علی (علیه السلام) معیار تشخیص حق
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از جمله احادیثی که دلالت برامامت و مرجعیت دینی و عصمت امام علی (علیهالسلام) دارد، حدیث «علی مع الحق و الحق مع علی» است و حدیثی که شبیه آن با تعبیر «علی مع القرآن و القرآن مع علی» از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در کتب فریقین وارد شده است. این حدیث شریف از آنجا که مورد توجه محدثین فریقین شیعه و سنی, خصوصاً متکلمین واقع شده، آن را مورد توجه قرار میدهیم.
۱. خطیب بغدادی به سندش از أبی ثابت، نقل میکند که گفت: من برامسلمه وارد شدم, دیدم مشغول گریه است وعلی را یاد میکند و میگوید: «از رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) شنیدم که میفرمود: (علی مع الحق و الحق مع علی لن یفترقا حتی یردا علیّ الحوض) علی با حق و حق با علی است و این دو از هم جدا نمیشوند تا روز قیامت کنارحوض برمن وارد شوند»[۱].
۲. ابن قتیبه ازمحمد بن ابوبکر نقل میکند که بر خواهرم عایشه وارد شدم و به او گفتم: «آیا از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نشنیدی که میفرمود: «علی مع الحق والحق مع علی» پس چرا برضد او خروج کرده و با او قتال نمودی؟»[۲]
۳. فخررازی درتفسیرش میگوید: «واما اینکه علی بن ابیطالب جهر به بسم الله الرحمن الرحیم داشته به تواتر ثابت شده است و هر کس در دینش به علی بن ابیطالب اقتدا کند به طور حتم هدایت یافته است و دلیل بر این مطلب قول پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است که فرمود: اللهم ادر الحق معه حیث دار».[۳]
راویان حدیث:
از علمای اهل سنت، این حدیث را بسیاری نقل کردهاند.
ترمذی، الجامع الصحیح، ج۵، ص۵۹2، حدیث۳۷۱.
ابن اثیر، جامع الاصول، ج۵، ص۵۹۲، حدیث۳۷۱۴.
حاکم نیشابوری، المستدرک علیالصحیحین، ج۳، ص۱۳4، حدیث ۴۶۲۸.
شهرستانی, نهایه الاقدام، ص۴۹۳.
متقیهندی, کنزالعمال، ج۱1، ص۶۴۲، حدیث۳۳۱۲۴.
گنجی شافعی, کفایه الطالب، ص۲۶۵، باب۶4.
ابوعلی موصلی, مسند ابویعلی، ج۲، ص۳۱۸، حدیث۱۰۵3.
بدخشانی, نزل الابرار، ص۵۸.
حافظ هیثمی, مجمع الزوائد، ج۷، ص۳5.
طبرانی, المعجم الاوسط، ج۵، ص455، حدیث۴۸۷7.
هیتمی، الصواعقالمحرقه، ص۱۲۴.
السیوطی, جامع الصغیر، ج۲، ص۱۷7، حدیث ۵۵۹84، تاریخ الخلفاء ص1۱۶.
هموئی, فرائد الصمتین، ج1، ص1۷۷، حدیث ۱۴0.
زمخشری, ربیع الابرار، ج۱، ص۸۲۸.
ابن قتیبه, الامامة والسیاسة، ج۱، ص۷۳.
ابن عساکر, تاریخ امام علی، ج3، ص153.
خطیب بغدادی, تاریخ بغداد، ج۱۴، ص۳۲۱.
ابن ابی الحدید, شرح نهج البلاغه، ج18، ص24.
ابو جعفر, السکافی المعیاروالموازنه، ص۱۱۹.
خوازرمی, حنفی المناقب، ص129، حدیث143.
احتجاج شخص امیرالمومنین به حدیث
امام علی (علیه السلام) در شورای شش نفره بعد از وفات عمر بن خطاب درحضور عثمان، طلحه، زبیر، سعد بنابیوقاص، و عبدالرحمن بن عوف فرمود: «انشدک بالله آتعلٌمون ان رسول الله (صلی الله علیه و آله) قال: الحق مع علی و علی مع الحق و یدور الحق مع علی کیفما دار.[4] شما را به خدا قسم آیا پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) درباره من اینگونه نفرمودند...».
