مکاتب اهل سنت
بخاری که از عالمان مشهور اهل سنت است و کتاب او نزد اهل سنت، صحیحترین کتابها بعد از قرآن محسوب میشود در کتاب معروف خود، حدیث پیامبر اکرم که فرمود: «هر کس من مولای او بودم، اینک علی مولای اوست»، را کتمان کرده است. به راستی چنین افرادی که این گونه احادیث نبوی را انکار میکنند، لایق عنوانِ عالم و محدث هستند؟
جنید بن محمد قواریری یکی از علمای حنابله است که در مورد او مطالب نادرست و غیر واقعی، غالباً از قول خودش نقل شده است؛ اهل حدیث و حنابله با نقل قضایای ساختگی و استفاده از خواب که نزد دیگران حجیت ندارد، و آوردن این داستانها در شرح حال آنان، قصد بزرگ نمودنشان را دارند، که به هیچ وجه چیزی را به اثبات نمیرساند.
اسلام در حال حاضر منطقیترین دینی است که با معجزه جاوید و استدلالات منطقی خود توانسته جمعیت بسیاری از مردم جهان را به خود متمایل کند و این روند همچنان ادامه دارد. از جمله آن شیعه شدن جمعیتی بالغ بر 8 میلیون نفر از مردم نیجریه است که تنها با تبلیغات یک روحانی برجسته به نام شیخ زکزاکی به وقوع پیوسته است.
اهل سنت استدلال کردهاند که خداوند متعال، ابوبکر را «صاحب؛ همنشین» پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نامیده و این دلالت بر نهایت برتری ابوبکر میکند. که در پاسخ میگوییم: تعبیر «صاحب» در آیه شریفه به معنای «همنشین» به کار رفته و «همنشین» معنای فراگیری دارد چنانکه خداوند، در سوره یوسف، آیه 39، یک بت پرست را نیز همنشین یوسف پیامبر مینامد.
جنید بن محمد بن جنید قواریری، از عالمان حنبلی بوده و اهل حدیث و حنابله در مورد او مطالبی اغراق آمیز گفتهاند که روشن میشود، او را در مورد علم و عمل قبول دارند و از بزرگان خود میدانند. آنان در مورد افرادی که قصد بزرگ نمودن او را دارند غلو میکنند؛ ازجمله غلو آنان در مورد جنید، نسبتِ دانستنِ غیب (علم غیب) به ایشان است.
حنابله و اهل حدیث در مورد جنید بن محمد بن جنید قواریری مانند دیگر بزرگان خود، غلو نموده، و قصد بزرگ نمودن او را دارند، او که صوفی است و در تصوف و عرفان از شاگردان دایی خود «سری سقطی» است، روزی صدای یک زن آوازخوان را شنید، و برای شنیدن صدای او سکوت نمود، و اشعار او را حفظ کرده و همان اشعار را دلیل تحول و سیر و سلوک خود میداند!
بر خلاف تبلیغات گسترده اهل سنت بر وجود وحدت بین مذاهب اربعه، میبینیم که مذاهب اهل سنت در خصوص پذیرش مذاهب اربعه متفق نشدند بلکه برعکس عدهای نسبت به مذهب خود تعصب ورزیده و مذاهب دیگر را تخطئه و تکفیر کردند و این امری است که به وفور در منابع تاریخی مشاهده میشود که تفرقه بین مذاهب به قتل و کشتار و ویرانگری انجامید.
شورای نگهبان یک مقام کاملا رسمی و قانونی بوده که وظیفه تعیین صلاحت نامزدهای انتخاباتی را بر اساس ملاکها و معیارهای مشخص دارد. بنابراین تمکین از نظرات آن بر آحاد جامعه لازم و ضروری است. چرا که پایبندی به آن، پایبندی به قانون است که همه ما نسبت به آن موظف هستیم. چنین امری شامل نامزدهای اهل سنت و تمامی مذاهب نیز میشود.
بخارى در روايتی به نقل از خليفه دوم مىنويسد كه آن دو زنى كه بر ضد رسول خدا هم پيمان شده بودند، عائشه و حفصه بودند: «از ابن عباس نقل شده است كه مىگفت: مىخواستم از عمر سؤال كنم كه اى اميرمؤمنان ! آن دو زنى كه بر ضدّ رسول خدا هم پيمان شدند، چه كسانى بودند؟ سخنم را تمام نكرده بودم كه عمر گفت: حفصه و عائشه بودند.»
از جمله روایاتی که به عنوان ادلّه خلافت ابوبکر به آن استناد شده، روایتی است که در آن رجوع به ابوبکر در زمان فقدان پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) است؛ که در پاسخ آنان میگوییم علاوه بر اشکال سندی، بر فرض که چنین روایتی از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) صادر شده باشد؛ خبری است از پیامبر اکرم نسبت به آینده نه تایید ابوبکر.
از قضایای غلوآمیزی که در شرح حال ابراهیم حربی، از علمای حنابله آمده است، رسیدن روزی از غیب به او میباشد. مطلب نادرستی که در مضمون آن وجود دارد، این است که برای روزی، تلاش و کوشش لازم نیست، خدا خود روزی انسان را میرساند. در شرح حال ابراهیم حربی، زندگی زاهدانهای ترسیم شده، که این مطلب از موارد نادر در زندگی اوست.
ابراهیم بن اسحاق بن ابراهیم بن بشر، معروف به ابراهیم حربی از معاصران و ملازمان احمد بن حنبل، از عالمان حنابله و اهل حدیث است، که حنابله مانند باقی علمای خود سعی در بزرگ نمودن وی، با تعریف خوابهایی در مورد آنان نموده، و با اینکه به دیگران اتهام غلو میزنند، خود اهل غلو بوده و با این روش بزرگان خود را اهل کرامات مینمایانند.
برخی از اهلسنت معتقدند كه علی (علیه السّلام) در خطبه 228 نهجالبلاغه، از شخصی ستايش كرده و منظور از آن شخص همان عمر بن خطاب است! ليكن صبحی صالح، یکی از شارحان سنّی مذهب نهجالبلاغه، در شرح خود میگوید منظور، یکی از یاران امیرمؤمنان (علیه السّلام) است: «این سخنان از سوی علی (علیه السّلام) در ستایش یکی از اصحاب و یاران خود بوده است».
ابواسحاق ابراهیم بن اسحاق یکی از ملازمان احمد بن حنبل بوده و حدود بیست سال با او همراه بود و همچنین از افکار او تبعیت میکرد، دارقطنی او را در علم و زهد و ورع با احمد بن حنبل مقایسه کرده است. اهل حدیث و حنابله در معرفی او مطالب غیرواقعی را به او نسبت دادهاند که از آن جمله، زهد و قناعت بیش ازحد، و کتمان آن از دیگران است.