تثلیث آموزهای انحرافی در مسیحیت
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از مهمترین عواملی که کلیسا را به شرک تثلیث و سهگانه پرستی کشانید، توسعه و گسترش عقاید بت پرستی و گرمی بازار افسانهها و موهومات بود. این امر به ضمیمه نفوذ و راهیابی گروهی از بت پرستان یونان قدیم، مصر، رومانی، ایران و هند به کلیساها و معابد، مسیحیان رهبران مسیحی را به شدت تحت تأثیر محیط و مردم خرافه پرست قرار داد و آنان را واداشت مطابق اعتقاد عموم مردم تثلیث را تصویب کنند.
خوشبختانه برخی از دانشمندان محقق مسیحی به این حقیقت تلخ اعتراف دارند و با صراحت گفتهاند که آشنایی مسیحیان با افسانهها و عقاید بت پرستی در خرافات و موهومگرایی مسیحیان نقش مهمی را بازی کرده است، مثلاً ویلیام میلر مینویسد: «بسیاری از بت پرستان به کلیساها راه یافتند؛ این اشخاص بعضی از موهومات و رسوم و اعتقادات بت پرستی سابق خود را نیز با خود به همراه آورده مسیحیت را به آن رسوم و عقاید آلوده کردند؛ فی المثل به جای آن که الهه زمان بت پرستی خود را بپرستند، به پرستش مریم باکره پرداختند. درخت کوه و چاههایی را که سابقاً در بت پرستی مقدس میشمردند، در مسیحیت نیز مورد پرستش قرار گرفت. بعضی هم معتقد شدند که با داشتن شکل صلیب میتوانند خویشتن را از شرارت ارواح پلید مصون و ایمن بدارند.»[1] از گفتار این نویسنده به خوبی میتوان به حدود و نفوذ عقاید کفرآمیز و میزان تأثیرپذیری کلیساها از اینگونه خرافات پی برد. قرآن مجید آنجا که عقیده خرافی و شرکآمیز تثلیث مسیحیت و پسر خدا بودن حضرت عیسی (علیهالسلام) را شدیداً نکوهش کرده و با یک جمله کوتاه، صریحاً بیان میکند که عقاید الحادی و افسانههای بت پرستی در آیین کلیسا و مسیحیت تأثیر به سزایی داشته است:«قالَتِ الیَهُودُ عُزَیْرُ ابْنُ اللهِ وَقَالَتِ النَّصَارَى المَسِیحُ ابْنُ اللَّهِ ذَلِكَ قَوْلُهُمْ بِأَفْوَاهِهِمْ یُضاهِئُونَ قَوْلَ الَّذِینَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى یُؤْفَكُونَ(توبه/30)؛ یهودیان گفتند عزیر پسر خداست و نصاری میگویند مسیح پسر خداست. این سخن ایشان است که با زبانهای خویش گویند، گفتار ایشان به تقلید از گذشتگانی که از پیش کفر ورزیدند، بت پرست و مشرک شدند، سرچشمه گرفته. خدا ایشان را بکشد، چگونه از حق منحرف شدند.» این آیه تأیید میکند که منشأ پیدایش شرک و بت پرستی در کلیسا، توسعه و گسترش عقاید اساطیری بت پرستان است.
از بررسی و مطالعه در تاریخ مسیحیت و آیین کلیسا روشن میگردد که عقیده تثلیث در قرون نخستین، مقبول همگان نبوده است و جمعی از دانشمندان به مخالفت با آنان برخاستند. ولتر اندیشمند نامدار فرانسوی میگوید: «مسیحیان از آغاز تاریخ پیدایش خویش تاکنون بر سر کلیه مسائل اساسی و اصولی دین خود با یکدیگر به نزاع و ستیز برخاستهاند و قرنها برای بحث درباره خدای پسر و روابط او با خدای پدر حتی خویشان و بستگان خود را قلع و قمع کردهاند.» [2]
همانطور که گفتیم در قرون اولیه مسیحی نیز گروهی از دانشمندان روشنفکر مسیحی با عقیده تثلیث به مبارزه برخاستند که از آن جمله آربوس، یکی از رهبران بزرگ و دانشمند کلیسا بود. گروه فراوانی از رهبران روحانی مسیحی به حمایت از وی برخاستند. او معتقد بود آفریدگار جهان هیچگونه شباهتی به انسان و مخلوقات دیگر ندارد، پس ممکن نیست حضرت مسیحی که به زمین آمده و چون انسانی تولد یافته است با خدایی که نمیتوان حقیقت آن را شناخت، یکی بشماریم. آریوس عقیده خود را بهطور کامل برای مردم توضیح میداد و گاهی برای تبلیغ و انتشار این عقیده، در میان توده مردم از ذوق و قریحه خدادادی خویش استفاده میکرد و با سرودن اشعاری نغز و دلنشین از حمایت آنان برخوردار میگشت. اما زور تثلیث باوران بیشتر بود و توانستند اعتقاد خود را گسترش دهند. هرچند در برهه از تاریخ ابتدایی مسیحت، نظر آریوس طرفداران بسیاری داشت اما در نهایت شورای نیقیه حکم به الوهیت مسیح که مقدمه تثلیث است، داد.
پی نوشت:
[1]. میلر، ویلیام، تاریخ کلیسای قدیم در امپراطوری روم و ایران، نشر اساطیر، ص 258
[2]. حدیدی، جواد، اسلام از نظر ولتر، نشر مرکر دانشگاهی، ص 97
افزودن نظر جدید