مسیحیت
حضرت عیسی (ع) یکی از بزرگترین انبیای الهی بودهاند که در حقیقت برای ارشاد یهودیان به اخلاق، در برابر شریعت گرایی افراطی آنان بوده است. سالهای بعد الهیات و فلسفههای جدیدی در مورد ایشان بافته شد که نامش مسیحیت بود.
تورات در اسلام از سنخ قرآن مجید است که خداوند برای دستیابی مردم به سعادت، پیام هایی را به حضرت موسی(ع) نازل فرموده، تا به مردم ابلاغ کند. البته از نگاه قرآن کریم تورات نازل شده واقعی نمی تواند بر تمام کتاب های فعلی تورات منطبق شود. تورات در یهود، به معنای خاص «اسفار پنج گانه» و به معنای عام، کل مجموعه کتب آسمانی یهود است. تورات در مسیحیت مکاشفه خاص الهی است که در کوه سینا از طریق حضرت موسی، خود را آشکار ساخت و با مردم سخن گفت.
موارد متعددی در عهدجدید از بزرگان مسیحیت وجود دارد که حکایت از ناراحتی و غم میکند و این نشان میدهد در مسیحیت هم نمونههایی از غم وجود دارد.
در مورد جمع آوری قران نظرات متفاوت است و گروهی معتقدند که در زمان خود رسول خدا(صل الله و علیه و آله) جمع آوری شده و شیعیان معتقدند که حضرت علی(علیه السلام) به سفارش پیامبر به جمعآوری قران مبادت نمود، آنچه مهم است این است که در زملن حیات پیامبر اکرم(صل الله علیه و آله) ایشان خود سفارش به حفظ قرآن میکردند و این حفظ کردن و انتقال سینه به سینه مانع جابجایی یا تغییر حتی کلمهای از قران شده است.
به طور معمول انسانها نمیپذیرند کسی که خود گناهکار است را به عنوان هدایت کنندهی خود قرار دهند، و لذا عصمت هدایتگر لازم میشود، علیرغم ادعای مطرح شده در کتابمقدس مسیحی افرادی چون ملکی صدق و یحیی تعمید دهنده وجود دارند که انسانهای پاک معرفی شدهاند در ضمن اینکه اعتقاد به نوعی از عصمت برای پاپها بین کاتولیکها مرسوم است.
علت این سوال آشنا نبودن با ادبیات عرب است و خدا در قرآن از استفهام انکاری استفاده کرده، اینکه برخی اعراب جاهلی دختران خود را زنده به گور میکردند از نگاه تاریخی مسلم است و دلایلی چون استقاده از پسران در جنگ و دفاع و کار دارد.
ارسال دین و انتخاب انبیا امری الهی و خارج از حیطهی عمل انسان است و به نژاد و منطقه جغرافیایی ربطی ندارد. دین نزد خدا واحد است و میان یپامبر در اصل تعلیمات هیچ تفاوتی نیست و انبیای بعد تکمیل کنندهی انبیای قبل هستند نه ناقض، لذا هم انبیای پیش از پیامبر اسلام به آمدن ایشان وعده دادهاند و هم ایشان اصول آورده شده از انبیای قبل را تایید میکنند.
موضوع ناسخ و منسوخ با تناقض متفاوت است و در کتابمقدس گزارههایی وجود دارد که به هیچ وجه قابل جمع نیستند، خود الهیدانان مسیحی نیز به این موارد معترفند و با تفکیک بین تعلیمات کتابمقدس با اغلاط املایی، سعی بر نادیده گرفتن این تناقضات دارند دارند.
ماجرای غرانیق افسانهای بیش نیست که با دلایل عقلی مبنی بر عصمت پیامبران رد میشود، ضمن اینکه خود آیات ابتدایی سورهی نجم این ماجرا را نفی میکند و از عصمت پیامبر اسلام(صل الله علیه و آله) حکایت دارد و قرآن نیز نقل میکند شیطان نمیتواند بر بندگان مخلص خدا تسلط یابد.
منظور از اکمال دین، اکمال قرآن و احکام شریعت نیست، اکمال اصول دین است و اینکه آیات بعد از روز غدیر جزو دین بودهاند یا خیر؟ نیز منتفی است چرا که قرآن دو نوع نزول داشته، یکی تدریجی و دیگری دفعی که در نوع اخیر در سینهی پیامبر محفوظ بوده اما به صورت تدریجی هم نازل شده.
مطلب فوق نه تها صرفا یک ادعاست و مویدی ندارد بلکه صفحات و آیات فراوانی از قرآن داریم که خلاف آن را اثبات میکند. با مقایسهای بین کلمات خشونتآمیز و صلحآمیز در کتابمقدس مسیحی و قرآن، در مییابیم که کلمات خشونتزا در کتابمقدس مسیحیان بسیار بیشتر از قرآن است. کتابمقدس مسیحی برخلاف ادعا حاوی آیاتی خشونت آمیز و ترسآور است خصوصا در مورد وقایع آخرالزمان. درقرآن آیات بسیاری وجود دارند که بر بخشش و رحمت خداوند تایید دارند و مخالفین تنها 12 آیه از 6400 آیه را شاهد مثال خود برای اثبات خشونت میآورند که این موارد هم همگی به خاطر جنگهای دفاعی بوده است.
اعتبار قرآن فقط از طریق تواتر تاریخی اثبات میشود و نیازی به تایید کتب دیگر ندارد، در همین کتابمقدس موجود نیز میتوان آیاتی برای تایید پیامبراسلام یافت نمود که از جملهی آنها اعتقاد به ظهور الیاس و آن نبی و پرکلیتوس و... اشاره کرد. از هشدار حضرت عیسی به آمدن انبیای کذبه، میتوان احتمال آمدن نبی بعد از خودشان را فهمید چرا که اگر قرار بود نبی حقیقی نیاید ایشان تصریح میکردند، نه اینکه علائم انبیای کذبه را بگویند، خود عهدجدید نیز از نبیای به نام آغابوس نام میبرد و اگر قرار بود هیچ نبیای بعد از حضرت مسیح نیاید، آغابوس نیز نبی نمیشد. حال با وجود اینکه کتاب اصلی حضرت مسیح در دسترس نیست، اما میگویم برخی کلامات را مسیح گفته، مانند خود مسیحیان عمل میکنیم که قائلند حضرت عیسی کتاب نداشت اما برخی از کلمات و جملات را به ایشان نسبت میدهند.
برخلاف ادعای مطرح شده، داستان مسیح در انجیل از داستان ایشان در قرآن معقولتر نیست و ابهامات زیادی را ایجااد میکند، برخی از کتب اپوکریفایی نیز نقلهایی دارند که شبیه قرآن است و حتی برخی معجزاتی که قرآن برای مسیح نقل میکند را ذکر کردهاند.
اینکه پدر پیامبر قربانی برای بتها بوده، جعلی و غیر قابل پذیرش است، ادعای اینکه زنده به گور کردن دختران فقط در یک مورد بوده، اصلا علمی نیست و پژوهشگران خلاف آن را معتقدند و در مناظرات تاریخی، ملحدین هیچگاه چنین استنادی نکردهاند. در مورد ذبیح بودن جناب عبدالله پدر پیامبر برای بتها، با نقد و بررسی اسناد به غیر قابل اعتنا بودن آنها پی میبریم.