مکاتب اهل سنت
یکی از موضوعات مطروحه در دین اسلام بحث حضرت مهدی (عج) است، اخبار و احادیث مربوط به آن حضرت در کتب شیعه و اهل سنت فراوان، و بهصورت متواتر بلکه بیش از حدّ متواتر است که حتی بعضی از علمای اهل سنت هم به متواتر بودن آنها تصریح کردهاند، و تنها اختلاف در مورد حضرت بین مذاهب اسلامی در متولد شدن و عدم تولد آن حضرت است.
سیره پیامبر گرامی اسلام مملو است از محبت به امیر مومنان و همچنین سفارش دیگران نسبت به دوستی با ایشان. اما با تمام شگفتی میبینیم که بعضی اشخاص در گفتار یا عمل یا در هردو، برخلاف توصیه نبی اکرم عمل کرده و دشمنی و بغض امیر مومنان را علنی میکنند. احمد بن حنبل پیشوای فکری مکتب حنبلی و فرقه وهابیت یکی از این اشخاص است.
این روزها خبرهای بسیار دردناکی از بلاد مسلمین اعم از عراق و شام و یمن به گوش میرسد. خبرهایی از قبیل قتل عام مسلمین، بریدن سر، تجاوز به نوامیس مسلمانان و نبش قبر و بسیاری خبرهای دیگر. با رجوع به تاریخ میبینم که اینگونه اعمال تازگی نداشته و در صدر اسلام، کسانی که داعیه مسلمانی داشتند، مرتکب چنین اعمال زشتی شدند.
توجه به تعداد نظر خواهیها، مشورتها و درخواست کمکهای فکری از امیرمؤمنان (علیه السلام) از یکسو نشاندهنده درماندگی خلفا در حلّ مشکلات و نیازمندی آنان به دانش و تجربه امیرمؤمنان (علیه السلام) است و از سوی دیگر نشاندهنده محدود بودن موارد مراجعه و نظرخواهی است که گویای ارتباط اندک و دور بودن از مسائل حکومتی است.
پیامبر اکرم (ص) در آخرین روزهای حیات خود، لشگری را به فرماندهی اسامة بن زید برای جنگ با رومیان تشکیل دادند که افراد سرشناسی چون ابوبکر و عمر نیز در آن حضور داشتند، ولی آنان به بهانههای مختلف از شرکت در آن خودداری نمودند. این درحالی بوده است که ایشان بارها و بارها علیرغم بیماریشان، بر منبر رفته و تاکید بر حرکت سریع آنها نموده بودند.
تاریخ بعد از رحلت پیامبر پر است از فتنهها و آزمایشهای سخت که بسیاری مسلمانان از پس آن برنیامدند. یکی از روشهای تشخیص حق از باطل به تصریح پیامبر(ص)، علی(ع) است. این معیار را ایشان در روایت معروفی بیان فرمودند و میتوانست در بسیاری از حوادث بعد رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) نشان دهنده صراط مستقیم باشد.
جایگاه اهل بیت دراسلام برابری با قرآن است. این مقام که توسط رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) به ایشان داده شده است، باعث توجه بسیاری از مسلمانان به مفاهیم اهل بیت شده است. این توجه در بین مستبصرین به گونههای مختلفی تایید شده است. مواردی از نگاه ایشان به مقام اهل بیت (علیه السلام) را بیان میکنیم.
اگر امیرمؤمنان بلافاصله پس از پیامبر اکرم به خلافت میرسید و خط سیری که آن حضرت ترسیم فرموده و بارها در مناسبتهای مختلف بر آن تاکید ورزیده بود را رها نمیکردند، علاوه بر فواید بیشمار دنیوی و مادّی، موجبات سعادت اخروی آنان نیز فراهم میگردید. چنانکه از سوی خود عمر بن خطّاب نیز بارها مورد اعتراف قرار گرفته است که علی (علیه السلام) لایقترین شخص برای جانشینی پیامبر است.
بر اساس برخی گزارشها از سوی علمای اهلسنّت، عمر بن خطّاب در زمان حکومتش نیز این عادت را که از زمان جاهلی داشت، نتوانست ترک کند. البته برخی از علمای اهلسنت برای توجیه شرابخواریهای خلیفه گفتهاند: وی بدان جهت شراب مینوشید تا غذایی که میخورد بهتر هضم شود: «عمر میگفت: من بدینرو شراب مینوشم که گوشت شتری که میخورم را هضم کند و اذیت نشوم!»
در منقبت حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام)، در سخنان پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) از شیعه و سنی وارد شده است که فرمودند: ای فاطمه جان، خدا با غضب تو غضبناک میشود و با رضای تو راضی و خشنود میشود، که این روایت شریف در کتب شیعه و اهل سنت به تواتر آمده است لذا این موضوع از اعتقادات تمام مسلمین است که نسبت به ایشان چگونه رفتار شود...
مسئله حجاب از احکام شریعت اسلامی است که جوامع اسلامی، نسبت به آن اهمیت ویژهای را قائل هستند و از طرفی در جوامع امروزی، غرب برای بهره بردن از زن به عنوان یک وسیله و کالا در جهت منافع خود با برداشتن حجاب و ترویج برهنگی به خیال خود مشکل حساسیت نسبت به آن را برطرف کرده است، ولی شکل جدید از تمتّعات جنسی را رواج داده است.
به اقرار اهلسنت در صورتی که امیرمؤمنان بدون وقفه پس از پیامبر به خلافت میرسید، جامعه انسانی سرانجامش به بهشت و سعادت ابدی میانجامید. از باب نمونه ابونعیم اصفهانی گوید: «به پیامبر عرض کردند: آیا علی را به جانشینی برنمیگزینی؟ حضرت فرمود: اگر علی را به سرپرستی بپذیرید او را هدایت شده و هدایت کننده به راه راست خواهید یافت.»
پیامبر اکرم (ص) در آخرین روزهای حیات خود، لشگری را به فرماندهی اسامة بن زید برای جنگ با رومیان تشکیل دادند که افراد سرشناسی چون ابوبکر و عمر، ابوعبیدۀ جراح، سعد بن ابی وقاص، اسید بن حضیر و بشیر بن سعد نیز در آن حضور داشتند. جالب اینجاست که اینان همان کسانی هستند که از سپاه خارج شدند و نقش اول را در ماجرای سقیفه اجرا نمودند!
یکی از اختلافات بین شیعه و اهلسنت، مسئلهی خلافت میباشد که آیا این امر انتخابی است یا انتصابی؟ اهل سنت با زیر پا گذاشتن اصول عقلی، امر خلافت را یک امر انتخابی از طرف مردم دانستهاند. لیکن باید از آنان پرسید کسی که نقشههای شوم منافقان را میدانست، چگونه از آیندهی امت خود و اختلافات آتی و تغییر سنتها و گذاشتن بدعتها با خبر نبود؟