سماع وسیله ارتباط با خدا !!!
آیا شما قائل به این هستید که هرکسی که سماع کند و برقصد گناهکار است؟ بنده با آگاهی به شما میگویم که رقص سماع یکجور ارتباط باخداست! که بزرگان و صاحبان سماع هم به بزرگی از آن یاد کردند.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ رقص سماع بر خواسته از مسلک صوفیه است که تا قبل از آن در هیچیک از مذاهب شیعه و اهل سنت غیر صوفی دیده نشده بود. لذا بهترین قضاوت در مورد سماع، میتواند قضاوت و دیدگاه خود بزرگان صوفیه در مورد این عمل باشد. در بین مذاهب اسلامی هم نهتنها مذهب شیعه سماع را بدعت و حرام میداند بلکه در مذهب اهل سنت نیز تمام روسای چهارگانه مذهب اهل سنت، سماع را باطل و حرام دانستند.
قائلین و موافقین سماع سعی کردند با مستند کردن رقص سماع به آیات قرآن و منسوب کردن آن به سیره و روش پیامبر اکرم (ص) عمل رقص سماع را نزد متشرعین توجیه کرده و آن را امری مقدس و عرفانی جلوه دهند، که متشرعین ظاهرگرا قابل به درک آن نیستند. ولی رقص سماع و توجیهاتی که برای دفاع از آن شده، توسط خود صوفیه به نقد و چالش کشیده شده است. بزرگانی از صوفیه به نقد و رد توجیهات سماع پرداختهاند که در عظمت و جایگاه آنان نزد خود صوفیه هیچ شکی نیست. در اینجا به پارهای از نظرات ایشان درباره رقص سماع میپردازیم.
احمد جام ازجمله بزرگترین صوفیان مخالف سماع است که در انتقاد از سماع میگوید: «اگر ما صوفیان را نه هوی و هوس و نه بیهودگی گرفته است، چرا نه آن کنیم که رضای خدای تعالی در آن بود و مشایخ نیز کردهاند؟» [1] وی معتقد است که سماع مورد رضای خداوند نیست و فقط از روی هوی و هوس است. جامی نیز درباره سماع میگوید: «اندر شریعت و طریقت، مر رقص را هیچ اصلی نیست، ازآنچه آن لهو بود بهاتفاق همه عقلا... و هیچکس از مشایخ آن را نستوده است.» [2]
جنید بغدادی نیز در اواخر عمر خود سماع را ترک میکند و درباره سماع میگوید: «هر مریدی را که بینی به سماع میل میکند، بدان که در او بطالت هنوز باقی است.» [3] اعتراف بسیاری سنگینی که از سوی یک صوفی عادی و کوچک بیان نشده است. از سوی کسی بیان شده است که در تصوف مشهور به شیخ الطائفه است و سالها رقصیده و سماع کرده ولی در آخر به این نتیجه رسیده که سماع امر باطلی است که صاحبش را بهسوی پوچی و بطلان میکشاند.
ابن عربی نیز از دیگر بزرگانی است که در تصوف مشهور به شیخ اکبر است. او در کتب مختلف خود نقدهای بسیاری به سماع و قائلین سماع وارد کرده است تا جایی که سماع را کار دیوانگان میداند نه سالکان الی الله و میگوید: «این سماع، طبیعی است که انسان را به حرکت و جستوخیز وامیدارد... حرکت دوری و هیمان (رفتار و حرکت ناآگاهانه و ندانسته) و تخبط (شیطان زدگی) کار دیوانگان است!». [4] درواقع ابن عربی نهتنها رقص سماع همراه با سازوآواز را در شأن صوفیان ندانسته بلکه معتقد که شخص سالک بهواسطه سماع عقل و دین خویش را نیز ازدستداده است و در رساله روحالقدس فی محاسبه النفس ذیل بحث سماع میگوید: «بعد از مراسم پرهیاهوی سماع، به یکدیگر به جهت اعمال خود تهنیت میگوییم؛ درحالیکه فرشتگان در ملأ اعلی به ما بهموجب از دست دادن دین و عقل خود تسلیت میگویند. سپس خطاب به نفس خود میگوید: ای نفس! به جهت این اعمال از خدا حیا نمیکنی؟ تو در طول شب و در تسخیر و قبضه شیطان بودی و بازیچه دست او بااینهمه، تو ذوق میکردی و لذت میبردی. از همه بدتر و از هر مصیبتی بزرگتر و از هر فاجعهای سنگینتر و از هر دردی جانکاهتر اینکه در این حال ادعا میکردی که من باخدا و در خدا بودم و به خدا برخاستم و در خدا شطحیات بر زبان راندم». [5] ابن عربی در رساله شاهد نیز صوفیان را گرفتار در نفسانیات میداند و میگوید: «رقص کنید و بدانید که تنها رقاصید و بدانید که هنوز در مرحله نفسانیات باقی هستید». [6]
وقتی بزرگانی همچون جنید بغدادی و ابن عربی که بسیاری از نظریات و اصول تصوف را طرحریزی کردند، سماع را عملی شیطانی و بر خواسته از هوی و هوس میدانند، چه توجیهی باقی میماند در اینکه بگوییم سماع، امری مقدس برای ارتباط با خداوند متعال است.
پینوشت:
[1]. جام، احمد (ژندهپیل)، مقدمه مفتاح النجات، ص 44
[2]. هجویری علی بن عثمان، کشفالمحجوب، تصحیح محمود عابدی، سروش، تهران، 1386، ص 605
[3]. باخرزی یحیی، اورادالاحباب و فصوص الآداب، دانشگاه تهران، 1383، ص 192
[4]. ابن عربی، ابوعبدالله محیالدین محمد، فتوحات مکیه، نشر دار صادر، بیروت، ج 1، ص 210 – 211
[5]. مدرسی طباطبایی، محمدعلی، سماع عرفان مولوی، نشر انصاریان، قم، 1386، ص 208
[6]. ابن عربی، ابوعبدالله محیالدین محمد، فتوحات مکیه، نشر دار صادر، بیروت، ج 1، ص 210 - 211
افزودن نظر جدید