وهابیت با صراحت و گستاخی تمام به تکفیر امت اسلام از گذشته تا به حال پرداخته و هر کس را که از آنان پیروی نمی کرد تکفیر می نمودند هر چند از پرهیزگارترین مسلمانان بود. آن ها همه مسلمین را مشرک دانسته و خون و اموالشان را مباح می دانستند و ایمان را در پیروان خود احتکار می کردند و بسیاری از علما و مسلمین را به بهانه مشرک بودن به قتل می رساندند 1
این مساله تا جایی ادامه می یابد که شیخ سلیمان بن عبد الوهاب برادر محمد بن عبد الوهاب و مخالف سر سخت وی ، معتقد است که محمد بن عبد الوهاب رکن جدیدی را به ارکان اسلام اضافه کرده است ،وی در یکی از ملاقاتهای خود با برادرش به وی می گوید :

انت جعلتها ستة سادسة من لم یتبعک فلیس بمسلم هذا عندک رکن سادس للاسلام 2
تو ارکان اسلام را شش تا کرده ای چرا که هر کس که از تو پیروی نکند مسلمان نیست و این مساله در نزد تو به عنوان رکن ششم اسلام است .

در نقلی دیگر هم چنین آمده که فردی از محمد بن عبد الوهاب درباره بخشش گنه کاران در شبهای ماه مبارک رمضان پرسید . وی در پاسخ گفت : خداوند در هر شب از آن ماه صد هزار نفر را می آمرزد و در آخرین شب ماه رمضان به اندازه تمامی شبهای گذشته گنه کاران را می آمرزد .
آن شخص گفت : کسانی که از تو پیروی می کنند به اندازه یک دهم آن چه گفتی هم نیستند و کسانی را که خداوند در شبهای ماه مبارک رمضان می بخشد ، مسلمانند در حالی که تو فقط پیروان خودت را مسلمان می دانی و سایر مسلمین اعم از شیعه و سنی را کافر می دانی . 3

محمد بن عبد الوهاب با تشبیه دعوت خود به دعوت پیامبر اکرم (ص) کسانی را که از اهالی منطقه درعیه به وی ایمان می آوردند ، انصار و کسانی را که از خارج از آن منطقه به او ایمان می آوردند ، مهاجرین می نامید .وی معتقد بود اعمال کسانی که آیین وهابیت را نپذیرفته اند باطل است و پس از قبول آیین وهابیت باید اعمال گذشته خود را اعاده نمایند . از این رو کسانی که قبل از پذیرش آیین وی حج واجب انجام داده اند به دستور محمد بن عبد الوهاب باید حج خود را اعاده کنند .
کسانی که قصد پیروی از آیین وهابیت را داشتند باید به مشرک بودن و کافر بودن خود و پدر و مادرشان و . . . شهادت می دادند تا اجازه ورود به آیین وهابیت به آنان داده می شد .4

سوال :
آیا مذهبی که شرط ورود به آن تکفیر سایر مسلمین است همان دینی است که خداوند متعال در قران کریم از آن اظهار رضایت کرده و فرموده ( و رضیت لکم الاسلام دینا ) ؟
 

پی نوشت :

1- الدرر السنیه فی الرد علی الوهابیه - زینی دحلان ص 31 و 32
2- همان ص 27
3- همان
4- همان ص 31 و 32