مذهب شاعران بزرگ

  • 1398/04/31 - 15:08
سخن گفتن پیرامون مذهب بزرگانی همچون حافظ و سعدی کاری بسیار مشکل است، چراکه نه تنها برخی آن‌ها را شیعه و برخی آنها را سنی می‌دانند، بلکه برخی آن‌ها را صوفی نیز می‌دانند. اما پرده برداری این افراد از گمراهی و انحرافات متصوفه، خود را از این تهمت مبرا کرده‌اند. ولی همچنان مسئله مذهب این افراد مورد مناقشه است.

سلام. می‌خواستم در مورد مذهب شاعرانی مثل حافظ، سعدی، مولوی و فردوسی بدونم. میدانیم که سعدی رستگاری را در پیروی از اهل بیت (علیهم السلام) می‌داند، اما درجایی هم جناب عمر بن الخطاب را شایسته پیغمبری می‌داند. یا حافظ که گفته می‌شود شافعی مذهب است، هم از اهل بیت (علیهم السلام) گفته و هم از خلفا. آیا فشار حکومت وقت و ترس و اقناع و... روی اشعار این افراد تأثیر گذاشته است؟

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ صحبت کردن پیرامون چنین افرادی که هم به سنی بودن متهم بوده‌اند و هم به شیعه بودن، کاری بسیار مشکل است. همواره این‌گونه افراد از دو جهت مورد اتهام بوده‌اند: یکی از جهت مذهب و دیگری از جهت صوفی بودن. همواره افرادی مثل حافظ و سعدی مورد اتهام صوفی بودن قرار داشته‌اند. اما با بررسی تاریخ زندگی این افراد و دوره‌ای که در آن می‌زیستند و بررسی آثار و سخنان ایشان می‌توان تا حدود زیادی به این ابهامات پاسخ داد. به‌عنوان مثال درباره حافظ باید گفت، که آنچه از اشعار خواجه حافظ برمی‌آید قدر مسلم آن است که در مشرب تصوف با صوفیان خشک، سازش نداشته است. به طوری که مکرر از شطح، دلق و ریا و با آن قبیل صوفیان با لهجه تمسخر و گاهی تعرض سخن می‌گوید و صاحب دلان را از دام تصوف و صوفیان بر حذر می‌دارد. همچنین سعدی نیز در اشعار خود گاهی به‌صورت کنایه و گاه مستقیم به صوفیان تاخته و از رفتارهای نابهنجار ایشان انتقاد کرده است. انتقاد سعدی شیرازی به صوفیان با زبان عامه مردم صورت گرفته است، گویا سعدی در مذمت صوفیه از زبان مردم عامی کمک گرفته است و آنچه که مردم درباره صوفیان باور داشتند را به نظم درآورده است. چنانچه در انتقاد از ایشان می‌گوید:

که زنهار از این کژدمان خموش
پلنگان درنده صوف‌پوش
که چون گربه، زانو به دل برنهند
و گر صیدی افتد، چو سگ درجهند[بوستان، باب چهارم در تواضع][1]

اما درباره مذهب این افراد باید گفت که همواره حافظ شناسان و سعدی شناسان بر این امر تأکید کرده‌اند که این افراد در دوره‌ای زندگی می‌کردند که اغلب جامعه آن روزی از اهل تسنن بوده‌اند. اما درباره مذهب حافظ شیرازی باید گفت که  بهاءالدین خرمشاهی معتقد است: «حافظ در اصول عقاید، یعنی مکتب کلامی، پیرو اشعری و در فروع (مذهب فقهی) شافعی است و درعین‌حال آشکارا گرایش به تشیع دارد، اما شیعی کامل عیار نیست و مسلّم است که مثل هر مسلمان پاک‌اعتقادِ بی‌تعصبِ صاحب دلی، دوستدار خاندان عصمت و طهارت(علیهم السلام) است.» [2] البته اظهار ارادت به اهل بیت (علیهم السلام) نزد تمامی شافعی‌ها حتی امام شافعی نیز امری مسلم و مشهور است، کما اینکه خود خرمشاهی در جایی دیگر به این نکته اشاره می‌کند و می‌گوید: «گرایش او به خاندان پیامبر(صلی الله علیه و آله) و حضرت علی(علیه السلام) نیز دو وجه و محمل دارد: یکی تمایل به اهل بیت(علیهم السلام) در نزد شافعی و پیروان او. دوم نوعی گرایش کلی و مبهم و کمرنگ به تشیع که در عصر حافظ باب شده بود. چنانکه نه فقط علمای معاصرش چون شمس‌الدین آملی، صاحب نفائس الفنون و دیگر از اساتیدش، میر سید شریف جرجانی، بلکه حتی شخصیت غریبی چون تیمور نیز از این گرایش‌ها داشته‌اند.» [3] برخی دیگر از محققین نیز به همین نکته با توجه به مذهب سعدی که او را شافعی مذهب می‌دانستند اشاره کرده‌اند. لذا تعریف و تمجید از خلفای ثلاثه در کنار تعریف و تمجید از اهل بیت (علیهم السلام) توسط این افراد امر عجیبی به نظر نمی‌رسد.

