منشأ نامگذاری وهابیت (قسمت اول)

  • 1403/06/07 - 09:50

علمای فریقین، نام وهابیت را برای یک گروه ایجاد شده در قرن دوازدهم به کار برده‌اند؛ این نام با استفاده از اسم بنیان‌گذار وهابیت، «محمد بن عبدالوهاب» درست شده است. عالمان آشنا به این تفکر جدید، این نام را به آنان نسبت داده‌اند و بزرگان وهابی نیز خود با اشاره به این نام، وهابیت را برای خود پذیرفته‌اند.

محمد بن عبدالوهاب

.

پایگاه جامع فرق، ادیان ومذاهب_ گروه ارتجاعی و تکفیری وهابیت در قرن دوازدهم، در منطقه نجد عربستان شکل گرفت. درباره اینکه نام وهابیت را چه کسی بر روی این گروه گذاشته است، باید این نکته را بدانیم که نام یک گروه یا دسته، همیشه از طرف پیروان و اعضاء، بر روی آن گروه گذاشته نمی‌شود، بلکه ممکن است از طرف دیگران، نامی برای گروهی گذاشته شود و همان مورد تأیید اعضاء قرار گیرد یا حتی بدون رضایت آنان، به آنان نسبت داده شود.

مثلاً در مورد گروه خوارج، عناوین مختلفی انتساب داده شده است؛ آنان، خود نام «شراة» به معنی کسانی که جان خود را به بهشت می‌فروشند، بر خود پسندیده‌اند؛[1] اما امیرالمؤمنین علیه‌السلام آنان را خوارج نامید و در مورد آنان فرمود: «خوارج را بعد از من نکشید».[2] نام‌های دیگری که به آنان نسبت داده شده، «مُحَکِّمه»، «حَروریّة»، «مارقه»، «ناصبه» «مُکَفّره» «اهل النهر یا اهل النهروان» هستند و در این بین، نام خوارج برای آنان عَلَم گردید و مشهور شد.

درباره نام وهابیت نیز سعید عبداللطیف فوده، یکی از علمای مطرح اهل‌سنت می‌نویسد: «گروهی معتقد به تجسیم، به نام وهابیت ظهور پیدا کردند؛ اما بعد از مدتی نام خود را تغییر دادند. ...».[3]

محمد نبیل مُلین وقتی بخشنامه عبدالعزیز آل‌سعود، حاکم وهابی عربستان را مطرح می‌کرد، گفت که تا حدود 95 سال قبل، نام وهابیت به این گروه نسبت داده می‌شد: «این مثال‌ها نشان می‌دهد که اصطلاح وهابیت در اوایل قرن بیستم در راه خودش [معرفی دولت وهابیت سعودی] به طور گسترده مورد استفاده قرار می‌گرفت تا اینکه ملک عبدالعزیز (متوفای 1953 میلادی)، در سال 1929 میلادی استفاده از آن را رسما ممنوع کرد؛ ...».[4]

حسن بن فرحان مالکی در توضیح واژه وهابی می‌گوید: «من از این‌ها به واژه وهابی تعبیر می‌کنم و این طعنه زدن به آن‌ها نیست؛ زیرا عنوانی است که به آن شهرت پیدا کردند، و لازم هم نیست که شیخ محمد بن عبدالوهاب، خود مذهبش را به این اسم نام‌گذاری کرده باشد؛ چون هیچ مذهبی را صاحب آن مذهب، نام‌گذاری نکرده است. ... حتی شاگردان آن امامان نیز نام مذهب را انتخاب نکرده‌اند، بلکه مردم با نظر بر روش و بعد از مرگ آن‌ها، نامی برای آن‌ها انتخاب کرده‌اند. علمای وهابی نیز در بعضی از کتاب‌های خود، عنوان «وهابی» را با رضایت از آن درباره خود به کار برده‌اند».[5]

علمای نجد آورده‌اند: «شما می‌گویید که این دین، وهابیت است؛ ما می‌گوییم: بله! شکر خدا، این دین ما است» و در جای دیگر کتابشان آمده است: «مخالفین ما بدانند که ما بغض ایشان را داریم و ما بر راه و طریق وهابیت هستیم».[6]

وقتی از بن باز سؤال می‌شود که برخی از مردم، علمای مملکت عربی سعودی را وهابی می‌نامند؛ آیا به این نامگذاری راضی هستید و پاسخ کسانی که اینگونه می‌نامند، چیست؟ پاسخ می‌دهد: «وهابیت نامی است که دشمنان سلفیه بر تبعیت کنندگان محمد بن عبدالوهاب گذاشته‌اند؛ ... دشمنان محمد بن عبدالوهاب، این گروه را به نام وهابیت می‌نامند»[7] اما «لقب وهابیت، لقبی مشهور برای علمای توحیدی نجد است و آنان لقب وهابیت را به محمد بن عبدالوهاب نسبت می‌دهند؛ ... دعوت او دعوتی جهت عظمت اسلام است ... واژه وهابیّ برای هر کس که به توحید خدا دعوت کند، علَم شده است! ... هر کس را وهابی می‌گویند، یعنی اهل توحید است! ... پس وهابیت، لقبی بزرگ و شریف است ...».[8] این سخنان بن‌باز نشان از پذیرش این نام برای روش و مکتب خود است و در تجلیل او از این نام بر می‌آید که او فقط گروه خود را حق می‌داند.

در نقل قول‌هایی که از مخالفین وهابیت بیان شده، مشخص می‌گردد که آنان نام وهابیت را بر این گروه بدعت‌گذار گذاشته‌اند و آنان را به دید مخالفان مذاهب اسلامی و قاطبه مسلمانان می‌دیدند؛ بزرگان وهابی که بسیاری از اعمال مسلمانان را با اتهام بدعت، حرام می‌دانستند، از این نام ایجاد شده که در سابق وجود نداشت، در ابتدا ناراحت نشدند و نامی که بدعت آنان را نشان می‌داد، برای موجودیت خود پسندیدند و تا یک قرن و نیم، هیچ اعتراضی بر آن نداشتند.

پی‌نوشت:
[1]. أنساب الأشراف، ج9، ص272. «نحن الشراة لا شراة غزَّة».
[2]. نهج‌البلاغه، خطبه 61. «لاَ تُقَاتِلُوا اَلْخَوَارِجَ بَعْدِی».
[3]. بحوث فی علم الکلام، سعید فوده، ص59. «ظهروا تحت اسم الوهابیة، ثم بعد زمان غیروا اسمهم فی بعض البلاد إلى ...».
[4]. علماء الإسلام، محمد نبیل مُلین، ص26. «وتبین هذه الامثلة أنّ مصطلح الوهابیة کان فی سبیله إلی أن یغدو سائع الاستخدام فی أوائل القرن العشرین إلا أنّ الملک عبدالعزیز (1902 – 1953م) قام لأسباب سیاسیة سنتناولها لاحقا بحضر استخدامه رسمیّا فی عام 1929م ...».
[5]. ابن تیمیه امام سلفی‌ها، الیاس قاسم‌اف، ص546.
[6]. الدرر السنية فی الأجوبة النجدية، علماء نجد، ج12، ص267 و ج8، ص433.
[7]. فتاوی نور علی الدرب، بن‌باز، ج3، ص145 و 148.
[8]. همان، ج1، ص16-20.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.