پاسخ به مولوی اهلسنت؛ مشروعیت قسم به غیرخدا (قسمت دوم)
محمد عثمان، امام جمعه مسجد الخلیل اهلسنت خاش در سخنرانی خود به بهانه تفسیر قرآن، اعتقاد وهابیت در مورد قسم یاد کردن به غیر خداوند را توضیح داده و به عقاید مسلمانان توهین کرده است. وی مدعی شده قسم به غیرخداوند شرک است، در حالی که در منابع حدیثی اهلسنت از پیامبر صلیاللهعلیهوآله، خلفا و صحابه، قسم به غیرخداوند نقل شده است. حنفیها نیز این نوع قسم خوردن را جایز میدانند.
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ محمد عثمان قلندرزهی امام جمعه مسجد الخلیل اهلسنت خاش، در سخنان خود در این مسجد مردم را به صفات پسندیده توصیه کرد. او شرط پذیرش ایمان را خالی بودن آن از شرک عنوان کرد و سپس با مثالی برای شرک، قسم خوردن به غیرخداوند را با حدیث حسن (طبق مبانی اهلسنت) از سنن ترمذی مطرح نمود. در این حدیث از ابنعمر نقل شده است که: «او از مردی شنید که میگفت: «به کعبه سوگند! چنین نیست». ابنعمر به وی گفت: به غیر خدا سوگند نخور؛ زیرا من از پیامبر صلیاللهعلیهوآله شنیدم که فرمود: «هر کس به غیرخدا سوگند بخورد، یقیناً کفر یا شرک ورزیده است». وی گفت: «متأسفانه، امروزه بعضی به روح والدین، روح آباء و اجداد، روح پیامبر صلیاللهعلیهوآله، به مساجد و ...، سوگند میخورند».[1] بنابراین، وی یکی از موارد شرک را قسم به غیر از نام خداوند دانسته و مستند او حدیثی از ابنعمر است.
در پاسخ به قلندرزهی باید گفت: تحلیل و اجتهاد ابنعمر که وی از نهی پيامبر صلیاللهعلیهوآله معنای وسیع فهمیده و حتی بر مقدسات نیز تطبیق داده است، اجتهادی اشتباه است؛ بخصوص وقتی که از پيامبر صلیاللهعلیهوآله[2] و صحابه و حتی عمر نقل شده است که به غیر خداوند قسم خوردهاند. بنابراین، استدلال قلندرزهی در اثبات عقیده وهابیت نسبت به شرک بودن قسم خوردن به غیرخداوند صحیح نیست.
اميرالمؤمنین علی علیه السلام به طور مكرّر به جان خود سوگند ياد كرده که در نهجالبلاغه آمده است.[3] خلیفه اول در نامه به خالد بن سعید، به جان خود قسم خورده است: «... به جانم سوگند! تو کسی هستی که بسیار حمله میکنی و از ترس بسیار عقبنشینی میکنی!».[4] خلیفه دوم نیز در موارد متعددی به جان خود قسم یاد کرده است: «به جانم سوگند! در بقیع کسانی دفن شدهاند...».[5] عایشه همسر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله نیز در موارد متعددی به غیر الله قسم یاد کرده است: «به جانم سوگند! پیامبران به این مسئله یقین دارند».[6] و «به جانم سوگند، پیامبر صلیاللهعلیهوآله در ماه رجب، عمره به جای نیاورد».[7] ابنعباس نیز بارها به جان خود قسم یاد کرده است: «به جان خودم سوگند! در زمان رسول خدا صلیاللهعلیهوآله، صحابه متعه انجام میدادند».[8] صحابه دیگر مانند حفصه،[9] اسماء بن عمیس،[10] خالد بن ولید،[11] معاذ بن جبل[12] و دیگر صحابه نیز به غیرالله قسم خوردهاند. بنابراین، حکم به حرمت و شرک قسم به غیر الله، مخالف با سیره رسول خدا صلیاللهعلیهوآله، خلفا، همسران پیامبر صلیاللهعلیهوآله و بسیاری از صحابه است.
