توجیه سماع با آیات قرآن
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ رقص سماع ازجمله آدابی است که در بین اکثر بزرگان و طریقتهای صوفیه قدیم پرآوازه بوده و رواج زیادی داشته و هریک از بزرگان و طریقتهای صوفی برای توجیه ظاهر خلاف شرع سماع، برای آن جایگاهی بس عظیم قائل شدند و در وصف آن تعابیری شگرف بر زبان راندند. چنانچه برخی سماع را قرآن پارسی [1] خواندند و بعضی دیگر برای عظمت و تقدس بخشی به سماع و توجیه عمل خود، آن را به قرآن نسبت دادند و با تفسیر و تأویل خود برخی از آیات قرآن را به سماع ربط دادند.
چنانچه ابوسعید ابوالخیر میگوید: «السماع محتاج الی ایمان قوی لان الله تعالی قال ان تسمع الا من یؤمن بآیاتنا [2] سماع نیاز به ایمان قوی دارد برای اینکه خداوند متعال گفت: تنها آنان که به آیات ما ایمان میآورند و تسلیم امر ما هستند تو آنها را میتوانی سخن بشنوانی». [3] اما آنچه ابوسعید ابوالخیر از آیه اراده کرده است با آنچه از معنا و مفهوم آیه برداشت میشود کاملاً در تضاد است. چراکه بحث در آیه در مورد هدایت انسانها است و خداوند متعال میفرماید:« تنها آنان که به آیات ما ایمان میآورند و تسلیم امر ما هستند تو آنها را میتوانی سخن بشنوانی.» درواقع کلمه "تسمع" در آیه به معنای شنواندن سخن است، نه شنیدن سخن. حتی اگر این کلمه به معنای شنیدن هم باشد بازهم ربطی به رقص سماع ندارد.
همچنین سلمی [4] و باخرزی و ابوسعید ابوالخیر در یک استدلال، رقص سماع را به آیهای از قرآن ربط دادهاند و میگویند: «از آنکه سماع دوستان بهحق باشد، ایشان بر نیکوترین روی فرا شنوند. خدای تعالی میگوید: (فبشر عبادی الذین یستمعون القول فیتبعون أحسنه [زمر / 18] سماع هرکسی رنگ روزگار وی دارد. [5]
درواقع ابوسعید ابوالخیر از آیه اینطور میخواهد استفاده کند که بهترین سخن حق همان سماعی است که صوفیه آن را میشنوند. همچنین ابوسعید ابوالخیر با استدلال به این آیه سماع را همرتبه سخن خدا و پیامبر (صلی الله علیه و آله) توصیف کرده که توسط صوفیه به آن پرداخته میشود. درحالیکه معنای آیه این است که: « آن بندگانی که سخن بشنوند و به نیکوتر آن عمل کنند، آنان هستند که خدا آنها را (به لطف خاص خود) هدایت فرموده و هم آنان به حقیقت خردمندان عالماند.» [6] و هیچ وجه تشابهی بین این آیه و آنچه ابوسعید ابوالخیر به آن تمسک کرده وجود ندارد.
پیام آیه این است که انسان همواره باید سخنان را بشنود و آن را که بهترین است انتخاب کند. زیرا سخنان، مشتمل بر حق یا باطل هستند و انسان آگاه ضمن گوش دادن به آنها باید سخن حق را برگزیند و باطل را رها کند. بنابراین، روشن است که این آیه با رقص و سازوآواز سماع هیچ ربط و تناسبی ندارد. زیرا آیه مشتمل بر واژه "قول" است و منظور از قول، کلمه یا جملهای است که دارای معنا و مفهوم باشد. درحالیکه سازوآواز و رقص از جنس قول نیست، بلکه از جنس صوت و حرکت است. به همین خاطر اگر مراد خداوند از این آیه چیزهایی همچون رقص و آواز سماع بود، باید بهجای اینکه بگوید: «یستمعون القول» باید میگفت: «یستمعون الصوت» یعنی آنها که صدا را میشنوند، که در این صورت هم لفظ "صوت" نیز شامل رقص و دست زدن و پایکوبی و حرکات خاص در سماع نمیشود. جای بس تأسف است که صوفیان مدعی سلوک الی الله برای توجیه رقص و سازوآواز، دست به تحریف قرآن و تفسیر به رأی بزنند.
پینوشت:
[1]. تبریزی، شمسالدین محمد، مقامات شمس تبریزی، مصحح احمد خوشنویس، نشر عطائی، تهران، 1349، ص 306
[2]. محمد بن منور، اسرارالتوحید فی مقامات الشیخ ابی سعید، تصحیح و تنظیم شفیعی کدکنی محمدرضا، ناشر آگاه، تهران، 1376، ص 309
[3]. ترجمه قمشهای
[4]. ابو عبدالرحمن محمد بن الحسین السلمی، مجموعه آثار سلمی (رساله نسیم الارواح)، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، چاپ اول، 1369، ج 2، ص 165
[5]. محمد بن منور، اسرارالتوحید فی مقامات الشیخ ابی سعید، تصحیح و تنظیم شفیعی کدکنی محمدرضا، ناشر آگاه، تهران، 1376، ص 264
[6]. ترجمه قمشهای
افزودن نظر جدید