بخاری و رفتارش در قبال اهل بیت
خلاصه مقاله
ابوزرعه و ابوحاتم از عالمان اهل سنت، به دلیل عقاید بخاری، که آن را غلط میپنداشتند، از او نقل نمیکردند، سبکی عالم دیگر اهل سنت این شیوه را در جرح و تعدیل نکوهش میکند و رد کردن راوی را به سبب عقایدش ممنوع و خسارتبار میداند؛ بخاری نیز خود در کتاب موسوم به صحیحش از همین شیوه استفاده کرده و کسی را به خاطر اعتقادش رد نکرده است و از ناصبی و خوارج و منافق و دشمن اهل بیت (علیهمالسلام) روایت نقل کرده، ولی از امام صادق (علیهالسلام) هیچ روایتی نقل نکرده و از اهل بیت بیش از 32 حدیث روایت نکرده است.
متن مقاله
ذهبى در «ميزان الاعتدال»، در شرح حال على بن مدينى مینویسد: «ابراهيم حربى روايات على بن مدينى را نقل نمیکند، چون وى به احمد بن ابىداود گرايش داشت و در حق وى، نيكى مىكرد؛ همچنين مسلم به همين علّت در صحيح خود از نقل روايات وى خوددارى کرد، همچنان كه ابوزرعه و ابوحاتم نيز به جهت مخلوق بودن قرآن، روايات شاگرد وى، محمّد (بخاری) را نقل نمىكردند.[1]
گفتنى است كه مسئله «كلام الهى» و مخلوق بودن يا نبودن آن، ذهن دانشمندان اسلامى را در عصر خلفا به خود مشغول ساخت و به سبب آن مشاجرات و اختلافات غمانگيزى در ميان مسلمانان رخ داد كه در تاريخ از آن به عنوان «محنت خلق قرآن» ياد مىشود.
سُبكى نیز از عالمان اهل سنت در کتاب «طبقات الشافعيّة الكبرى» در مورد اینکه برخی از عالمان رجال بهخاطر اختلاف عقیده، کسی را مورد مذمت قرار میدهند، و این کار اشتباه است از قول «تقىالدين بن دقيق العيد» که او را مورد احترام میداند، چنين نقل مىكند: «آبروى مسلمانان، يكى از گودالهاى دوزخ است كه دو گروه از مردم بر لبه آن ايستادهاند: محدّثان و حاكمان.» سپس در ادامه مىگويد: «از ديدگاه من، سخن برخى مبنى بر اينكه ابوزرعه و ابوحاتم به جهت مسأله مخلوق بودن قرآن از استناد به روايات بخارى دست شستهاند، از مصاديق سخن فوق است. خداوند به فرياد مسلمانان برسد! آيا جايز است برخى، بخارى را متروك تلقّى كنند و حال آنكه وى پرچمدار دانش حديث و پيشرو اهل سنّت و جماعت، بهشمار مىرود؟![2]
لازم است به جناب سبکی یادآور شویم که همین کار را بخاری انجام داده است؛ وی در صحیح خود از رجال همهی فرقهها حتی منافقان، خوارج، ناصبیها و دشمنان اهل بیت، مانند عِمْرَانَ بْن حِطَّان (سرسختترین دشمن اهل بیت و سراینده شعر معروف در مدح ابن ملجم مرادی)، حریز بن عثمان (ناصبی مشهور)، مروان بن حَکَم و معاویه بن ابیسفیان احادیث فراوانی ذکر کرده است. گاهی نیز از افرادی حدیث نقل کرده که خود، آنها را تضعیف کرده است؛ با وجود این، در صحیح خود، از امام صادق (علیهالسلام) با آن همه عظمت علمی نزد عالمان اهل سنت، حتی یک حدیث هم نقل نکرده است.[3]
شاید برخی در توجیه عمل بخاری بگویند: بخاری در روایت نکردن از امام جعفر صادق (علیهالسلام) تعمد نداشته و این امر اتفاقی بوده است و شاید منشأ آن غفلت بوده است. در پاسخ میگوییم: خیلی بعید است فردی نظیر بخاری که عمر خود را در راه گردآوری حدیث گذرانده و به شهرهای مختلف سفر کرده و مدت زیادی در مدینه بهسر برده است، از احادیث امام صادق غفلت کند و احادیث امام صادق (علیهالسلام) به او نرسد. شاهد مدعای ما، گفتار ابن تیمیه حرانی است که نزد اهل سنت از رتبه و مقام والایی برخوردار است. وی در کتابش مینویسد:
از ائمه چهارگانه (منظور چهار امام اهل سنت یعنی: ابوحنیفه، مالک بن أنس، محمد بن ادریس شافعی و احمد بن حنبل) احدی نبود که از قواعد فقه از جعفر بن محمد چیزی بیاموزد، اما از او (یعنی امام جعفر صادق) احادیث نقل کردهاند، و قطعاً بخاری از نقل کردن احادیث او (یعنی امام جعفر صادق)، خوف و ترس داشت! (او با علم به روایات جعفر بن محمد و مقام و منزلت او از روایت او روی گردانده است؛ چون) سخنانی از یحیی بن سعید الْقَطَّان در مورد جعفر بن محمد به بخاری رسیده بود. از این رو، بخاری از وی حدیث روایت نمیکند.[4]
پینوشت:
[1]. «وقد تركه إبراهيم الحربى، وذلك لميله إلى أحمد بن أبي دواد، فقد كان محسنا إليه، وكذا امتنع مسلم من الرواية عنه في صحيحه لهذا المعنى، كما امتنع أبو زرعة وأبو حاتم من الرواية عن تلميذه محمد لاجل مسألة اللفظ.» ميزان الاعتدال، ذهبی، ج3، ص138.