نتیجه‌ای که در پایان می‌توانیم بگیریم این است که اولاً غالب مردم ایران در زمان حافظ و سعدی سنی مذهب بوده‌اند. اما سنی‌گری آن‌ها آمیخته با تعصب نبوده و محبت اهل بیت (علیهم السلام) را هم داشته‌اند. با توجه به وضعیت حاکم بر جامعه اسلامی در قرونی که این شاعران در آن می‌زیستند، نمی‌توان از آنان انتظار داشت که عقیده قلبی خود را به تشیع، صراحتاً ابراز داشته و رسماً با تفکر حاکم در آن زمان درگیر شوند. زیرا هر شاعری تنها زمانی می‌توانست آزادانه به نشر افکار و آثار خود بپردازد که به نوعی خود را موافق با اندیشه رایج در جامعه معرفی کند و در غیر این صورت، فعالیت‌های فرهنگی او دچار چالش شده و یا متوقف می‌گشت. لذا حتی اگر حافظ یا سعدی به حقیقت رسیده باشند و واقعاً شیعه شده باشند، بازهم دلیل خاص و روشنی بر آن وجود ندارد و ظاهر امر این است که این افراد سنی بوده‌اند و اظهار ارادت ایشان به اهل بیت (علیهم السلام) نیز به خاطر شافعی مذهب بودن ایشان است، چراکه شافعی و پیروانش ارادت بیشتری نسبت به دیگر مذاهب اهل تسنن به اهل بیت (علیهم السلام) داشته و دارند.

پی‌نوشت:
[1]. سعدی، بوستان، نشر خوارزمی، تهران، 1368، باب چهارم در تواضع
[2]. خرمشاهی، بهاءالدین، حافظ‌نامه، نشر علمی و فرهنگی، چاپ یازدهم، ۱۳۷۹ش، قسمت حافظ و اشعری گری
[3]. خرمشاهی، بهاءالدین، حافظ، طرح نو / ۱۳۷۸، ص ۱۶۱

برچسب‌ها: 
تولیدی

دیدگاه‌ها

خلاصه مطلبتان این بود . سنی مذهبان دشمن اهل بیت هستند ولی حافظ و سعدی دوستدار بودند. طبق کدام عقیده و اصل اهل تسنن این چنین برداشتی از سنی مذهبان را دشمن اهل بیت می دانید؟ خلفای اهل تسنن یکی علی کرم الله وجهه هست سنیان همیشه و در تمام فرق دوستدار اهل بیت و اصحاب پیامبر هستند ، گناه گمراه کردن مردم در جهت باوراندن اینکه اهل سنت دشمن اهل بیت هست را به جان نخرید که حق الناس است و بخشش آن .... خدا همه مان را هدایت کند.

کجا گفته سنی‌ها دشمن اهل بیت هستند؟ گفته خیلی از سنی‌ها دوستدار اهل بیت هستند. البته دوست داشتن اهل بیت به زبان فایده نداره. باید از دشمنان و کسانی که در حق اهل بیت ظلم کردند ابراز برائت کرد. لطفا شب و روز بگید: اللّـهُمَّ الْعنْ اوَّل ظالم ظلم حقَّ مُحمَّد وآل مُحمَّد وآخر تابع لهُ على ذلك

بله سنی ها امام علی را خلیفه چهارم میدانند

سلام.یادمان باشه شیعه و سنی در چند چیز مشترک هستند .خدا .قرآن و پیامبر. نکته دوم اینکه ما بر سر خلفا مشکل داریم آنها امام علی رو که روز غدیر برهمه مشخص شد را قبول ندارند بعنوان امام اول. نکته آخر اینکه خیلی از سنی ها واقعا اهل بیت رو قبول دارند و حتی ممکنه بهشون توسل هم کنند . سنی افراطی به مانند ناصبی و وهابی خیلی خطرناک هست مانند حکومت عربستان که به هر بهانه ای گاهی شیعه رو اعدام می‌کنه .این خطرناکه .وگرنه خدا روشکر ما یا سنی که محبت اهل بیت هستند مشکل نداریم و نباید بین ما و سنی ها اختلاف پیش بیاد و وحدت باید حفظ بشه چون اگر اختلاف پیش بیاد دشمنان ضربه خواهند زد به اتحاد ما سیاست اختلاف بنداز حکومت کن سیاست انگلیس هست .پس مراقب باشید در تفرقه وارد نشیم.

بله امام علی ع یکی از پیشوایان اهل سنت و خلیفه ی چهارم اهل سنت است

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.