نقد جزوه عاشورا روز حزن یا سرور سیدالشهداء (قسمت چهارم)

  • 1403/06/21 - 13:04
کلام«أَحْلَى‏ مِنَ الْعَسَل» منسوب به حضرت قاسم علیه‌السلام، اولین بار در کتاب «الهدایة‌الکبری» خصیبی نقل شده و تا چند قرن، این گزارش مورد توجه علماء حدیث و تاریخ قرار نگرفته است.
حضرت قاسم

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بعضی از بزرگان متصوفه و دلبستگان به آنها در روز عاشورا حالات وجد و سرور داشته‌اند[1] و عده‌ای از دلبستگان به آنها تلاش کرده‌اند که برای این کار آنها وجهه دینی درست کرده و عمل آنها را در راستای تبعیت از حضرات معصومین علیهم‌السلام، نشان بدهند.

محمدحسن وکیلی در راستای توجیه حالات وجد و سرور «جلال‌الدین محمد بلخی(مولوی)»[2] و «سیدهاشم حداد»[3] در روز عاشورا می‌نویسند: «...واقعه عاشورا آمیخته‌ای از حزن و سرور است؛ یعنی از سوئی نهایت سرور و شادمانی اهل‌بیت علیهم‌السلام در عاشورا متحقّق می‌شود، و از سوئی عمیق‌ترین مصائب و دردناک‌ترین حادثه‌ها در این ایام اتّفاق افتاده است».[4] در همین راستا ایشان عبارتی منسوب به حضرت قاسم علیه‌السلام را به عنوان شاهد مدعای خویش بیان می‌کند: «حتماً در احوالات شب عاشورا شنیده‌اید هنگامی که حضرت سیّد الشهداء علیه‌السلام از حضرت قاسم علیه‌السلام پرسیدند «قاسم جان مرگ از دید تو چگونه است؟» ایشان در پاسخ عرض کردند: أحلی من العسل. [نفس المهموم، ص ۲۵۸؛ مع الرکب الحسینی، ج ۴، ص ۱۳۸. ] روشن است با نوشیدن شربت شهادت که از عسل شیرین‌تر است انسان محزون و اندوهگین نمی‌شود».[5]

جناب آقای وکیلی تلاش داشته بیان کنند که حضرت قاسم به دلیل بیان این جمله در حال شهادت، حالت سرور و خوشحالی داشته و اگر عده‌ای از بزرگان متصوفه نیز در این روز حالت وجد داشته‌اند، گویی اقتدا به حضرت قاسم علیه‌السلام کرده و به این خاطر نباید آنها را مذمت کرد. نویسنده جزوه این سخن را از منابع متأخری همچون نفس‌المهموم و مع الرکب الحسینی نقل کرده و محققین می‌دانند که  ارجاع و ارائه منابع متأخربرای مطالب، نشانگر ضعف جست‌و‌جوی نویسنده می‌باشد.

با بررسی منابع موجود روشن می‌شود که اولین منبعی که این گزارش را از زبان حضرت قاسم علیه‌السلام نقل کرده، کتاب «الهدایةالکبری»[6] حسین بن حمدان خُصَیْبی (متوفی ۳۴۶ق) است و بعد از آن، این گزارش مورد توجه منابع حدیثی و تاریخی قرار نگرفته و بعد از هشت قرن، سید هاشم بن سلیمان بحرانی این گزارش را در کتاب «مدینة معاجز الأئمة الإثنی عشر» نقل کرده، عدم اعتنا منابع حدیثی و تاریخی نشان‌دهنده ضعف این گزارش است و باید توجه کرد که  این گزارش، جزء گزارشات متفرد [7] کتاب «الهدایة الکبری» می‌باشد. نویسنده الهدایةالکبری نیز از طرف رجالیون شیعه (همچون ابن غضائری و نجاشی) تضعیف شده است؛ نجاشی به عنوان یکی از رجالیون شیعه از او با عنوان «کان فاسد المذهب» یاد کرده و سپس به ذکر نام چهار کتاب از او پرداخته است.[8] یکی از محققین معاصر [9]، برای اثبات و تأیید نظرات ابن غضائری و نجاشی در مورد خصیبی و ضعف کتاب الهدایةالکبری، مطالبی از متن کتاب مذکور بیان کرده؛[10] که نشان‌دهنده ناسازگاری روایات این منبع با معارف اهل‌بیت علیهم‌السلام استاین‌گونه مطالب می‌تواند قرائنی بر بی‌اعتباری بعضی از احادیث این کتاب باشد؛ زیرا متفرداتِ کتاب الهدایةالکبری، به خاطر تضعیفات رجالیون نسبت به مؤلف کتاب و مطالب مخالف مبانی امامیه، نزد محققین بی‌اعتبار بوده و در مباحث علمی نمی‌توان به آنها استناد کرد.

در نتیجه باید توجه کرد که آقای وکیلی جست‌و‌جوی کاملی در مباحث خویش ندارند. به این خاطر منبعی که از این سخن ارائه داده‌اند، از منابع متأخری است که برای ارائه در مباحث علمی کفایت نمی‌کند و اشکال دوم این است که منابع اولیه این گزارش تاریخی به کتابی همچون «الهدایة الکبری» ختم می شود که  نمی‌توان به متفردات آن در مباحث علمی توجه کرد.

پی‌نوشت:
[1]. 
الجیلانی (گیلانی)، عبدالقادر، الغنیه لطالبی طریق‌الحق، داراحیاء التراث العربی، الطبعة الأولی، ۱۴۱۶ م، بیروت، لبنان، الجزء‌ الثانی، ص ۳۱۸.
[2]. مولانا جلال‌الدین محمد بلخی (مولوی)، مثنوی معنوی، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، تهران، اول، ۱۳۷۳، ص ۸۴۶.
[3]. سید محمدحسین تهرانی، روح مجرد، ص ۷۸ .
[4]. وکیلی، محمدحسن، جزوه عاشورا روز حزن یا سرور سیدالشهدا علیه‌السلام، سه‌شنبه ۴ محرم ۱۴۳۶، ص ۵.
[5]. همان.
[6]. خصیبی، حسین بن حمدان، الهدایة الکبری، البلاغ، بیروت، ۱۴۱۹ ق، ص ۲۰۴.
[7]. به حدیثی که تنها یکی از منابع حدیثی آن را نقل کرده باشد، متفرد گویند.
[8]. النجاشی، أبو العبّاس، رجال النجاشی، مؤسسة النشر الإسلامی، ج ۱ ص ۶۷.
[9]. صفری فروشانی، نعمت‌الله، حسین بن حمدان خصیبی و کتاب الهدایة الکبری، طلوع، زمستان ۱۳۸۴، شماره ۱۶، ص ۱۹.
[10]. مطالبی همچون دفاع از شخصیت‌های غالی، معلوم‌الحال و مذموم نزد امامیه همچون ابوالخطاب و عمر بن فرات و نیز ابداع یا ترویج مسئله بابیت و بالابردن جایگاه آن تا مقام امامت و غلو در معرفی ابواب.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.