نقاط اشتراک خاندان های اهل حق
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ فرقه اهل حق به یازده خاندان انشعاب پیدا کرده است. این خاندان ها توسط شخص سلطان اسحاق با هدف پایداری و حفظ این آئین بنیان نهاده شده اند. کلیه شاخه ها، خاندان ها و سرسلسله های فرقه اهل حق را می توان در موارد زیر مشترک دانست.
۱. سلطان سهاک؛ کلیه شاخه ها و شعبه های فرقه اهل حق، سلطان اسحاق (صحاک با سهاک) را بنیانگذار و مؤسس فرقه دانسته و تقریباً در مورد حدود تاریخ تولد، محل زندگی، محل دفن اجداد و نسب، افکار و عقاید جانشینان و اقدامات او اتفاق نظر دارند.
۲. رهبران اولیه؛ کلیه شعبه ها در مورد قداست رهبران اولیه این فرقه مثل بنیامین داوود، پیر موسی زربار و مصطفی اتفاق دارند.
3. داشتن پیر و دلیل؛ همۀ شاخه ها افرادی را به عنوان «پیر» و «دلیل» با وظایف معین قبول دارند.
۴. مراسم سرسپاری و جوز سرشکستن ؛ همۀ شاخه ها این مراسم را با اندکی تفاوت در جزئیات آن انجام میدهند.
۵. انعقاد جم و تأسيس جمع خانه؛ همگی در تأسیس جمع خانه و انعقاد آن اتفاق دارند.
۶. عید یاری؛ بسیاری از اهل حق در عید یاری که در زمستان برگزار می شود، مشترک هستند.
7.پرداخت نذر، نیاز، قربانی.
8. روزۀ سه روز؛ اکثر شاخه های فرقه مدعی پایبندی به سه روز روزه هستند.
۹ نماز؛ اکثر شاخه های این فرقه رسماً اهل نماز نیستند و پای بندی چندانی به بقیه عبادات و تکالیف شرعی هم ندارند.
۱۰. داشتن شارب بلند؛ اکثر شاخه ها دارای شارب بلند و مقید به کوتاه نکردن آن هستند.
۱۱ سرّ مگو؛ اکثر شاخه ها و شعبه های فرقه، اعتقادی به بازگو کردن و نشر عقاید خود ندارند. بر این اساس، بزرگان اهل حق موظفند اعتقادات این فرقه را مخفی نگه داشته، از افشاگری و انتشار آثار و منابع این فرقه خودداری کنند.
۱۲ زبان اصلی فرقه، کتاب ها، دفترها به زبان کردی و در بعضی بخشها گورانی و اورامی می باشد.
۱۳. دون به دون؛ اکثر شاخه ها و شعبه ها دون به دون و گردش مظهرات قبول داشته و بر این باور هستند که ذات الهی در بزرگان آن ها حلول کرده و این ذات بر اساس عقیده دونادون در افراد در دوره های متوالی ظهور کرده و این بزرگان را صاحب ذات و مظهر ذات الهی می دانند؛ به همین ترتیب غلو نسبت به بزرگان خود، نیز جزء مشترکات آنها می باشد.(1)
اگر چه این موارد مشترک، خاندان های اهل حق را به ظاهر به هم نزدیک نموده، اما نکته مهم اینجاست که این عقاید و باورها، پیروان این فرقه را از حق و حقیقت که همان آئین الهی در قالب دین اسلام است، دور و بیگانه نموده است، چرا که این باورها به یک منبع و ماخذ برگشت میکند و آن هم ابداعات و جعلیات شخص سلطان اسحاق می باشد که هیچ کدام از این باورهای مشترک و خود شخص سلطان اسحاق مشروعیت الهی نداشته و نمی توان این امور را به عنوان عقاید راستین یک آئین الهی دانست.
پی نوشت:
(1).شناخت فرقه اهل حق، خدابنده، عبدالله، امیرکبیر، تهران، ص51
افزودن نظر جدید