حال این نکته را درکنار این مطالبی که در ذیل بیان میشود قرار دهید و خودتان قضاوت کنید:
به تصریح علمای اهل سنت علی (علیه السلام) در ماجرای سقیفه با ابوبکر احتجاج کرد و خلافت را حق خود دانست و برای آن دلایلی ذکر نمود.[5]
جنگهای دوران خلافت امام علی (علیه السلام) که در آن هر دو طرف از صحابه بودند، از مسلمات تاریخی است که کسی را توان انکار آن نیست و تمام مورّخان اهل سنت نیز بدان اشاره کردهاند. اینکه یک طرف دیگری را به اشتباه متهم میکند واین امر باعث قتل بیش از ۱۰۰ هزارمسلمان در دل جامعه اسلامی میشود، چگونه قابل توجیه است؛ این چه فهمی است که این قدر در تعارض است.
تحلیل مسئله به اجتهادی بودن آن نزد صحابه از سستترین استدلالهای ممکن در توجیه این ادعا است که در جای خود باید مورد بررسی قرار گیرد. بعضی صحابه جنگ جمل را بر علیه علی (علیه السلام) به راه انداختند و چند هزار نفر را در این جنگ به کشتن دادند. معاویه به تصریح همه اهل سنت یکی از صحابه است و عمل وی نزد اهل سنت محترم میباشد. همین شخص در زمان خلافت خود دستور داد تا صحابی دیگری چون علی را بر منابر لعن کنند. این سیره، دهها سال در جامعه اسلامی ادامه پیدا کرده است. چگونه میتوان این دو صحابی را در عمل مورد پیروی قرارداد، وقتی یکی دیگری را لعن میکند. این چه سیرهای است که در آن یک صحابی، صحابی دیگر را لعن کند. (یعنی تعارض ۱۰۰ درصد) و ما معتقد باشیم عمل هر دو برای ما حجت است. در حالیکه علی با حق است و حق همیشه با علی است.
پینوشت:
[۱]. تاریخ بغداد، ج14، ص۳۲۱، خطيب بغدادي، احمد بنعلي(م ۴۶۳)، تاريخ بغداد، تحقيق: الدكتور بشار عواد معروف، دارالمغرب الإسلامي، بيروت، چاپ اوّل، ۱۴۲۲هـ.ق.
[۲]. الامامة و السیاسه، ج۱، ص۷۳.
[۳]. تفسیر الکبیر، ج1، ص۲۰۵، فخر الدين رازي، محمّد بن عمر(۶۰۶)، مفاتيح الغيب، دار إحياء التراث العربي، بيروت، چاپ سوّم، ۱۴۲۰ هـ.ق.
[4]. مناقب خوارزمی، ص۲۱۷تهران: موسسه فرهنگی سامه، بی تا.
[5]. «ثم إن عليا كرم الله وجهه أتي به إلى أبي بكر وهو يقول أنا عبد الله وأخو رسوله فقيل له بايع أبا بكر فقال أنا أحق بهذا الأمر منكم لا أبايعكم وأنتم أولى بالبيعة لي أخذتم هذا الأمر من الأنصار واحتججتم عليهم بالقرابة من النبي (صلى الله عليه وسلم) وتأخذونه منا أهل البيت غصبا ألستم زعمتم للأنصار أنكم أولى بهذا الأمر منهم لما كان محمد منكم فأعطوكم المقادة وسلموا إليكم الإمارة وأنا أحتج عليكم بمثل ما احتججتم به على الأنصار نحن أولى برسول الله حيا وميتا فأنصفونا إن كنتم تؤمنون وإلا فبوؤوا بالظلم وأنتم تعلمون». الإمامة والسياسة، ج۱، باب أبایةعلي(علیه السلام) مبايعة ابابكر، أبومحمدعبد الله بن مسلم ابن قتيبة الدينوري از بزرگان اهل حدیث، الناشر دارالكتب العلمية، سنة النشر ۱۴۱۸هـ، بيروت، ص۴8.
افزودن نظر جدید