مباحث رجالی
امام باقر (علیهالسلام) پنجمین خلیفه پیامبر و جزء یکی از دوازده نفری است که پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) فرمودند: جانشینان امت من دوازده نفرند و همگی آنان از قریشند؛ ایشان در زمان خود توانست علوم الهی را گسترش دهد، فلذا از این جهت او را باقر العلوم یعنی شکافندهی علم مینامند.
کتاب صحیح بخاری به عنوان معتبرترین کتاب حدیثی و روایی نزد اهل سنت شناخته میشود. با بررسی راویان این کتاب، متوجه عدم نقل حدیث از اهل بیت (ع) و نقل حدیث از نواصب میشویم. وجود راویانی که پرونده سیاه آنان در دشمنی با اهل بیت (ع) به وضوح مشخص است، در این کتاب، نشاندهندهی گرایش به ناصبیگری در محمد بن اسماعیل بخاری است.
ادعای محبت و دوستی، نسبت به اهل بیت (ع) یکی از دستورات مهم رسول خدا (ص) بوده که تبعیت از این دستور، بر هر مسلمانی واجب است. اما بعضی از محدثین و رجالیون متعصب اهل سنت با بیتوجهی به این اصل مهم، حتی کسانی که ابراز محبت کردهاند را مورد بیمهری خود قرار دادهاند.
صحیح بخاری یکی از کتابهای حدیث و جزء صحاح ستّه اهل سنت است. این کتاب معتبرترین کتاب حدیث نزد اهل سنت محسوب میشود و در احتجاج با اهل سنت، میتوان به روایات این کتاب احتجاج کرد و آنان به تبعیت از علمای خود، روایات این کتاب را صحیح شمرده و قبول میکنند؛ حتی وهابیون نیز ادعای پذیرش تمام احادیث صحیحین را دارند.
صحیح بخاری معتبرترین کتاب حدیث، نزد اهل سنت است و در احتجاج با آنان میتوان به روایات این کتاب احتجاج کرد، ولی ایرادات بسیاری بر این کتاب توسط علمای اهل سنت مطرح شده است. همچنین در این کتاب، از منافق و خوارج حدیث نقل شده ولی از اهل بیت (ع) روایت چندانی نیست. از امام صادق تا امام عسکری (علیهماالسلام) که همعصر مؤلفش بودند نیز روایت نشده است.
در میان اهل بیت پیامبر، دو امام معصوم، امام باقر و امام صادق (علیهماالسلام) توانستند در فرصتی که در زمان حیاتشان، توسط خلفای غاصب و حکومت ظالم بهوجود آمده بود، بهره کافی ببرند و شاگردانی تربیت کنند، که کسی را یارای مقاومت در برابر مناظرات و مباحثات علمی در برابر آنان نبود.
ابوزرعه و ابوحاتم از عالمان اهل سنت، به دلیل عقاید بخاری، که آن را غلط میپنداشتند، از او نقل نمیکردند، سبکی این شیوه را در جرح و تعدیل نکوهش میکند؛ بخاری نیز در صحیحش از همین شیوه استفاده کرده و کسی را به خاطر اعتقادش رد نکرده است و از ناصبی و خوارج و منافق و دشمن اهل بیت روایت نقل کرده، ولی از امام صادق (علیهالسلام) هیچ روایتی نقل نکرده است.
«محمد بن سلیمان الاشقر»، روایت ابوبکره در کتاب صحیح بخاری، که مهمترین مستند اهل سنت درباره منع ولایت زنان است، را تضعیف کرده است؛ وی به بررسی وضعیت ابوبکره میپردازد و با ارائه ادلهای معتقد است که او فردی فاسق بوده و تعجب خود را از اینکه بخاری و دیگران روایات او را صحیح دانستهاند، ابراز میکند و خواهان تجدید نظر اهل سنت در صحت این روایت در صحیح بخاری میشود.
همه پیامبران گذشته نوید به آمدن پیامبر خاتم حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآله) را دادند تا اینکه ایشان با معجزه قرآن مجید خود را به جهانیان معرفی کرد و رسالت خود را به طور کامل انجام داد؛ ایشان خاتم پیامبران است و بعد پیامبر اکرم پیامبری نخواهد آمد و اگر کسی را پیامبر بخوانند، سخن باطلی است.
رجالیون اهل سنت در مورد مجالد بن سعید تضعیفات زیادی نقل كردهاند؛ یحیی بن سعید قطّان در مورد امام صادق (عليهالسلام) مىگويد: مجالد را بيشتر از وى دوست دارم!! رجالیون اهل سنت در مدح قطان، کم نگذاشته و او را تا حد معصوم بالا بردهاند، ولی اگر راوی معاویه را قبول نداشت، روایاتش را نمیپدیرفتند.
بسیاری از علمای اهلتسنن، محمد بن عبدالوهاب و عقاید وی را به شدت مذمت نمودهاند از باب نمونه شیخ انورشاه کشمیری میگوید: «اما محمد بن عبدالوهاب نجدی مردی کودن و کمعقل و کم علم بود و در صدور فتوای کفر شتاب میکرد، در حالی که شایسته نیست کسی وارد این وادی شود، مگر کسی که انواع کفر و اسباب آن را بشناسد.»
بسیاری از علمای اهلتسنن، محمد بن عبدالوهاب و عقاید وی را به شدت مذمت نمودهاند از باب نمونه علامه صدقی زهاوی، محمد بن عبدالوهاب و پیروانش را فتنهای میداند که در جهان شهرت پیدا کرد. وی در این باره مینویسد: «وهابیت فرقهای منسوب به محمد بن عبدالوهاب است که او عقیده باطل خود را در «نجد» آشکار نمود.»
بسیاری از علمای اهلتسنن، محمد بن عبدالوهاب و عقاید وی را مورد انتقاد قرار داده و به شدت از آنها مذمت نمودهاند. از باب نمونه شیخ ابراهیم بن عثمان سمنودی درباره او این چنین مینویسد: «ریشه وهابیت قومی از جاهلان اعراب هستد که به رئیسشان محمد بن عبدالوهاب بدعتگذار، خارجی، گمراه کننده و گمراه شده منسوب هستند.»
بسیاری از علمای اهلتسنن، محمد بن عبدالوهاب و عقاید وی را مورد انتقاد قرار داده و به شدت از آنها مذمت نمودهاند از باب نمونه شیخ احمد غماری ضمن معرفی و افشای ماهیت ابنتیمیه، محمد بن عبدالوهاب را شیطانی میداند که دارای مذهبی باطل است و افکارش از افکار ابنتیمیه نشأت گرفته و سخنان او همان سخنان ابنتیمیه است.