احناف نیز قسم به غیرالله را جایز میدانند. ابنعابدین حنفی در کتاب خود مینویسد: «آیا قسم خوردن به غیرخداوند کراهت دارد؟ برخی میگویند: بله به دلیل نهی در روایت، و عموم علما میگویند کراهت ندارد و به آن فتوا دادهاند؛ مخصوصاً در زمان ما. آنان نهی در روایات را بر این وجه حمل کردهاند که شخصی بخواهد با قسم چیزی را ثابت کند».[13] ابننجیم حنفی نیز مینویسد: «قسم به غیرخداوند نزد برخی کراهت دارد، به دلیل حدیثی که از آن نهی کرده است و برخی گفتهاند اگر به ماضی اضافه شود مکروه بوده و اگر به آینده اضافه شود، کراهت ندارد و این قول بهتر است. در کتاب تبیین آمده که نزد عموم علما، این قسم کراهت ندارد».[14] فرقانی از علمای اهل سنت حنفی شرق کشور نیز نوشته است: «برخی میگویند سوگند خوردن به غیر نام خدا مکروه است، ولی از دیدگاه عموم علماء مکروه نیست؛ مخصوصا در زمان ما».[15] بلخی هم در این باره مینویسد: «قسم به غیر الله از نظر احناف جایز بوده و عموم علما معتقدند کراهت نیز ندارد».[16]
بنابراین، اگر قلندرزهی، وهابی نیست و از علمای حنفی است؛ چرا عقاید مخالف اهلسنت و مذهب حنفی را در بلوچستان تبلیغ میکند.
پینوشت:
[1]. سخنرانی محمد عثمان قلندرزهی در تاریخ ۲۵ شهریور ۱۴۰۳، در تشییع جنازه سهراب خان شهلیبر در روستای قلعه بید خاش.
[2]. «پاسخ به مولوی اهلسنت؛ مشروعیت قسم به غیرخدا (قسمت اول)»
[3]. نهج البلاغه، خطبههاى ٢٣، ٢۵، ۵۶، ٨۵، ١۶١، ١۶٨، ١٨٢ و ١٨٧ و نامههاى ۶، ٩ و۵۴.
[4]. تاریخ الطبری، ج۳، ص۳۹۲.«اَقِمْ مَکَانَکَ، فَلَعَمْرِی اِنَّکَ مِقْدَامٌ مِحْجَامٌ».
[5]. المصنّف، ابن ابیشیبه، ج۷، ص۴۳۹؛ و المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۳، ص۹۹.«فَلَعَمْرِی لَقَدْ دُفِنَ فِی هَذَا الْبَقِیعِ ...».
[6]. صحیح بخاری، ج۶، ص۷۷.«لَعَمْرِی لقد اسْتَیْقَنُوا بِذَلِکَ...».
[7]. صحیح مسلم، ج۲، ص۹۱۶. «لَعَمْرِی مَا اعْتَمَرَ فِی رَجَبٍ».
[8]. صحیح مسلم، ج۲، ص۱۰۲۶.«فَلَعَمْرِی لَقَدْ کَانَتِ الْمُتْعَةُ تُفْعَلُ عَلَی عَهْدِ اِمَامِ الْمُتَّقِینَ».
[9]. دلائل النبوة، بیهقی، ج۷، ص۱۸۸.
[10]. المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۷۷.
[11]. المصنف، عبدالرزاق، ج۵، ص۴۸۳.
[12]. تاریخ دمشق، ابنعساکر، ج۵۸، ص۴۳۳.
[13]. رد المحتار علی الدر المختار، ابن عابدین، ج۳، ص۷۰۵.«وَهَلْ يُكْرَهُ الْحَلِفُ بِغَيْرِ اللَّهِ تَعَالَى؟ ...»
[14]. البحر الرائق شرح کنز الدقائق، ابن نجیم، ج۴، ص۳۰۱.«وَالْيَمِينُ بِغَيْرِهِ تَعَالَى مَكْرُوهٌ عِنْدَ الْبَعْضِ ... وَقَالَ بَعْضُهُمْ: إذَا أُضِيفَ إلَى الْمَاضِي يُكْرَهُ، وَإِذَا أُضِيفَ إلَى الْمُسْتَقْبَلِ لَا يُكْرَهُ، وَهُوَ الْأَحْسَنُ ... وَفِي التَّبْيِينِ لَا تُكْرَهُ عِنْدَ الْعَامَّةِ ...».
[15]. نذر و سوگند از دیدگاه فقه حنفی، فرقانی، ص۴۵.
[16]. الفتاوی الهندیة، بلخی، ج۲، ص۵۲.
دیدگاهها
mansur
1403/07/02 - 12:45
لینک ثابت
خداوند در قرآن به غیر خودش
افزودن نظر جدید