لازمه پذیرش شهادت حضرت زهرا(س) بیغیرتی امیرالمومنین(ع) است؟
مخالفین، قضیه هجوم به خانه حضرت زهرا(س) را به گونهای بیان کردهاند که به صورت منطقی از حضرت علی(ع) عکسالعمل خاصی مورد انتظار است و گفتهاند پذیرش شهادت حضرت، نسبت بیغیرتی به امیرالمومنین(ع) است؛ در حالی که چند هجوم به خانه بوده و موارد نقل شده، هر قطعهای از یک هجوم اخذ شده و در کنار هم این استبعاد را به وجود آورده است.
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از شبهاتی که پیرامون شهادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها و به قصد انکار شهادت حضرت در فضای مجازی منتشر شده این است که برای نفی جسارت به خانه وحی، مثال به غیرت خروس زدهاند. گفتهاند اگر جلوی خروس، سعی کنید مرغ را بگیرید، خروس با جثه کوچک و قدرت کم خود، به دفاع از مرغ و حمله به مهاجم میپردازد و حتی نمیگذارد کسی به مرغ نزدیک شود. در شبهه مذکور، این مثال را به واقعه هجوم به خانه حضرت زهرا سلاماللهعلیها تشبیه کرده و گفتهاند فرض کنید چند نفر پشت در خانه حضرت فاطمه سلاماللهعلیها بیایند و شیر خدا و فاتح خیبر و یکی از شجاعترین صحابه و از همه مهمتر همسر حضرت فاطمه سلام الله علیها و امام علی علیهالسلام در آن خانه همراه جمعی از طایفه بنیهاشم که قدرتمندترین تیره قریش هست، حضور داشته باشد کسانی میآیند و از بیرون خانه، امام علی علیهالسلام را صدا میزنند، ولی امام علی علیهالسلام خودش نمیرود و همسر حاملهاش حضرت فاطمه سلاماللهعلیها را میفرستد. میان حضرت فاطمه سلاماللهعلیها و کسانی که پشت در هستند، مشاجره لفظی هم پیش بیاید، لکن امام علی علیهالسلام هنوز از جایش تکان نخورده، مشاجره لفظی ادامه پیدا میکند و دستور داده میشود، هیزم جمع کنند و باز هنوز خبری از واکنش شیر خدا، امام علی علیهالسلام نیست؛ با لگد در را باز میکنند و باز خبری از واکنش و غیرت فاتح خیبر، امام علی علیهالسلام نیست.
همسرش حضرت فاطمه سلاماللهعلیها را کتک میزنند، بچهاش را سقط میکنند و باز هنوز خبری از امام علی علیهالسلام نیست. اگر منصف باشیم، در کتاب جعلی سُلیم آمده، «علی علیهالسلام بعد کتک خوردن دختر پیامبر آمد و عمر را کوبید زمین ...»؛ خب میگوئیم، چه فایده؟ واقعاً این نوشدارو بعد مرگ سهراب هست و تهمتی دیگر به سیدنا علی علیهالسلام؛ از این جهت که حتماً باید دختر پیامبر را میزدند، تا به غیرت در آید. پس دیدید که روافض، غیرتی در حد خروس هم برای امام علی علیهالسلام قائل نیستند و از ایشان شخصیتی متناقض جلوه میدهند؛ مگر میشود به همسر علی علیهالسلام، جلو چشمان حضرت اهانت شود و علی علیهالسلام سکوت کند؟
در توضیح این شیوه گزارش از واقعه هجوم به خانه حضرت زهرا سلاماللهعلیها باید گفت، پس از رحلت رسول خدا صلیاللهعلیهوآله چند مرتبه به خانه حضرت هجوم صورت گرفته است. برخی از گزارشات در کتب فریقین، متفاوت بیان شده که ظاهراً اتفاقات چند هجوم با یکدیگر مخلوط شده و وقایع دقیق نقل نشده است و چنین تناقض یا استبعادی به وجود آمده است.
معمولاً شیعه در پاسخ به این اشکال که محال است امیرالمؤمنین علیهالسلام در خانه باشند و اقدامی نکرده باشند، گفته شده حضرت علی علیهالسلام مأمور به صبر بودهاند یا برخی گفتهاند که حضرت اقدام کردند و عمر را بر زمین کوبیدند و فرمودند، اگر مأمور به صبر نبودم، نمیتوانستید کاری انجام دهید.
اینکه بعد از رحلت پیامبر صلیاللهعلیهوآله عدهای به خانه حضرت زهرا سلاماللهعلیها که خانه نزول وحی بود، حملهور شده و خانه با اهلش تهدید به سوزاندن شده، یک امر مسلم و قطعی است و اينكه عمر بن خطاب، به حضرت زهرا سلاماللهعلیها جسارت كرده است، از قطعيات تاريخ است و در منابع معتبر به آن پرداخته شده است و ابن ابیالحدید در اینباره مینویسد: «اما در مورد ماجرای هجوم آوردن به خانه فاطمه سلاماللهعلیها که پیشتر درباره آن سخن گفته شد، آنچه برای من روشن است، صحیح بودن روایات سید مرتضی و شیعیان است».[1] بنابراین، اصل این قضیه تاریخی، با این شبهات و تشکیکها زیر سؤال نمیرود.
متن شبهه نیز نشان از اختلاف نقلها دارد؛ اینکه در برخی نقلها آمده امیرالمؤمنین علیهالسلام صبر کرده و کاری نکرد و در نقل سلیم آمده که حضرت در این قضیه، یقه عمر را گرفته و بر زمین کوبید و دستور به صبر را مانع اقدام خود بیان کردند.
مسئله اصلی در این قضیه این است که این مورد، هجوم آخر است که به جنایت عظیم بدل شد. در هجومهای قبلی، به داخل خانه نیامدند و بنیهاشم در خانه متحصن بودند، ولی در این جریان، غیر از اهلبیت علیهمالسلام کسی درون خانه نبود. در نقلی آمده است که حضرت زهرا سلاماللهعلیها بیرون خانه بوده و به داخل رفته و درب را بستند (نه اینکه برای باز کردن درب آمده باشند) و در نقلی جلو آمدن حضرت زهرا سلاماللهعلیها به این جهت بود که از مقام خود نزد پیامبر صلیاللهعلیهوآله و مسلمین استفاده کنند و مانع ورود مهاجمین به خانه و بردن امیرالمؤمنین علیهالسلام به مسجد گردند که این اتفاق ناگوار رخ داد.
پینوشت:
[1]. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج17، ص168.
افزودن نظر جدید