نورعلی الهی و تشویق به بیحجابی
مطلب اجمالی
"حجاب" یکی از قوانین شریعت اسلامی است که آیات و روایات فراوانی بر وجوب آن دلالت میکند. اما "نورعلی الهی"، پایهگذار جریان "مکتب" در فرقه اهل حق، که مدعی تبعیت از شریعت اسلامی و مکتب علوی است،[برهان الحق، ص 6، 10، 297، 298] درباره حجاب، دارای اندیشهای است که بههیچعنوان با شریعت اسلامی سازگاری ندارد. او که سالها در دوران حکومت پهلوی اول و دوم در مناصب مختلف قضایی فعالیت مینمود،[تاریخ خاندانهای حقیقت، صص 196- 194] در آن دوران که ترویج بیحجابی توسط خاندان پهلوی بهشدت در حال اجرا بود، معتقد بود که بیحجاب بودن بانوان بنا بر مقتضای زمان اشکال ندارد.[آثار الحق، ج 1، گفتار 1679، ص 518]
درحالیکه: اولاً: این اندیشه نورعلی الهی بههیچعنوان با شریعت اسلامی و مکتب علوی سازگاری ندارد. ثانیاً: این باور نورعلی الهی حاکی از منفعتطلبی و بهاصطلاح نان به نرخ روز خوردن او است. ثالثاً: جناب نورعلی الهی، در کجای شریعت اسلامی بیانشده است که مساله حجاب، بهحسب مقتضیات اجتماع در حال تغییر است؟ بنابراین مطالب مذکور حاکی از بیایمانی نورعلی الهی و انحراف او از عقاید و اندیشههای اسلامی است و نشانگر این نکته است که نورعلی الهی برای جذب مرید، اندیشههای اسلامی را با اعمال سلیقه شخصی خود تغییر میداده است و برای دستیابی به اهداف شوم خود، هماهنگ با دستگاه ضد دین آن زمان بوده است.
مطلب تفصیلی
"حجاب" یکی از قوانین شریعت اسلامی است که آیات و روایات فراوانی بر وجوب آن دلالت میکند. اما "نورعلی الهی"، پایهگذار جریان "مکتب" در فرقه اهل حق، که مدعی تبعیت از شریعت اسلامی و مکتب علوی است،[1] درباره حجاب، دارای اندیشهای است که بههیچعنوان با شریعت اسلامی، سازگاری ندارد. او که سالها در دوران حکومت پهلوی اول و دوم در مناصب مختلف قضایی فعالیت مینمود،[2] در آن دوران که ترویج بیحجابی توسط خاندان پهلوی بهشدت در حال اجرا بود، معتقد بود که بیحجاب بودن بانوان بنا بر مقتضای زمان، اشکال ندارد. وی دراینباره میگوید: «اگر قانون عمومی بر زدن شارب حکم کرد، زدن شارب اشکال ندارد. چون عمومیتی که قانون اجتماع بر روی آن حکم کند، یعنی الزام و اجبار مقررات قانونی باشد، تبعیت از آن اشکال ندارد؛ مانند رفع حجاب برای نسوان که عمومی شد و تبعیت کردنش هیچ گناهی نداشت. زیرا وضع امور اجتماعی بَنا به مقتضیات زمان و مکان است. خواه ناخواه بشر را بهسوی خود سوق میدهد. ازاینرو چیزی که جزء آداب اجتماع شد و خللی هم در اصول و ارکان دین وارد نیاورد، تبعیت کردنش اشکال ندارد. آن اصول هم عبارتاند از: خدا را شناختن به یکتایی، معتقد بودن به عالم دیگر، در دنیا هم آنچه تمام مربیان دین (انبیاء) از طرف خدا آوردهاند. چیزهایی که همه گفتهاند بَد است؛ یعنی برخلاف وجدان و شرافت و اخلاق است، ترک میکنیم و چیزهایی که همه گفتهاند خوب است، تبعیت میکنیم و عمل میکنیم.»[3]
حال مریدان و پیروان نورعلی الهی باید بدانند که: اولاً: این اندیشه نورعلی الهی بههیچعنوان با شریعت اسلامی و مکتب علوی سازگاری ندارد. ثانیاً: مطالب مذکور حاکی از این است که نورعلی الهی حتی به داشتن شارب که یکی از باورهای اصلی اهل حق است، هیچ اعتقادی ندارد. ثالثاً: این اندیشه نورعلی الهی حاکی از منفعتطلبی و بهاصطلاح نان به نرخ روز خوردن، او است. رابعاً: جناب نورعلی الهی، در کجای شریعت اسلامی بیانشده است که واجب بودن حجاب، بهحسب مقتضیات اجتماع تغییر کند؟ شما که مدعی هستید که: «هرچه با ادله اربعه مطابقت نکند ما پذیرای آن نیستیم»[4] آیا رفع حجاب و تشویق به بیحجابی با توجیه، اقتضای زمان، مطابق ادله اربعه (کتاب، سنت، عقل و اجماع) است؟ جناب نورعلی الهی، آن زمان که شما نانخور دستگاه پهلوی بودید و بهصورت ماهرانه به اهداف شوم آنان مثل ترویج بیحجابی کمک مینمودید، بسیاری از بانوان باغیرت و باحجاب، سالها از منزل بیرون نیامدند تا مورد تعرض کسی قرار نگیرند. حال چرا شما بهجای اینکه آنان را مورد تشویق قرار بدهید، بر طبل بیحجابی میکوبید؟ مگر میشود که وجوب حجاب بهمقتضای زمان در حال تغییر باشد؟ مگر میشود که چون بیحجابی در جامعه فراگیر شده است، بگوییم بیحجابی هیچ گناهی ندارد؟ آیا صِرف اعتقاد به توحید، معاد و نبوت، بدون پایبند بودن به کلام خداوند، انبیاء و اولیاء، نشانگر ایمان به آنها است؟
بنابراین مطالب مذکور حاکی از بیایمانی نورعلی الهی و انحراف او از عقاید و اندیشههای اسلامی است و نشانگر این نکته است که نورعلی الهی برای جذب مرید، اندیشههای اسلامی را با اعمال سلیقه شخصی خود تغییر میداده و برای دستیابی به اهداف شوم خود هماهنگ با دستگاه ضد دین آن زمان، بوده است.
پینوشت:
[1] الهی، نورعلی، برهان الحق، تهران، جیحون، چاپ هشتم، 1373، ص 6، 10، 297، 298
[2] جهت آگاهی از فعالیتهای اجتماعی نورعلی الهی بنگرید به: سلطانی، محمدعلی، تاریخ خاندانهای حقیقت و مشاهیر متأخر اهل حق در کرمانشاه، چاپ دوم، تهران، سُها 1381، صص 196- 194
[3] الهی، نورعلی، آثار الحق، ج 1، چاپ چهارم، تهران، جیحون، 1373، گفتار 1679، ص 518
[4] همان، گفتار 1263، ص 379
افزودن نظر جدید