پیوند شوم تصوف و فراماسونری
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ فراماسونرها انجمنهای سرّی هستند که در ظاهر ادعای مرام برادری دارند ولی در حقیقت، انگیزه اصلی ایشان تصاحب قدرت و زور و زر و خدمت به استعمارگران است.
فراماسونرها برای رسیدن به اهداف پلید خویش در تمام اصناف، نفوذ پیدا نمودهاند و از بین جامعه، افرادی را که بتوانند آنها را در رسیدن به اهدافشان کمک برساند، به لژهایشان جذب مینمایند. یکی از این گروههای جذب شده که با این جریان پیوند خورده، مسلک صوفیگری است و طبق ادعای اسماعیل رائین، این پیوند به علت شباهتهایی است که در بین این دو جریان وجود دارد؛ لذا به همین خاطر، عده زیادی از فراماسونرها نیز صوفی بودهاند.
اسماعیل رائین در کتاب فراموشخانه و فراماسونری در ایران به پیوند این دو جریان پرداخته است و مینویسد«... شاید روی همین وجه تشابه باشد که عده زیادی از فراماسونهای قدیمی ایران جزء دستجات صوفی و دراویش بودند.»[1]
از جمله شباهتهای بین خانقاه و فراموشخانهها میتوان در رابطه بین مرید و شاگرد مشاهده نمود. اسماعیل رائین در این مورد مینویسد: «همانگونه که در میان صوفیه «مرید» ، «مرشد» وو خانقاه وجود دارد، در فراماسونری نیز «شاگرد» «استاد» ، «لژ» موجود است. مرشد و استاد دستگیر شاگرد و مریدند و...هر دو طایفه افراد فرقه خود را «برادر» خطاب میکنند و میگویند با همه خلق خدا محبت کنید و صفا.»[2] آغاز پیوند بین تصوف و فراماسونری از دوران تشکیل انجمن اخوت توسط صفیعلیشاه یکی از اقطاب فرقه صوفیه نعمت اللهی شروع گردیده است.
1)دوره اول: دوره فعالیت مخفیانه
صفی علیشاه بعد از رسیدن به قطبیت جلسات منظمی را در برنامه کاری خویش قرار داد که تداوم این جلسات منظم و محفل صفیعلیشاه، منجر به تشکیل تدریجی هسته اولیه انجمن اخوت گردید ولی به خاطر فضای سیاسی حاکم در آن زمان، فرصت علنی نمودن محفل خویش را نیافت.
نتیجه این محافل خانقاه صفی علیشاه، جذب مریدانی به خانقاه او بود و در بین رجال و اعیان و اشرافی که به محفل صفی علیشاه آمد و شد داشتند، میتوان از شاهزاده سیف الدوله، عبدالعلی میرزا معتمدالدوله، موچول خان، اعتمادالسلطنه میرزا نصر الله خان دبیر الملک میرزا محمود کرمانی از بزرگان عرفای ،کرمان، شمس العرفا میرزا ابوتراب خان نظم الدوله معاون كنت " و سرانجام از علیخان ظهیرالدوله یاد کرد که بعدها وارث معنوی و جانشین صفی علیشاه گردید، میتوان نام برد.
2) دوره دوم: فعالیت علنی
صفی علیشاه روز چهارشنبه بیست و چهار ذیقعده ۱۳۱۶ ه. ق در سن شصت و پنج سالگی دار فانی را وداع گفت و در همان خانقاه خود مدفون شد. وی در حین ارتحال ظهیرالدوله را به جانشینی خود انتخاب و رهبری و ارشاد مریدان خویش را به وی واگذار کرد و ظهیر الدوله در سال ۱۳۱۷ هـ ق، هفت ماه پس از وفات صفی علیشاه پس از جلب نظر موافق مظفرالدین شاه اجازه تأسیس و به عبارتی رسمی و علنی ساختن انجمن اخوت را یافت .
البته باید توجه نمود که طبق اسناد وزارت اطلاعات، بعضی از اقطاب معاصر صوفیه، جزء لژ فراماسونر شمس بودهاند. این لژ در تاریخ 19 آوریل1961تاسیس گردیده و از لژهای وابسته به گراند اوریان (شرق اعظم) فرانسه بوده است. نتیجه مطالب، این است که تصوف فرقهای امروز عجین شده با جریان انحرافی فراماسونری است و در راستای اهداف آنها برای استیلای استعماگران برجوامع اسلامی، قدم بر میدارند.
پی نوشت:
[1]. رائین، اسماعیل، فراموشخانه و فراماسونری در ایران، امیرکبیر، سپهر، تهران، چهارم،1357، ص4 و5.
[2]. همان.
افزودن نظر جدید