده و این نشاندهنده این مسئله است که دیگر اصحاب چنین حالتی نداشتهاند.

مناقب العارفین یکی از معتبرترین منابع برای شناخت شخصیت جلالالدین محمد بلخی است که بعضی از افراد تلاش کردهاند این کتاب را از اعتبار ساقط کنند و این در حالی است که مولوی شناسان معاصر همچون عبدالحسین زرینکوب و بدیعالزمان فروزانفر و... این کتاب را معتبر دانسته و در تحقیقات خویش در مورد مولوی از این کتاب بهره بردهاند.