احکام
سوگند در لغت به معنی گوگرد (Sulphur) است در قوانین زرتشتی، قاضی در محکمه در حلق متهم گوگرد میریخت. اگر زنده میماند یعنی بیگناه است و اگر میمُرد یعنی گنهکار بود. بعدها این واژه به اشتباه در معنی قَسَم به کار رفت.
به هین دلیل، دکتر جمشید کرشاسپ چوکسی، استاد زرتشتی دانشگاه ایندیانای امریکا مینویسد: پس از ورود اسلام به ایران، زنان زرتشتی بیشتر دوست میداشتند با مردان مسلمان ازدواج کنند. چون در دین زرتشتی، احکام مربوط به زنان (عادت ماهیانه و... بسیار سخت و طاقتفرسا بود. اما در اسلام، احکام ساده بود و به عبارتی، زنان در اسلام، آزادی بیشتری داشتند.
گفت: ولی در ایران باستان، سهم دختر و پسر مساوی بود! گفتم: هرگز! در زمان ساسانی و در احکام زرتشتی آن دوران نیز، سهم پسران دو برابر سهم دختران بود. جالبتر اینکه همسر دومِ مرد و فرزندان او اصلا حقی از ارث نداشتند.
در سوگِ عزیزان از دست رفته نشستن، حتی در شریعت زرتشتی هم وجود دارد. لیکن برخی به مجلس عزای حسین (ع) ایرادهای بنیاسرائیلی میگیرند. به هر روی، حسین (ع) قلب تپنده جامعه است. و عزاداری ما، جوششِ عقل و عشق است که جامعه را زنده نگه میدارد.
در کتاب «رویت پهلوی» که یک متن فقهی-حقوقی زرتشتی است، آمده است که اگر یک دختر 12 ساله شوهر کند، در صورتی که راضی به همبستری با شوهرش نشود، مرگ ارزان (مهدور الدم: سزاوار اعدام) میشود.
بنا بر شریعت زرتشتی، پدر حق دارد فرزند خود را به عنوان بَرده و حتی برای کتک خوردن و کشته شدن به شخص دیگری بفروشد. پندار نیک... گفتار نیک... کردار نیک... التماس تفکر
طبق قواعد دینی زرتشتی، اگر مردى بمیرد و پسرى نداشته باشد، باید زنِ او را به نزدیکترین خویشاوندان متوفّى بدهند، تا با یکدیگر همبستر شوند و پسری متولد شود و اگر میّت زن ندارد، از مال شخصى او باید زنى را به یکى از مردان خویشاوند میّت بدهند. پس پسرى که از این ازدواج حاصل شود، فرزند آن مرد میّت محسوب میشود!
در دین زرتشتی، غسلی وجود دارد به نام بَرَشنوم. این غسل با ادرار گاو، خاک و آب انجام میشود و به همراه وِردها و دعاهایی که باید خوانده شود، روی هم رفته 9 شبانه روز طول میکشد. حقیقت این است که این تعالیم ناشی از نوع وسواس جنون آمیزِ و غیرعاقلانه موبدان زرتشتی است.
در شریعت زرتشتی، آزار رساندن به بسیاری از جانداران و کشتنِ آنان کردار نیک محسوب میشود! برای نمونه در باور زرتشتی، در کالبد سگ آبی، روح مقدسی وجود دارد و بنا بر اوستا، وندیداد، فرگرد 14، بند 5-6، اگر کسی یک سگ آبی را بکشد، باید دَه هزار مورچه، ده هزار لاکپشت، ده هزار مار، ده هزار قورباغه، ده هزار کرم خاکی، ده هزار مگس و ... را بکُشد تا گناهش آمرزیده شود! حال خود قضاوت کنید که اگر دین زرتشتی همچنان در ایران قدرت میداشت، آیا اثری از طبیعت و اکوسیستم باقی میماند؟!
موبدان زرتشتی در گذر هزاران سال همواره مروّج خَُوَِیدوده (ازدواج با محارم) بودند. حتی برای مشروعیت بخشیدن به این مسئله توجیهاتی نیز ارائه کردند. در متون تاریخی و ادبی هم مصادیقی فراوان از این موضوع (ازدواج با محارم) وجود دارد، چنانکه اصل این مطلب امری ثابت شده است و هیچ یک از اوستاشناسان و زرتشتیپژوهان معتبر و منصف در آن تردیدی ندارند. جالب است بدانیم که موبدان زرتشتی اصرار فراوان داشته اند که بگویند زرتشت خود مروّج خَُوَِیدوده (ازدواج با محارم) و بسیار علاقهمند به این امر بود!
مهریه در احوال شخصیه زرتشتیان مقوله ای غیر قابل انکار است. هرچند موبدان امروزی جامعه زرتشتیان در اینکه مهریه را اثبات و رد کنند، اختلاف نظر دارند. برخی میگویند مهریه وجود دارد و باید ثبت رسمی شود. اما برخی میگویند که نیازی به این موضوع نیست.
مهریه طبق گفته زرتشتیان و طرفداران آنها، وجود ندارد. ولی بر طبق متن قوانین احوال شخصیه زرتشتیان و ماده 29 از این قوانین، مهریه در این آیین وجود دارد. البته مشخص کردن مهریه زمانی است که دو طرف بخواهند از یکدیگر طلاق بگیرند و در ابتدا و زمان ازدواج مهریه مشخص نمیشود.
در تقویم و گاهشماری مزدایی سال به دو فصل عمده تقسیم میشد. تابستان بزرگ که از آغاز فروردین شروع و تا پایان مهرماه میانجامید و هفت ماه بود. زمستان بزرگ که از آغاز آبان ماه تا پایان اسفند دوام داشت و شامل پنجه یا اندرگاه میشد. در فصل زمستان بزرگ به موجب کوتاه بودن روزها، هر شبانه روز به جای پنج گاه، به چهار بخش تقسیم میشد و یک گاه، یعنی گاه ظهر تا عصر (رپیتوینگاه) حذف شده و در هاونگاه جای میگرفت.
ازدواج استقراضی: به معنای درستتر قرض دادن زن به دیگران است. نوع خاصی از ازدواج که در عصر ساسانی معمول بوده است، ازدواجی با عنوان زن عاریتی یا ازدواج استقراضی است. در توضیح ابتدایی این ازدواج چنین بیان میشود که اختیار موقت زنی به همسری فرد دومی در حالی که در قید ازدواج شوهر دیگری است. در این نوع ازدواج شوهر حق دارد زن اصلی خود را به مرد دیگری بطور موقت به همسری بدهد.