ارث زنان و دختران در قوانین زرتشتی دوران ساسانی
گفت: چرا در اسلام، ارثی که به زنان و دختران میرسد، نصف مرد است؟ یعنی چرا مردها دو برابر زنها از ارث، سهم میبرند؟
گفتم: همیشه اینطور نیست. در فقه اسلام، گاهی اوقات، دختران بیشتر از مردها ارث میبرند. مثلاً کسی که میمیرد و یک دختر و یک برادر دارد، اینجا همه ارث به دختر میرسد و برادرِ میّت (که عموی آن دختر) باشد هیچ ارثی نمیبرد.
گفت خوب چرا وقتی پدر میمیرد، سهم خواهر نصف سهم برادر است؟
گفتم اولاً طبق شریعت اسلام، پدر این حق را دارد که قبل از مرگ، اموال خود را مساوی بین پسران و دختران تقسیم کند (هِبه کند). یا حتی به دختران سهم بیشتری بدهد. پدر این اجازه را دارد. اما باید توجه کرد که در اسلام، زن وظیفه اقتصادی ندارد. یعنی هر مالی که به زن میرسد، برای خودش است. اما مالی که به مرد میرسد موظف است خرج زن و بچهی خود کند. مثلاً پدری میمیرد، در حالیکه یک پسر و یک دختر دارد و اموال خود را هبه نکرده است. پس ازمرگ پدر، به پسر 200 ریال میرسد و به دختر 100 ریال. خب در اینجا آن 100 ریال که به دختر رسیده، برای خودِ اوست. اما آن 200 ریالی که به پسر رسیده، پسر موظف است خرج خانواده کند. در این صورت میبینیم که ظلمی به زنان نشده. بلکه حق و حقوق زن، محفوظ مانده است. همچنین دختر از پدر خود جهیزیه و از شوهر، مهریه میگیرد. در نتیجه حق و حقوقش محفوظ میماند.
گفت: ولی در ایران باستان، سهم دختر و پسر مساوی بود!
گفتم: هرگز! در زمان ساسانی و در احکام زرتشتی آن دوران نیز، سهم پسران دو برابر سهم دختران بود. جالبتر اینکه همسر دومِ مرد و فرزندان او اصلا حقی از ارث نداشتند.[1] همچنین در متون حقوقی دوران ساسانی آمده است: «هرگاه ورثه عبارت باشند از زوجه و دو دختر و یک پسر، زوجه سهم معیّنه خود را از ماتَرَک برداشته و بقیه را نصف جهت ازدواج دو دختران و نصف دیگر بهره پسر خواهد بود.»[2] یعنی سهم دو دختر روی هم رفته به اندازه سهم یک پسر است (سهم پسر دو برابرِ دختر). مشابه این را در جایی دیگر نیز میخوانیم: «در صورت فوت مرد، نافرزندان او از ماتَرَکش ارث نمیبرند ولی زن یک سهم و پسران خودش دو سهم و دختران او یک سهم از ماتَرَک او ارث خواهند برد.»[3]
پینوشت:
[1]. آرتور کریستن سن، ایران در زمان ساسانیان، ترجمه رشید یاسمی، تهران: دنیای کتاب، 1368، ص 446.
[2]. رستم شهزادی، قانون مدنی زرتشتیان در زمان ساسانیان، تهران: انتشارات فروهر، 1386، ص 99.
[3]. رستم شهزادی، همان، ص 106.
دیدگاهها
saman
1397/09/29 - 21:03
لینک ثابت
کانال تاریخ حقیقی ایران (نقد
افزودن نظر جدید