نقد جزوه عاشورا روز حزن یا سرور سیدالشهداء (قسمت سوم)
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بعضی از بزرگان متصوفه و دلبستگان به آنها قائل هستند که حادثه عاشورا دارای جنبهای است که باعث وجد و سرور انسان میشود و نمیتوان به کسانی که این چنین حالتی را در روز عاشورا داشتهاند، اشکال گرفت.
محمدحسن وکیلی تلاش کرده که توجیهاتی برای حالت وجد و سرور بعضی از متصوفه و دلبستگان آنها در روز عاشورا داشته باشد، که در این رابطه مینویسد: «از طرفی وقتی به واقعه عاشورا نظر میکنیم، میبینیم واقعه عاشورا آمیختهای از حزن و سرور است؛ یعنی از سوئی نهایت سرور و شادمانی اهلبیت علیهمالسلام در عاشورا متحقّق میشود و از سویی عمیقترین مصائب و دردناکترین حادثهها در این ایام اتّفاق افتاده است».[1] خلاصه کلام آقای وکیلی این است که روز عاشورا، روز نهایت سرور اهلبیت علیهمالسلام بوده است؛ پس نتیجه این میشود که سرور عارفانه در چنین روزی حاصل درک سرور اهلبیت علیهمالسلام بوده و داشتن چنین حالاتی اشکال ندارد.
این سخن ایشان خلاف سیره حضرات معصومین علیهمالسلام است؛ طبق اسناد تاریخی و حدیثی موارد متعدی از گریه رسولخدا صلیاللهعلیهوآله بر جنازه عزیزانشان نقل شده؛ به عنوان مثال میتوان به گزارش حلبی در سیره خود پیرامون گریه رسولخدا صلیاللهعلیهوآله بر جنازه حضرت حمزه علیهالسلام (شهید در غزوه احد) اشاره کرد که در این رابطه مینویسد: «لمّا رأی النبی حمزه قتیلًا، بکی فلمّا رأی ما مثّل به شهق»؛[2] «پیامبر چون پیکر خونین حمزه را یافت گریست و چون از مثله کردن او آگاهی یافت با صدای بلند گریه سر داد».
گزارشات حدیثی در مورد سیره عزاداری اهلبیت علیهمالسلام بسیار زیاد بوده، ولی به عنوان مثال میتوان به گزارش عبداللَّه بن سنان در مورد شیوه حزن و اندوه امام صادق علیهالسلام توجه کرد که در این رابطه نقل میکند که: «من در روز عاشورا به حضور حضرت امام جعفر صادق علیهالسّلام مشرف شدم و آن بزرگوار را دیدم که رنگش تغییر نموده و اشکهایش نظیر لؤلؤ از چشمان مقدسش فرومیریزد؛ من گفتم: یا بن رسولاللَّه برای چه گریانی؟ خدا چشمان تو را گریان نکند! در جوابم فرمود: مگر تو غافلی، آیا نمیدانی که حسین بن علی علیهالسّلام در یک چنین روزی دچار مصیبت گردید... اگر آن روز رسول خدا در دنیا زنده میبود شخصاً در عزای آنان مینشست». [3] در این روایت امام علیهالسلام عدم توجه عبدالله بن سنان را با عنوان غفلت ذکر کرده و در مقام تذکر پیرامون مصائب روز عاشورا به او بوده است. اگر عاشورا جنبه دیگری میداشت، امام به شخصیتی؛ همچون عبدالله بن سنان متذکر میشد.
تعبیری که درباره حزن و اندوه حضرت امام کاظم علیهالسّلام در روایات بیان شده، بسیار تعبیر قابل توجهی است که به جرئت میتوان گفت با وجود چنین تعابیری از ائمه در عزای امام حسین (علیهالسّلام) طرح سخنانی؛ همچون سرور در روز عاشورا، امروزه بیاساس و به دور از بحث علمی میباشد. در روایتی در کتاب گران سنگ امالی شیخ صدوق از زبان مبارک حضرت رضا علیهالسّلام آمده است: «پدرم را شیوه بود که چون محرم میشد خنده نداشت و اندوه بر او غالب بود تا روز دهم که روز دهم روز مصیبت و حزن و گریهاش بود و میفرمود در این روز حسین کشته شد». [4] این روایات نشان از این است که سخنی که آقای وکیلی بیان داشته و برای توجیه حالت وجد بعضی از بزرگان صوفیه ذکر کرده است، از اساس حرف باطلی بوده و حضرات معصومین علیهمالسلام که آگاهان بر تمام رموز عرفان هستند، هیچگاه چنین رویهای را تأیید نکردهاند.
باید توجه کرد که به خاطر وجود روایات متواتر در عزاداری سیدالشهداء علیهالسلام است که سید بن طاووس «در بین عُرفای واقعی معروف به سیدالمراقبین است» که آگاه بر روایات حضرات معصومین علیهمالسلام است. ایشان در ابتدای کتاب «لهوف» در بطلان دیدگاه سرور و شادی در روز عاشورا مینویسند: «و لو لا امتثال أمر السنة و الکتاب فی لبس شعار الجزع و المصاب لأجل ما طمس من أعلام الهدایة و أسس من أرکان الغوایة و تأسفا علی ما فاتنا من السعادة و تلهفا علی امتثال تلک الشهادة و إلا کنا قد لبسنا لتلک النعمة الکبری أثواب المسرة و البشری»؛ [5] «و اگر نبود امتثال فرمان کتاب و سنّت که باید برای ناپدید شدن و محو اعلام هدایت و تأسیس حکومت غوایت و گمراهی - حکومت بنی أمیّه - و تأسّف بر از دست دادن این سعادت، و افسوس بر اینگونه شهادتها و غروب این کواکب تابان لباس عزا و مصیبت درآییم، هر آینه زیبنده بود که برای این نعمت بزرگ کسوت مسرت و شادمانی بر تن کشیم».
پینوشت:
[1]. وکیلی، محمدحسن، جزوه عاشورا روز حزن یا سرور سیدالشهدا علیهالسلام، تاریخ انتشار: سهشنبه ۴ محرم ۱۴۳۶.
[2]. حلبی، نورالدین، السیره الحلبیه، ج۲، ص۲۴۷.
[3]. طوسی، محمد بن الحسن، مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد، مؤسسة فقه الشیعة، بیروت، چ اول، ۱۴۱۱ ق، ج ۲، ص ۷۸۲.
[4]. شیخ صدوق، الامالی، چ اول، مؤسسة البعثة، قم، ۱۴۱۷ ه. ق، ج۱، ص۱۹۰.
[5]. ابن طاووس، علی بن موسی، اللهوف علی قتلی الطفوف، ترجمه فهری، جهان، تهران، چ اول، 1348ش، النص، ص ۴.
افزودن نظر جدید