سماع
سماع، یکی از انحرافات متصوفه است که بعضی از دلبستگان به تعالیم صوفیه، برای این انحراف توجیهاتی برای آن بیان کردهاند؛ این در حالی بوده که شیخ علی رضایی تهرانی(شاگرد علامه طهرانی) این انحراف را مختص صوفیه اهلسنت دانسته است.
اگر امامان و امامزادگان (ع) صدای زائر را نمی شنیدند، تعلیم زیارتهای متعدد و معتبر از ناحیه اهل بیت (ع) کاری عبث و بیهوده بوده است و صدور کار بیهوده از آنان، با مقام و عصمت ایشان تناسب ندارد.
درحالی موافقین سماع سعی کردن رقص سماع را نزد متشرعین توجیه کرده و آن را امری مقدس و عرفانی جلوه دهند که بزرگانی همچون احمد جام و جامی سماع را عملی لغو و بیهوده دانستند. همچنین بزرگانی همچون جنید بغدادی و ابن عربی که بسیاری از نظریات و اصول تصوف را طرحریزی کردند، سماع را عملی شیطانی و نشأت گرفته از هوی و هوس میدانند.
برخی از متصوفه رقص سماع را قرآن پارسی خوانده و بعضی دیگر برای عظمت و تقدس بخشی به سماع و توجیه رقص سماع، آن را به قرآن نسبت داده و با تفسیر و تأویل خود برخی از آیات قرآن را به سماع مربوط دانستهاند. بزرگان صوفیه با استفاده با الفاظی همچون سمع و قول، که در قرآن بکار رفته است معنا و تفسیر و تأویل مورد نظر خود از سماع را بر آن حمل کردهاند.
یکی از حربههای فرقه صوفیه، در جذب مردم خصوصا جوانان، ترویج شریعتگریزی با روشهای گوناگون است، که یکی از این موارد انجام گناهان و ترک واجبات است، که عدهای این اباحهگری را برای وصول به حقتعالی لازم میدانند.
امام رضا (علیه السلام) در حدیثی برخی از اعمال صوفیان همانند آواز خوانی و دست افشانی و پایکوبی و داد و فریاد و عربده کشیدن را شیطانی و تبعیت از شیطان خوانده و میفرمایند همه صوفیان ریاکار و فریبکارانند و ایشان فریب دهندگان خدا و مومنان هستند.
عدهای بر این باور هستند که سماع ایرادی ندارد و یکی از راههای نیایش و رسیدن به خداوند سماع است. درصورتی که برخی از بزرگان صوفیه با رقص سماع مخالفت کردهاند. با رجوع به فتوای مراجع عظام درباره حکم شرعی سماع، درمیابیم که فقها رقص سماع را ممنوع و حرام دانستهاند.
جلسات ذکر دراویش علیرغم قدمت طولانی نه تنها مورد مذمت ائمه اطهار (علیهم السلام) و علما شیعه بوده و حاضرین در آن را نیرنگباز و جانشینان شیطان و تخریب کنندگان بنیان دین معرفی کردهاند، بلکه علما اهل سنت نیز با این جلسات مخالفت کرده و مردم را از حضور در این جلسات منع کردهاند.
صوفیان سماعگر معتقدند که از حال رفتن و بیهوش شدن آنها در هنگام رقص سماع برخاسته از مستی عشق به خداوند است. درحالیکه ابن خلکان شافعی در پیامی به شیخ مکی از مشایخ صوفیه این مستی را از پرخوری و شهوت شکم آنها دانسته و در پرخوری آنان را به خران تشبیه کرده است.
رقص سماع در میان بیشتر فرقههای صوفیه از جایگاه خاصی برخوردار است. برخی از بزرگان صوفیه همچون غزالی ارزش سماع را تا آن حد بالا بردهاند که معتقدند تاثیر سماع برای برخی از صوفیه بیشتر از قرآن است. شاید توجه به چنین معتقداتی در میان صوفیه موجب شده است که فقها مردم را از سماع منع کنند.
صوفیه وجد را حالتی غیر ارادی میداند که برای همه حاصل نمیشود. ولی به خاطر آنکه همه از این حالت برخوردار شوند، اعمالی را برای ایجاد وجد تعریف کردهاند که از جمله آن سماع است. درنتیجه سماع همچون کوکی است که درویش برای رسیدن به وجد به آن مشغول میشود.
یکی از اعمالی که از قدیم در بین اکثر صوفیان مرسوم بوده و در حال حاضر هم در بین آنان رواج دارد سماع است، که صوفیان آن را یکی از راههای رسیدن به خدا و بهترین عمل نزد پروردگار دانسته و حتی این عمل حرام را بهعنوان نماز حقیقی برای یک صوفی معرفی میکنند.
در شرح حال بزرگان صوفیه مطالبی بیان شده که در شأن یک شخص عادی نیست چه برسد به شخصیتی که او را عارف میدانند. چنانچه نقل کردهاند ابوسعید ابوالخیر با شنیدن آیات قرآن به رقص و دست افشانی میپرداخته است. حال آنکه اهلبیت (علیهم السلام) با شنیدن آیات قرآن دچار حزن و اندوه شده و گریه میکردند.
صوفیه به خاطر انحرافاتی که دارند مورد مذمت علمای شیعه و سنی قرار گرفتهاند. طرسوسی از علمای شافعی است که وقتی از وی درمورد شرکت در مجالس صوفیه سوال میشود، رقص و وجد و طرب را از صفات یاران سامری دانسته و مردم را از شرکت در مجالس صوفیه منع میکند.