تصوف
درحالی موافقین سماع سعی کردن رقص سماع را نزد متشرعین توجیه کرده و آن را امری مقدس و عرفانی جلوه دهند که بزرگانی همچون احمد جام و جامی سماع را عملی لغو و بیهوده دانستند. همچنین بزرگانی همچون جنید بغدادی و ابن عربی که بسیاری از نظریات و اصول تصوف را طرحریزی کردند، سماع را عملی شیطانی و نشأت گرفته از هوی و هوس میدانند.
گزارشات تاریخی نشاندهنده این است که بزرگان صوفیه برای رونق بخشی مجلس سماع خود، در ابتدا از أمردان (نوجوانان و جوانان زیبارو) استفاده میکردند ولی درعین حالی که مجلس سماع، مجلسی مردانه بود بهتدریج پای زنان نیز به سماع باز شد. احمد جام از بزرگترین صوفیان مخالف سماع، به شدت به این مسئله تاخته و رقص سماع را خلاف شرع و برخواسته از هوی و هوس میداند.
ازدواج با دراویش که خود را مسلمان و حتی برخی خود را شیعه و پیرو مکتب اهل بیت (ع) میدانند، همواره مورد سوال بسیاری بوده است. لذا برای رسیدن به پاسخ مناسب باید اولاً به دیدگاه اهل بیت (ع) در مورد صوفیه و همنیشینی و مراوده با آنها و ثانیاً فتاوای مراجع تقلید در مورد ازدواج با ایشان رجوع کنیم.
سخن گفتن پیرامون مذهب بزرگانی همچون حافظ و سعدی کاری بسیار مشکل است، چراکه نه تنها برخی آنها را شیعه و برخی آنها را سنی میدانند، بلکه برخی آنها را صوفی نیز میدانند. اما پرده برداری این افراد از گمراهی و انحرافات متصوفه، خود را از این تهمت مبرا کردهاند. ولی همچنان مسئله مذهب این افراد مورد مناقشه است.
تصوف را باید جریانی فرا فرقهای دانست و این مطلب از ارتباط بزرگان صوفیه همچون صفی علیشاه و ظهیرالدوله بهعنوان قطب دوم فرقه صفی علیشاهی با تشکیلات فراماسونر کاملا روشن میشود. ارتباط صوفیان با فراماسونرها تا زمان پهلوی نیز ادامه پیدا میکند. چنانچه گزارشی از ساواک به وابستگی پیروان فرقه صوفیه سلطان علیشاهی با تشکیلات فراماسونر اشاره میکند.
برخی گمان میکنند اگر درباره شعرای گذشته واژه عارف به کار برده شود، ساحت ایشان بری از خطا و اشتباه است و عارف در آن زمان به معنی عارف در زمان ما تلقی خواهد شد، درصورتی که در عصری که ایشان میزیستهاند واژه عارف و صوفی بصورت یکسان به کار برده میشد و ملقب شدن به نام عارف یا صوفی دلیل بر صحت مذهب و دین شخص نیست.
فرقه صوفیه گنابادیه مدعی تصوف امام خمینی (ره) و ارادت ایشان به فرقه گنابادیه هستند. درحالیکه امام خمینی (ره) صوفیان را افرادی بسیار متکبر معرفی کرده است که دستشان از علوم تهی است و گمان میکنند با استفاده از الفاظی همچون مجذوب علیشاه و محبوب علیشاه حال جذبه و حب دست میدهد.
صوفیان گنابادی مدعیاند که امام خمینی (ره) در سخنرانی و کتاب تفسیر سوره حمد ملا سطلان گنابادی را بهعنوان مفسری طراز اول معرفی کرده است. این در حالی است که صوفیان گنابادی چه در کلیپ تقطیع شده توسط آنها و چه در متن کتاب تفسیر، تمام صحبت امام (ره) را نیاوردهاند.
سران تصوف با نقل داستانهای از حلول خداوند متعال در یک انسان، آنهم بهصورت یک گدای ژولیده، در واقع به دنبال نشان دادن امکان وقوعی حلول خداوند در انسان هستند تا بتوانند پذیرش این امر، که بزرگان آنها ادعایی خدای داشتهاند را برای مردم آسانتر کنند.
متصوفه مدعیاند که قرآن و حدیث معیار سنجش صحت کشف و شهود است. درحالیکه سران تصوف خود معترفاند که استفاده از نقل فقط بهعنوان شاهد و بینه برای کسانی است که اهل کشف نیستند. همچنین بارها در کتب خود با یک کشف و شهود دست به تحریف و تأویل آیه قرآن یا صحیح دانستن حدیث ضعیف یا رد کردن حدیث صحیحی زدهاند.
عدهای بر این باور هستند که سماع ایرادی ندارد و یکی از راههای نیایش و رسیدن به خداوند سماع است. درصورتی که برخی از بزرگان صوفیه با رقص سماع مخالفت کردهاند. با رجوع به فتوای مراجع عظام درباره حکم شرعی سماع، درمیابیم که فقها رقص سماع را ممنوع و حرام دانستهاند.
درباره مذهب سران تصوف و عقاید ایشان سوال شده است. در جواب ایشان باید گفت اکثر سران صوفیه تا حدود قرن هشتم سنی مذهب بودند. اما بعد از آن برخی از سلسلههای صوفیه به شیعه گرایش پیدا کردند. در پاسخ به بخش دوم سوال باید گفت، عقاید همه فرقههای صوفیه با هم یکسان نیست، بلکه به نسبت عقاید ایشان با هم متفاوت است که به برخی از آنها اشاره میشود.
نام افرادی همچون شمس و مولوی هیچگاه نمیتواند معرف عرفان ناب و یا حقانیت تصوف باشد. زیرا یکی همچون شمس، قرآن را زیان بار خوانده و دیگری مثل مولوی ولایت را منحصر در اهل بیت (علیهم السلام) نمیداند و معتقد است که ولی میتواند از نسل عمر نیز باشد.