تضعیف «ابوبکره» صحابی، از راویان صحیح بخاری
«محمد بن سلیمان الاشقر»، روایت ابوبکره در کتاب صحیح بخاری، با این عبارت: «ابوبکره گفت: خداوند مرا در جنگ جمل، به واسطه سخنی که از پیامبر شنیدم، بهرهمند ساخت؛ چرا که نزدیک بود به اصحاب جمل بپیوندم و در کنارشان بجنگم و آن سخن این بود که چون به پیامبر خبر رسید که دختر کسری، سلطنت فارس را بهدست گرفته است فرمود: قومی که زمامداری و اختیار خود را به دست زنی دهد، هرگز رستگار نخواهد شد.» که مهمترین مستند اهل سنت درباره منع ولایت زنان است، را تضعیف کرده است؛ این روایت با الفاظ مختلف، ولی به همین مضمون، فقط از طریق ابوبکره صحابی، متوفای 51 یا 53 قمری نقل شده است، مثل کتاب فتن سنن ترمذی، كتاب آداب القضاة سنن نسائی، و دو مرتبه در مسند ابیبکره از مسند احمد.[1]
الاشقر به بررسی وضعیت ابوبکره میپردازد و با ارائه ادلهای معتقد است که او فردی فاسق بوده و تعجب خود را از اینکه بخاری و دیگران روایات او را صحیح دانستهاند، ابراز میکند و اعتبار تمامی روایات نقل شده از او را زیر سؤال میبرد.
علت فاسق خواندن ابوبکره توسط الاشقر این است که در منابع تاریخی، ازجمله تاریخ طبری و تاریخ ابن کثیر آمده است:
ابوبکره به مغیرة بن شعبه، نسبت زنای محصنه داد؛ چون خبر به عمر بن خطاب رسید، به دستور او، هر دو نفر از کوفه به مدینه فراخوانده شدند. عمر پس از آنکه موضوع را جویا ش، از ابوبکره خواست تا به موجب دستور قرآن، دیگر شهود را بیاورد تا شهادتش کامل شود و چون او شاهدی نیاورد، خلیفه دوم به استناد آیه شریفه «وَ الَّذينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَداءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمانينَ جَلْدَةً وَ لا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهادَةً أَبَداً وَ أُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ.[نور/4] و کسانیکه زنان پاکدامن را متّهم میکنند، سپس چهار شاهد (بر مدّعای خود) نمیآورند، آنها را هشتاد تازیانه بزنید و شهادتشان را هرگز نپذیرید و آنها همان فاسقانند!» سه حکم آیه را اجرا کرد: هشتاد ضربه تازیانه به ابوبکره؛ ساقط شدن اعتبار شهادت او و محکومیت او به فسق.
از آنجا که در آیه بعد خداوند میفرماید: «إِلاَّ الَّذينَ تابُوا مِنْ بَعْدِ ذلِکَ وَ أَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحيمٌ.[نور/5] مگر کسانیکه بعد از آن توبه و جبران کنند (که خداوند آنها را میبخشد) زیرا خداوند آمرزنده و مهربان است.» خلیفه دوم پس از اجرای حکم شلاق، از ابوبکره خواست تا توبه کند تا شهادت دادنهای بعدی او مورد قبول واقع شود و ساقط نشود؛ اما ابوبکره اقرار به توبه نکرد و بنابراین خلیفه تا پایان عمر او، شهادتش را ساقط کرد.
محمد الاشقر حال ابوبکره را طبق آیه شریفه: «لَوْ لا جاؤُ عَلَيْهِ بِأَرْبَعَةِ شُهَداءَ فَإِذْ لَمْ يَأْتُوا بِالشُّهَداءِ فَأُولئِکَ عِنْدَ اللَّهِ هُمُ الْکاذِبُونَ.[نور/13] چرا چهار شاهد برای آن نیاوردند؟! اکنون که این گواهان را نیاوردند، آنان در پیشگاه خدا دروغگویانند!» حال دروغگویان میداند و حکم میکند که او نزد خداوند دروغگو بهشمار میرود؛ بنابراین از عدالت ساقط است و روایاتی که از پیامبر نقل کرده، به دروغ به ایشان نسبت داده است و خواهان تجدید نظر اهل سنت در صحت این روایت در صحیح بخاری شد.[2]
الاشقر میکوشد تا با از میان رفتن صحت این روایت، اصلیترین دلیل قائلان به منع ولایت زنان بر مردان را از میان بردارد. البته او به دلایل دیگری هم برای اثبات اینکه زنان میتوانند به عنوان نماینده مجلس، وارد مجلس گردند اشاره میکند.
پینوشت:
[1]. «جنجال بر سر یکی از روایات صحیح بخاری»
[2]. «وكان سبب ما كان بين أبي بكرة والشهادة عليه- ...، قالوا: كان الذي حدث بين أبي بكرة والمغيرة بْن شعبة أن المغيرة كان يناغيه، وكان أبو بكرة ينافره عند كل ما يكون منه، وكانا بالبصرة، وكانا متجاورين بينهما طريق، وكانا في مشربتين متقابلتين لهما في داريهما في كل واحدة منهما كوة مقابلة الأخرى، فاجتمع إلى أبي بكرة نفر يتحدثون في مشربته، فهبت ريح، ففتحت باب الكوة، فقام أبو بكرة ليصفقه، فبصر بالمغيرة، وقد فتحت الريح باب كوة مشربته، وهو بين رجلي امرأة، فقال للنفر: قوموا فانظروا، فقاموا فنظروا، ثم قال: اشهدوا، قالوا: من هذه؟ قال: أم جميل ابنة الأفقم- وكانت أم جميل إحدى بني عامر بْن صعصعة، وكانت غاشية للمغيرة، وتغشى الأمراء والأشراف- وكان بعض النساء يفعلن ذلك في زمانها- فقالوا: إنما رأينا أعجازا، ولا ندري ما الوجه؟ ثم إنهم صمموا حين قامت، فلما خرج المغيرة إلى الصلاة حال أبو بكرة بينه وبين الصلاة وقال: لا تصل بنا فكتبوا إلى عمر بذلك، ...» تاریخ طبری، طبری، ج4، ص70 الی 72.
افزودن نظر جدید