علت استفاده صوفیه از زنان در رقص سماع
چرا ورود زنان در رقص سماع را از باب لذت جویی و هوی و هوس بزرگان صوفیه میدانید؟ درحالیکه آنها سماع را مقدس خوانده و از آن دفاع کردند؟
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ متأسفانه با توجه به شواهد و قرائن، این حقیقتی انکارناپذیر است. گزارشات تاریخی نشاندهنده این است که بزرگان صوفیه برای رونق بخشی مجلس سماع خود، در ابتدا از أمردان (نوجوانان و جوانان زیبارو) استفاده میکردند ولی درعین حالی که مجلس سماع، مجلسی مردانه بود بهتدریج پای زنان نیز به سماع باز شد.
باخرزی درباره حضور زنان زیبارو در سماع از قول یکی از مشایخ صوفیه مینویسد: «من که ابوطالبم، مروان قاضی را دریافتم، او را کنیزکان آوازخوان که به جهت اهل تصوف آماده داشته بود. او به هر وقت اهل تصوف را جمع کرده و سماع را شروع میکرد» [1] همچنین روزبهان بقلی درباره شرایط سماع میگوید: «قوال (خواننده) باید خوبروی باشد. زیرا عارفان در مجمع سماع برای ترویج قلوب به سه چیز نیازمندند: روایح طیبه، وجه صبیح (زیباروی) و صوت ملیح.» [2] این سخن روزبهان بقلی، گویای همهچیز است که حضور زیبارویان را سبب ترویج قلوب میداند. باید پرسید وجود زیبارویان چه ربطی به ارتباط باخدا و عمل مقدس دارد؟ اصلاً چرا و به چه علت، سماع گران باید به زیبارویان نگاه کنند؟
همچنین چرا اوحد الدین کرمانی با زیبارویان در مجلس سماع سَر و سِرّ داشت و با غلبه وجد، در هر مجلس سماع سینه بر سینه آنان میگذاشت؟ [3] آیا این جز هوی و هوس و برانگیخته شدن شهوت است؟ احمد جام، یکی از بزرگان صوفیه است که بهعنوان یکی از بزرگترین مخالفان سماع هم شناخته میشود. او دراینباره به سخن یکی از صوفیه پرداخته که میگوید: «وقت باشد که مستورات (زنان) نیز در آرند برخی به نظاره و برخی خود دعوی کنند که ما عین کاریم و مردان و زنان به هم دریک خانه آیند و خود را محرم یکدیگر دانند» [4] در اینجا احمد جام با نقل این جریان بهشدت نسبت به حضور زنان در مجلس سماع انتقاد کرده است. زیرا خود گوینده این مطلب به نامحرم بودن مردان و زنان و حرمت رقص آنها با یکدیگر واقف بوده ولی از آن چشمپوشی کرده و دستور به حضور زنان، برای ترویج هر چه بیشتر مجلس سماع میدهد. چطور میتوان عملی را که همراه با معصیت و منکر الهی است را مقدس خواند. احمد جام درجایی دیگر از کتاب خود مینویسد: «اگر ما صوفیان را نه هوی و هوس و نه بیهودگی گرفته است، چرا نه آن کنیم که رضای خدای تعالی در آن بود و مشایخ نیز کردهاند؟» وی معتقد است که سماع مورد رضای خداوند نیست و فقط از روی هوی و هوس است. پس باید رو به انجام عملی بیاوریم که رضایت الهی در آن باشد. ایشان در ادامه میگویند: «اما چون هوی و هوس از این (سماع) میخواهد، و ما صوفیان متابع و پیرو هویایم. پس لابد چنین باید کرد (سازوآواز و رقص را بر رضایت الهی ترجیح داد)... مکنید ای مسلمانان! بدانید که دزدان دین، حق را زیروزبر کردند و این قوم مداهنان با ایشان یار گشتند تا دین و کار دین را مشوش کنند!» [5] ایشان سماع صوفیان را عملی برخواسته از هوی و هوس میداند که بنیان دین را سست و مشوش کرده است.
زمخشری عالم بزرگ اهل سنت نیز در واکنش به این ادعا که بیهوش شدن صوفیان در مجلس سماع، به خاطر عشق الهی است میگوید: «از حال رفتن صوفیان در حلقه ذکر به خاطر عشقی است که به أمردان (نوجوانان زیبارو) دارند که در حلقه ذکر حاضر هستند و به آنها نگاه میکنند و اگر میخواهی به حقیقت، پی ببری باید در آنوقت مستی و بیحالی، ایشان را بر سر دیوار بلندی بگذاری و قرآن را به غنا برای ایشان بخوانی. هرگز از حال نروند و از دیوار نیفتند، این از علامت کذب ایشان در ادعای عشق و حب خداوند متعال است.»[6] اعترافات بزرگان صوفیه نشاندهنده این است که واردکردن زنان و نوجوانان زیباروی در مجلس سماع هیچ هدفی جز ترویج مجلس سماع، آنهم با برانگیختن شهوت و ایجاد هوی و هوس در حاضران نداشته است.
پینوشت:
[1]. باخرزی، یحیی بن احمد، اورادالاحباب و فصوص الآداب، به کوشش افشار، نشر دانشگاه تهران، تهران، 1383، ص 190
[2]. یوسف پور محمدکاظم، نقد صوفی، روزنه، تهران، 1391، ص 200
[3]. جامی عبدالرحمن بن احمد، نفحات الانس، تهران، نشر سعدی، 1366، ص 588
[4]. جام، احمد (ژندهپیل)، مقدمه مفتاح النجات، ص 44
[5]. مایل هروی، نجیب، سماع نامههای فارسی، نشر نی، تهران، 1372، ص 205
[6]. تفسیر کشاف، زمخشری، دارالحیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، ج 1، ص 353
افزودن نظر جدید