مباحث رجالی
عبدالله بن عمر شخصی بود از فقه آگاهی نداشته و همسر خوئد را در حال حیض طلاق داد که پیامبر از این کار وی به خشم آمد و فرمود همر وی باید به او باز گردد. وی برای اقامه نماز خود به خونآشامی همچون حجاج بن یوسف ثقفی اقتدا میکرد.
بخاری برای نادیده گرفتن شخصیت امیرالمومنین علی (علیه السلام) به عنوان خلیفه و جانشین رسول خدا (ص) استناد به روایت شخصی نموده که در موضوع طلاق همسر خویش هم دچار سردرگمی است.
یکی از کارهایی که حنابله درباره علمای خود انجام دادهاند، غلو نسبت به آنها میباشد، که با این داستانهای دروغین قصد بزرگ نمودن پیشوایان خود را دارند؛ اما شیعیان که روایات فضائل امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب و سایر ائمه (علیهم السّلام) که صحیح بوده و بزرگان فرقههای مختلف اسلامی نقل نمودهاند را بیان میکنند، به غلو متهم میشوند.
پیامبر گرامی اسلام (ص) پس از آنکه معاویه را به حضور خواند و او او بر سر سفره غذا بدون توجه به امر پیامبر (ص) توجه نکرد وی را مورد نفرین قرار داد و فرمود: خداوند هیچگاه شکم او را سیر نگرداند.
قضیه فدک ازمسلمات تاریخی و روایی است اما با این وجود برخی از علمای اهل سنت در پذیرفتن آن تشکیک کردهاند. علت چیست؟
علمای بزرگ اهل سنت طبق آن اختلافاتی که با بزرگان شیعه دارند، سعی میکنند تا روایتی از راویان شیعه نقل نکنند و این آن چیزی است که در برخی موارد اظهار کردهاند، اما وقتی در کتب اینان مراجعه میکنیم میبینیم که از صدها راوی تشیع در جای جای کتب خود روایت نقل کرده و آنان را محکوم به صحت و تصدیق در روایت قرار دادهاند.
بخاری کتابی دارد به نام ضعفاء که نام راویان ضعیف را نقل کرده است. وی در این کتاب ابوحنیفه را جزء ضعفاء قرار داده و در حرف نون، وقتی به اسم نعمان بن ثابت ابوحنیفه میرسد، از ثوری نقل کرده که ابوحنیفه دو بار از کفر توبه داده شد. و هنگامی که خبر مرگ ابوحنیفه به ثوری رسید، سجده کرد و گفت: خدا را شکر از این که ابوحنیفه مرد.
غلات گروهی بودند که اعتقاد داشتند که خدایی را پرستش کنند که محسوس باشد، مثل انسانها دارای اعضاء و جوارح (دست و پا و سر و صورت و ..) باشد. لذا اینان با این عقیده پوچ و باطل مردم ساده دل و کوته فکر را منحرف میکردند. دشمنان تشیع غلات را به شیعیان نسبت میدادند اما خود اهل سنت تصور نمیکردند که دچار همین حربه مهلک غالیان شوند
اکثر رجالیون و مورخین اسلامی بر این عقیدهاند که فرقههای موجود در کتب تاریخی و رجالی، تحت فرقههای دیگر غلات هستند، که به نام پیشوایان خود معرفی شدند، چند صباحی نامی از آنان بر سر زبانها افتاد و مریدانی پیدا کردند و همه محو و نابود شدند، شاهد این ادعا آن است که هیچیک از این فرقهها، باقی نمانده است.
فرقههای غُلات فرقههایی بودند که عقاید و افکار عجیب و غریب خود را چه به صورت مستقیم و چه غیرمستقیم در جامعه اسلامی بروز میدادند و با این کارشان تیشه به ریشه اسلام میزدند و امامان معصوم نسبت به افراد از گروههای غلات و غالیان در زمان خود حساسیّت فوق العادهای داشتند و نسبت به این مسئله موضع بسیار سختی از خودشان نشان میدادند.
در کتب فرق و مذاهب، گاهی به نام برخی از اصحاب بزرگ ائمه، فرقههایی از غُلات را نسبت دادهاند، کسانیکه از بزرگترین متکلمان شیعه و از حافظان حریم ولایت بودند، شخصیتهای همچون زراره و هشام و دیگران که متکلمان مذاهب دیگر تاب مقاومت در برابر آنان نداشتند؛ عقاید ناروایی را به آنان نسبت دادهاند، تا آن شخصیتها را بیاعتبار نمایند.
با تحقیقات دقیق تاریخی به این نتیجه میرسیم که وجود شخصی به نام عبدالله بن سبأ از نظر تاریخی نمیتواند صحیح باشد. همچنین علمای شیعه هم آن را افسانهای بیش ندانستند و منشأ آن را هم دشمنان شیعه میدانند که سعی کردند، بین شیعه و یهود ارتباطی برقرار کنند و بدین وسیله بر ضد شیعه تبلیغات کنند، تا با این روش مذهب مورد هجمه قرار دهند.
نامش ابوعبدالله شمس الدین محمد بن احمد قایماز ذهبی ترکمانیست. او به عنوان بزرگترین عالم رجالی اهلسنت شناخته میشود. یکی از مبانی ذهبی در علم رجال و در زمینه جرح و تعدیل این است که اگر حدیث در جهت اثبات فضایل علی (علیه السلام) باشد، بدون تامل آن را جرح کند. او نواصب و دشمنان علی (علیه السلام) را ثقه میداند
آنچه بسی مایه تأسف است آن که در سالهای اخیر در برخی مجالس به جای سخن گفتن از بعد ملکوتی اهلبیت صرفا سخن از توصیف چشم و ابروی اهلبیت و مدح و تمجیدهای بیمعنای است که به کاستن از سطح معارف جامعه منجر میگردد. به عنوان مثال ارزش حضرت اباالفضل به جهاد، فداکاری، اخلاص، معرفت او به امام زمانش، صبر و ولایتمداری و امثال آن است.