انحرافات، بدعتها

در روزهای منتهی به ماه مبارک رمضان که گمانه زنیهای زیادی درباره روز عید فطر مطرح میشد، صلاحی قطب خود خوانده دراویش گنابادی در سخنانی نسنجیده اعلام کرد که رؤیت هلال، لازم نیست و با محاسبات نجومی روز عید فطر را مشخص کنید. درحالیکه مفسرین معتقدند که آیه یسئلونک عن الأهلّة حجیت و اعتبار و لزوم رویت هلال را میرساند.

محمد اسماعیل صلاحی که خود را قطب و مرشد دراویش گنابادی میداند، از همینرو در هر مسئلهای اظهارنظر میکند و بارها در سخنان خود تفسیر بهرأی داشته در جدیدترین سخنان خود به مسئله رؤیت هلال و عید فطر پرداخته و به آیه ای استناد کرده و از آن اینطور نتیجه میگیرد که محاسبات نجومی بر ما حجت هستند لذا ما نیازی به رؤیت هلال نداریم و باید محاسبات نجومی را ملاک قرار دهیم.

محمد اسماعیل صلاحی با دخالت در امر شریعت، قائل به این شده است که برای مشخص کردن روز عید فطر نیازی به رؤیت هلال ماه نیست و این کار باید توسط محاسبات نجومی انجام گیرد. نظری که مورد تأیید و عمل علمای وهابی در عربستان است دقیقاً خلاف نظر و دیدگاه ائمه اطهار (ع) است. چنانچه ائمه اطهار (ع) بر این مطلب تأکید کردند که عید فطر با رأی منجمان و گمان ثابت نمیشود، بلکه با رؤیت هلال، ثابت میشود.

نورعلی تابنده در ضمن یک سخنرانی، مطالبی نادرست در مورد جایگاه عایشه نزد رسول خدا (ص) و همچنین عکسالعمل او هنگام شنیدن خبر شهادت امیرالمؤمنین (ع) نقل نموده که با واقعیتهای تاریخی ناسازگار است. جای تعجب است، کسی که مدعی ارشاد انسانها در راههای ملکوت است چگونه به سادهترین مطالب تاریخی جهل دارد!

ابن عربی از سران صوفیه در کتب خود حضرت ابوطالب را کافر خوانده است. چنانچه ادعا میکند که در یک مکاشفه، رسول خدا (صلی الله علیه و اله) به او گفته است: «اگر برای همت، اثری بود کسی اکمل از رسولالله و اعلی و اقوی همتتر از او نبود و حال اینکه همت او در اسلام آوردن ابوطالب، عموی او اثر نکرد و او اسلام نیاورد».

دشمنان اهل بیت (ع) با مواجه شدن با جنبه علمی، معنوی و فضائل کثیر اهل بیت (ع) خصوصا حضرت علی (ع)، درصدد برآمدند تا با اتهام زنی به پدر آن حضرت و بیایمان خواندن ایشان، به تخریب چهره حضرت بپردازند. در این میان نیز صوفیانی که مدعی ارادت به حضرت هستند و سلسله خود را به حضرت علی (ع) میرسانند این اتهام را پذیرفته و قائل به کفر و بیایمان از دنیا رفتن حضرت ابوطالب هستند.

آقای وکیلی مدعی شده که می توان از کلام « أحلی من العسل» حضرت قاسم برداشت کرد که ایشان هنگام شهادت، دارای حالت وجد و سرور بوده، به این خاطر عارفانی همچون مولوی و .. که دعوت به سرور در روز عاشورا کردهاند، در اصل در این گفتار خود به حضرت قاسم اقتدا نمودهاند؛ این در حالی است که گزارشات تاریخی نشاندهنده حزن و اندوه حضرت قاسم و امام حسین علیهالسلام است.

جناب آقای محمد حسن وکیلی برای توجیه سرور و وجد افرادی همچون مولوی و... در روز عاشورا به حالت جناب حبیب بن مظاهر در شب عاشورا استناد کرده است و این درحالی است که چنین حالتی مورد اعتراض دیگر اصحاب واقع شده و این نشاندهنده این مسئله است که دیگر اصحاب چنین حالتی نداشتهاند.

مناقب العارفین یکی از معتبرترین منابع برای شناخت شخصیت جلالالدین محمد بلخی است که بعضی از افراد تلاش کردهاند این کتاب را از اعتبار ساقط کنند و این در حالی است که مولوی شناسان معاصر همچون عبدالحسین زرینکوب و بدیعالزمان فروزانفر و... این کتاب را معتبر دانسته و در تحقیقات خویش در مورد مولوی از این کتاب بهره بردهاند.

صوفیه به انگیزههای مختلف از جمله ترغیب مردم به آخرت، روایاتی جعل کردهاند، این درحالی است که رسول خدا صلیاللهعلیهوآله، همه جعلکنندگان حدیث را به جهنم وعده داده است.

ابن عربی، شیعیان امامیه را به خاطر اعتقاد داشتن به خلافت ظاهری اهلبیت علیهمالسلام، غالی دانسته، این در حالی است که حضرت زهرا سلاماللهعلیها این چنین اعتقادی در مورد اهلبیت علیهمالسلام داشته است. پس طبق دیدگاه ابن عربی، حضرت زهرا سلاماللهعلیها غالی بودهاند!!

مولوی در مثنوی گزارشی تاریخی نقل کرده که در هنگام مبارزه امام علی علیهالسلام و عمر بن عبدود، حوادثی همچون آب دهان انداختن عبدود بر صورت امیرالمؤمنین علیهالسلام و ... رخ داده، در صورتی که این گزارش او در منابع تاریخی مطرح نشده و فقط بعضی از کتابهای صوفیانه یا معاصر، آن گزارش را نقل کردهاند.

کلام«أَحْلَى مِنَ الْعَسَل» منسوب به حضرت قاسم علیهالسلام، اولین بار در کتاب «الهدایةالکبری» خصیبی نقل شده و تا چند قرن، این گزارش مورد توجه علماء حدیث و تاریخ قرار نگرفته است.

تفسیری که صوفیه از حادثه عاشورا بیان کردهاند، یکی از بهترین ابزارهایی است که حاکمان جور برای مشروعیتبخشی به خویش استفاده کردهاند.