[2]. « وَمِمَّا يَنْبَغِي أَن يتفقد عِنْد الْجرْح حَال العقائد واختلافها بِالنِّسْبَةِ إِلَى الْجَارِح والمجروح فَرُبمَا خَالف الْجَارِح الْمَجْرُوح فِي العقيدة فجرحه لذَلِك وَإِلَيْهِ أَشَارَ الرَّافِعِيّ بقوله وَيَنْبَغِي أَن يكون المزكون بُرَآء من الشحناء والعصبية فِي الْمَذْهَب خوفًا من أَن يحملهم ذَلِك عَلَى جرح عدل أَو تَزْكِيَة فَاسق وَقد وَقع هَذَا لكثير من الْأَئِمَّة جرحوا بِنَاء عَلَى معتقدهم وهم المخطئون والمجروح مُصِيب وَقد أَشَارَ شيخ الْإِسْلَام سيد الْمُتَأَخِّرين تَقِيّ الدّين ابْن دَقِيق الْعِيد فِي كِتَابه الاقتراح إِلَى هَذَا الْإِسْلَام سيد الْمُتَأَخِّرين تَقِيّ الدّين ابْن دَقِيق الْعِيد فِي كِتَابه الاقتراح إِلَى هَذَا وَقَالَ أَعْرَاض الْمُسلمين حُفْرَة من حفر النَّار وقف عَلَى شفيرها طَائِفَتَانِ من النَّاس المحدثون والحكام.
قلت وَمن أَمْثِلَة مَا قدمنَا قَول بَعضهم فِي البُخَارِيّ تَركه أَبُو زرْعَة وَأَبُو حَاتِم من أجل مَسْأَلَة اللَّفْظ فيالله وَالْمُسْلِمين أَيجوزُ لأحد أَن يَقُول البُخَارِيّ مَتْرُوك وَهُوَ حَامِل لِوَاء الصِّنَاعَة ومقدم أهل السّنة وَالْجَمَاعَة ...» طبقات الشافعية الكبرى، سبكی، ج2، ص12.
[3]. «لم يحتج به البخاري.» میزان الاعتدال، ذهبی، ج1، ص414، شرح حال امام صادق علیهالسلام. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[4]. «وَبِالْجُمْلَةِ فَهَؤُلَاءِ الْأَئِمَّةُ الْأَرْبَعَةُ لَيْسَ فِيهِمْ مَنْ أَخَذَ عَنْ جَعْفَرٍ شَيْئًا مِنْ قَوَاعِدِ الْفِقْهِ، لَكِنْ رَوَوْا عَنْهُ أَحَادِيثَ، كَمَا رَوَوْا عَنْ غَيْرِهِ، وَأَحَادِيثُ غَيْرِهِ أَضْعَافُ أَحَادِيثِهِ، وَلَيْسَ بَيْنَ حَدِيثِ الزُّهْرِيِّ وَحَدِيثِهِ نِسْبَةٌ، لَا فِي الْقُوَّةِ وَلَا فِي الْكَثْرَةِ.
وَقَدِ اسْتَرَابَ الْبُخَارِيُّ فِي بَعْضِ حَدِيثِهِ لَمَّا بَلَغَهُ عَنْ يَحْيَى بْنِ سَعِيدٍ الْقَطَّانِ فِيهِ كَلَامٌ، فَلَمْ يُخَرِّجْ لَهُ.» منهاج السنه، ابن تیمیه، ج7، ص534. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
افزودن نظر جدید