انشعابات
فرقه اهل حق از خاندانهای مختلفی شکل گرفته است که این خاندانها عقاید و باورهای مشترکی از جمله اعتقاد به حلول و دونادون، داشتن پیر و دلیل، مراسم سرسپاری و انعقاد جم دارند. ریشه و منشاء این اشتراکات را میتوان در عقاید شخصی موسس این فرقه یعنی سلطان اسحاق دانست.
در میان خاندانهای فرقه اهل حق، در کنار داشتن باورهای مشترک، عقاید و باورهای مختلف و گاه متناقضی از جمله عقیده درباره شیطان و اختلاف در پارهای از احکام دیده میشود.
چند گانگي قومي _ مذهبي ، هر چند فرصتی بزرگ برای وحدت و توسعه ملی به شمار می آید؛ اما از طرفی نیز تحت شرایطی می تواند زمینه ساز ظهور و بروز مسائل ضد امنيتی در سـطح ملی شده و پيامدهای مختلفی را در پی داشته باشد.
نورعلی الهی که همواره با سوءاستفاده از سادگی مریدان، سعی داشته است مطالبی خرافی و غیر قابلقبول به آنها القاء کند تا بتواند تبعیت بیچونوچرای آن سادهلوحان را بهدست آورد، در ادعایی مضحک مدعی ارتباط و علم و آگاهی از سیارات دیگر است.
در جریان موسوم به "مکتب" که توسط "نورعلی الهی" بَنا نهاد شد، شواهدی دال بر کتک زدن وآسیب فیزیکی به مریدان توسط پیر و بزرگ آن جریان، به اسم تنبیه و اسباب طی طریق وجود دارد. وجود این افکار تند زمینهساز بروز ترورهای درون تشکیلاتی و بیرونی برخی از پیروان و مریدان نورعلی الهی بوده است.
با بررسی منابع مطالعاتی منسوب به خانواده الهی، متوجه میشویم ایشان برای توجیه حضور خود در کشورهای اروپایی، چنان زیرکانه و عوام فریبانه دست به توجیه زدهاند که حضور خود را در آنجا نه از روی قصد و غرض و منفعتطلبی، بلکه به امر سلطان اسحاق، قلمداد میکنند.
نورعلی الهی که سالها در دوران حکومت پهلوی اول و دوم در مناصب مختلف قضایی فعالیت مینمود، در آن دوران که ترویج بیحجابی توسط خاندان پهلوی بهشدت در حال اجرا بود، معتقد بود که بیحجاب بودن بانوان بنا بر مقتضای زمان هیچ گناه و اشکالی ندارد.
نورعلی الهی که مدعی تبعیت از شرع مقدس و حلال و حرام اسلامی است، به تبعیت از پدرش، نعمتالله جیحونآبادی، بر پیروان و دراویش طرفدار خود، نوشیدن "چای" را حرام و نوشیدن آن را برای خود، بدتر از نوشیدن شراب اعلام میکند.
سلطان اسحاق بزرنجهای دستور تشکیل هفت خاندان را به براخی از یاران خود جهت حفظ عقاید دینی پیروان، حفظ امنیت خود و پیروان و عدم ازدواج "پیر" و "دلیل" منتخب خود، صادر نمود که تا امروز زمینه استمرار حیات این فرقه را فراهم نموده است. پیروان آئین یارستان باید به یکی از آن خاندانها و خاندانهای دیگر که در قرون بعدی تشکیل شد، سرسپرده باشند.
در فاصله قرنهای دهم تا سیزدهم هجری قمری چهار خاندان جدید در اهل حق به وجود آمده است که در توجیه ایجاد آنها برخی از اهل حق، اقتضای زمان را دلیل بر ایجاد این خاندانها میدانند و برخی دیگر خاندانهای جدید را در واقع انشعاب از دیگر خاندانها میدانند نه خاندان مستقل.
در سال 1025 هجری ائتلاف بين مشعشعيان بازمانده بر كيش سابق با اهلحقهای پيرو سلطان اسحاق صورت گرفت و مشعشعيان باقی مانده بر كيش سابق همانند قرهقوينلوها به اين خاندان (آتش بيگی=پيروان مولا علی) سر میسپارند و مسير تاريخی خود را از خوزستان به لرستان و كردستان و آذربايجان انتقال و در اين قلمرو جغرافيایی ادامه دادند...
یکی از فرقههایی که در قرن یازدهم هجری ملحق به اهلحقها گردید، فرقه آتش بیگی که ظاهراً بخشی از "مشعشعیان" است، میباشد. در اینجا به اختصار قسمتهایی از تاریخ مشعشعیان را نقل میکنیم. در حدود سال 840 هجری قمری، در دوره تیموری نهضتی مذهبی از غلات شیعه به رهبری سید علی فلاح از شاگردان آمد بن فهد حلی نضج گرفت و دامنه قوت آن به عهد صفوی کشانده شد...
یکی از فرقه های فعال در ایران، فرقه موسوم به «اهل حق» می باشد. اگر چه این فرقه دارای شعبات مختلف است و از لحاظ عقیدتی اختلافات بسیاری با هم دارند، اما در برخی اصول با هم مشترک اند